برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی کار و تلاش برای سعادت خلق و رضایت خدا | چند توصیه اقتصادی برگرفته از سیره امام محمد باقر (ع) تولیت آستان قدس رضوی: کارکرد‌های علمی، اجتماعی و فرهنگی مسجد گوهرشاد باید احیا شود آداب سخاوتمندی گفتگو با مؤلف کتاب «اسرار نماز» درباره نقش بنیادین نماز در حیات آدمی استقبال بی‌نظیر زنان ایرانی از پویش «هبه» | جمع‌آوری ۱۲۰ هزار دست لباس گرم برای آسیب‌دیدگان لبنان تعداد ۷۰۰ مددجوی کمیته امداد امام‌خمینی(ره) از قزوین، به حرم امام‌رضا(ع) مشرف شدند شمال خراسان به رنگ ارغوان برپایی محافل قرآنی ویژه شهادت حضرت زهرا(س) در حرم مطهر رضوی حسینیه شهدای حرم امام‌رضا(ع)، میزبان عزاداران فاطمی عطیه الهی، امام درونی آیاتی برای فتح و ظفر | ۳ پیشگویی مهم در سوره نصر که بر پیامبر (ص) نازل شد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: متجاوز به ایران را رها نمی‌کنیم آیین بزرگداشت شهید «علی غیور اصلی» در مشهد برگزار شد| پاسداشت غیرت «غیور» +ویدئو ویدئو| ماجرای جابه‌جایی حوض زیبای صحن جمهوری در حرم امام رضا علیه السلام حضور خادمان امام‌رضا (ع) در جمع مردم جنگ‌زده لبنان + عکس ویژه‌برنامه‌های عزاداری سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، در حرم امام‌رضا(ع) (۲۴ آبان ۱۴۰۳) رئیس پژوهشگاه دانش‌های بنیادی: محور مقاومت، عمق استراتژیک دفاع جمهوری اسلامی است فاطمه (س)؛ اسوه حسنه
سرخط خبرها

هرچه دارم از تو دارم

  • کد خبر: ۱۱۳۳۸۳
  • ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۷
هرچه دارم از تو دارم
مریم دهقان - فعال فرهنگی

دلش یک گردگیری حسابی می‌خواست. نمی‌دانست دلشوره چه چیزی را دارد. نمی‌دانست از اینکه با همکار جدیدش بحثش شده ناراحت است یا اینکه هنوز شغل مناسبی که دلش می‌خواسته پیدا نکرده، یا نگران سن و سالش است که هر سال دارد زیادتر می‌شود، ولی هنوز ازدواج نکرده و طعنه‌های ریز و درشت مادر، دلش را رنجورتر کرده، یا قسط‌های عقب‌افتاده‌ای که روی هم تلمبار می‌شود، یا کلی کار نکرده که هر سال و هر ماه به کار‌های قبلی اش اضافه می‌شود و می‌شود قوز بالاقوز کمال گرایی هایش. هر وقت به جواب مشخصی نمی‌رسید و فقط می‌دانست طاقچه دلش غبار گرفته، می‌رفت سراغ اولین و آخرین راه حلش.

دست‌به‌دامانش می‌شد که دعوتش کند. می‌دانست فقط یک دارو هست که حالش را توی این همه دل‌آشوبه خوب می‌کند. چادرش را سرش می‌کرد و می‌زد به دل حرم. به حرم که می‌رسید، خودش را یله می‌کرد هرجای آن که می‌شد. سلام اول را که می‌داد، به نیابت از دوستان دور و نزدیک هم سلام دوم را تقدیم می‌کرد و بعد، قدم‌های دلش را راهی صحن‌های پرنور آقا می‌کرد.

تنها جایی که تصمیم نمی‌گرفت از کجا به کجا برود همین نقطه از زمین بود. می‌گفت هرجا پایش گرفت، هرجا دلش کشید، هرجا نشانه‌ای دید، همان‌جا کبوتر دل و نگاهش را پر می‌دهد. یکی از شب‌های وسط ماه مبارک بود. ماه هنوز در چشمان غیرمسلح آدمیزاد کامل دیده می‌شد و مثل چراغی روشن توی آسمان می‌چرخید و زیبایی‌اش را به رخ همه می‌کشید.

وارد گیت ورودی شد. قدم‌های کم‌رمقش انگار داد می‌زد که «آی مردم، دلم گرفته!» خادمی که وسایلش را بازرسی می‌کرد لبخند ملیحی زد و با لحنی مهربانانه گفت: حاجت‌روا باشی دخترم! دلش بیشتر گرفت. پرده را که کنار زد، انگار پاهایش را با زنجیر و وزنه‌ای سنگین بسته بودند، از همان‌ها که در کارتون لوک خوش‌شانس همیشه پای دالتون‌ها بود. چند قدمی به جلو رفت و دست روی سینه اش گذاشت تا مثل همیشه سلام بدهد. بلافاصله بعد از ادای ادب، نگاهش که به گنبد افتاد، چشمانش بارانی شد. همان‌جا میخکوب شد و توی دلش گفت: آقاجان، دلم گرفته و پناهی جز شما ندارم! آمده ام تا باز هم مثل همیشه گردوغبار دلم را بگیرید و آرامش را مهمان دلم کنید.

بیست قدمی از هشتی در ورودی حرم به سمت بست شیخ طوسی رفت که شنید خادمی می‌گوید: بفرمایید چای‌خانه! تا آن زمان، فکر می‌کرد تنها چای‌خانه حرم در ورودی صحن کوثر قرار دارد و حالا که ساعت از ۱۰ شب گذشته، زمان پذیرایی هم تمام شده، اما با شنیدن جمله «بفرمایید چای‌خانه حضرت!» برق سه‌فاز گرفتش و چشمانش برقی از امید زد. این جمله برای او یک جمله عادی نبود.

با خودش می‌گفت: چرا از همه‌جا خادم به من که می‌رسد این را بگوید؟! آن هم با صدای بلند! چرا در مسیر قدم‌های من خادمی ایستاده باشد؟! این دعوت پرنشانه را برای دل گرفته اش همچون پر پرواز یکی از کبوتر‌های سپیدی می‌دانست که نامه اجابت به پایش بسته و قرار است حکم آزادی یک زندانی را به دست زندانبان برساند. نامه اجابتش را گرفت و رفت سمت چای‌خانه در باغ رضوان.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->