شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ «مراسم قطع دست در اسپوکن» از مشهورترین و جــــــــذاب تریـــن نمایشنامههای نوشته شده در دهههای اخیر محسوب میشود که توسط مارتین مک دونا، نمایشنامه نویس، فیلم نامه نویس و فیلمساز ایرلندی-بریتانیایی، به نگارش درآمده است. اثری در ژانر کمدی سیاه که نخستین بار سال ۲۰۱۰ در کشور آمریکا به روی صحنه رفت و با استقبال بی نظیری روبه رو شد. در این نمایشنامه، ماجرای مردی به نام کارمایکل را میخوانیم که برای یافتن دست خود که به وسیله گروهی بزهکار در نوجوانی قطع شده است، با چند جوان خرده خلافکار درگیر چالشهایی خشونت آمیز میشود.
حسام حصاری این روزها نمایش «مراسم قطع دست در اسپوکن» را در هتل پارس مشهد به روی صحنه برده است. در این کار احسان کیقبادی به عنوان تهیه کننده و علیرضا ضیاچمنی، بهادر اورعی، مهدی فرخنده، آرمان صفری، صبا صفّار به عنوان بازیگر حصاری را همراهی کرده اند. با حصاری که خود از تماشاخانه داران مشهد است درباره نمایش «مراسم قطع دست در اسپوکن» که تا پایان هفته روی صحنه خواهد بود و وضعیت تماشاخانهها گفتگو کرده ایم که در ادامه میخوانید.
سبک و سیاق تمام نمایشنامهها و فیلمهای مک دونا و فضای گونهای از کمدی است که همیشه برای من جذاب بوده است، از این رو هم تصمیم گرفتم نمایشنامه «مراسم قطع دست در اسپوکن» را روی صحنه ببرم.
تصمیمی که به پیش از همه گیری کرونا برمی گردد. آن زمان با گروه دیگری تولید نمایش را شروع کرده بودیم که با دوران قرنطینه روبه رو شدیم و کار را تعطیل کردیم. با بهبود وضعیت شیوع کرونا دوباره کار را آغاز کردیم و بعد از آزمون بازیگری گرفتن از افراد مختلفی درنهایت به گروه فعلی بازیگران نمایش رسیدم.
تمام سعی من بر این بود که نوشته مک دونا به هیچ عنوان تغییر نکند. حتی از میان دو ترجمه متفاوتی که از نمایشنامه «مراسم قطع دست در اسپوکن» وجود دارد، آن ترجمهای را که بهتر بود انتخاب کردیم و همیشه هم سعی کردیم تاجایی که امکان پذیر بود در طول اجرا به دیالوگها و صحنههایی که مک دونا مدنظرش است وفادار باشیم.
من به هیچ عنوان اعتقادی به این ماجرا ندارم که مثلا نمایشنامههایی مانند «مرد بالشی» یا «مراسم قطع دست در اسپوکن» را ایرانی کنم و من همیشه وفادار به متن و سبک نمایشنامه هستم. چون آن مضمون نگاه جهانی خود را دارد.
آثار مک دونا تماشاگران خاص خودش را دارد و اجرای آنها هم در ایران واقعا سخت است. در واقع روی صحنه بردن این دست از نمایشنامههایی که در ژانر کمدی سیاه هستند لبه تیغی است، چون ممکن است کار سمت وسوی لودگی پیدا کند، یعنی اگر موقعیت کمدی که در نمایشنامه وجود دارد به درستی ایجاد نشود، به طور قطع کارگردان و بازیگر و درکل نمایش به جایی پرت میشود که به هیچ عنوان مدنظر این سبک و مارتین مک دونا نیست. به همین علت هم من احساس میکنم روبه رو شدن با این سبک از آثار و درنهایت درست درآمدن کار بسیار سخت است. درهرحال ما تمام سعی مان را کردیم تا در کارگردانی، بازیگری و طراحیهای نمایش این اتفاق بیفتد و اثر خوبی پیش روی مخاطب قرار بگیرد، اما تماشاگران باید درباره این پرسش و اینکه ما تا چه میزان موفق بوده ایم، نظر بدهند.
من قبول دارم که سطح سلیقه مخاطب ما در حوزه آثار کمدی بسیار پایین آمده که تأسف بار است و شاید اصلا هدف برخی این باشد که سلیقه مخاطب در همین حد باقی بماند یا حتی از این نازلتر هم بشود، اما میشود سطح سلیقه مردم را با روی صحنه بردن آثار قوی بهبود بخشید. ما هم سعی کردیم تا کار سطحی را روی صحنه نبریم.
سالن به لحاظ آکوستیک صدا و جایگاه سن برای دید مخاطب از وضعیت خوبی برخوردار است، اما مشکل نور دارد و در سقفش باید جایگاه نور و نورپردازی درست شود، البته ما سعی کردیم تا حدودی این مشکل را برای کار خودمان برطرف کنیم.
تماشاخانهها حدود سه سال است که وضعیت خوبی را پشت سر نمیگذارند. دو سال که به طور کامل تعطیل بودند، از آنهایی هم که الان مشغول فعالیت هستند حمایت خاصی نمیشود. از این رو ممکن است تماشاخانههایی باشند که در خطر تعطیلی قرار گرفته اند؛ اما ما تلاش کردیم فعلا چراغ تماشاخانه مان را روشن نگه داریم.
نه اصلا.
من وضعیت این روزهای تئاتر مشهد را بد نمیبینم، درهرحال اینکه به تعداد تماشاگران این شهر اضافه شود، به طور قطع اتفاق خیلی خوبی است، اما ما هم باید سعی کنیم کارهای خوب و باکیفیتی را روی صحنه ببریم.
به دنبال حضور در جشنوارهها و اجرا در شهری دیگر هستیم که برنامه ریزی هایش درحال انجام است.