اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۶ و ۷ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان پوستر چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینید + عکس «فراهان» با نوای اصیل ایرانی در مشهد روی صحنه می‌رود گلایه‌های پوران درخشنده از بی‌توجهی‌ها استادی که فروتنانه هنرجو بود | درباره مرحوم بشیر محدثی‌فر، نقاش تصاویر شهدا پاییدن یک ذهن مالیخولیایی | نگاهی به فیلم «تعارض»، اثر محمدرضا لطفی «ناتوردشت» با بازی حجازی‌فر و مولویان در تدارک فیلم فجر
سرخط خبرها

روایت لباس‌هایی که در ایام محرم با ارادت و حاجت دوخته می‌شوند

  • کد خبر: ۱۲۰۰۸۵
  • ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۷
روایت لباس‌هایی که در ایام محرم با ارادت و حاجت دوخته می‌شوند
در مشهد یک گوشه از سایه گنبد طلای امام هشتم (ع) در مسجد صدیقی‌ها تعداد زیادی از بانوان زائر و مجاور در کنار هم جمع می‌شوند و با دوخت و دوز لباس، به استقبال سوم محرم و مراسم شیرخوارگان می‌روند ...

وحیدی-جان قربان | شهرآرانیوز - یک نسیم از حال و هوای محرم خیلی زودتر در این مکان آمده است. اگرچه نسل‌ها و قرن‌ها عطر چای روضه شش‌ماهه امام حسین (ع) با اشک چشم روی گونه‌ها لغزیده و بر صورت نوزادان در آغوش مادران ریخته است، مراسم شیرخوارگان حضرت علی‌اصغر (ع) که به صورت خودجوش و مردمی در کشور آغاز شد رنگ و بوی محرم را در برخی محافل زنانه تغییر داد. حالا در مشهد یک گوشه از سایه گنبد طلای امام هشتم (ع) در مسجد صدیقی‌ها تعداد زیادی از بانوان زائر و مجاور در کنار هم جمع می‌شوند و با دوخت و دوز لباس، به استقبال سوم محرم و مراسم شیرخوارگان می‌روند، جایی که بسیاری در آن پا‌گذاشته و بدون گرفتن حاجت برنگشته‌اند؛ همین باعث شده است هرسال باز هم حاضر شوند. همه هزینه مراسم از سوی نیکوکاران تأمین می‌شود و چهره‌های بانوان جوان را می‌توان به‌خوبی شاهد بود.

کبوترانه دور گهواره‌اش می‌گردیم

روز آخری که چرخ‌های خیاطی می‌چرخند و پارچه‌های سبز در دستان زنان زیگزاگ می‌خورند می‌رسیم. بیش از صدای قیژقیژ و پارچه‌های سبز، بچه‌های خردسالی که دور مادرانشان می‌چرخند و در کنار و گوشه روی میز و پای مادرشان نشسته‌اند نظرم را جلب می‌کنند، بچه‌هایی که خیلی زود می‌فهمم نذرشده در همین مراسم هستند. پسر‌ها نامشان را از علی وام گرفته‌اند و دختر‌ها زینب. پارچه‌های سبز را دور خود می‌پیچند و در جایی که صدای مداح از ضبط صوت «به تو از دور سلام» می‌گوید می‌چرخند. بانوان سن‌وسال‌دار‌تر مادرانگی می‌کنند و دست بر سر کودکان می‌کشند. چند نفر لباس‌های دوخته را بسته‌بندی می‌کنند و چند نفری مشغول ریختن آش در بشقاب‌ها برای نهار هستند. اینجا یک محفل کاملا زنانه است که عطر محرم به خود گرفته است.

خانم ملاک که متولی مراسم دوخت‌ودوز لباس‌های مراسم شیرخوارگان حضرت علی‌اصغر (ع) مشهد است، چندان اهل عکس و مصاحبه نیست. ترجیح می‌دهد دیگر بانوان صحبت کند، اما درباره مراسم توضیح می‌دهد که در دو سال همه‌گیری کرونا ناچار شده‌اند خیلی از تقاضا‌ها را رد کنند، اما امسال با حضور بالای بانوان روبه‌رو هستند. «به طور معمول، از صبح تا ساعت ۳ به صورت شیفتی صد نفر از بانوان حاضر می‌شوند. حتی همدیگر را نمی‌شناسند خودشان یک سر کار را می‌گیرند. هر کسی می‌تواند وارد مسجد شود و یک گوشه از کار را بگیرد. غالبا آن‌ها که خیاط‌های حرفه‌ای هستند پای چرخ می‌نشینند و دیگر افراد بسته‌بندی می‌کنند.»

خانم ملاک با تأکید بر اینکه همه برنامه‌ها کاملا خودجوش و مردمی است ادامه می‌دهد: «بانوان زیادی در اینجا نذر فرزند می‌کنند. طاقه‌های پارچه‌ها از مدت‌ها قبل، از پول نذورات خریداری می‌شود. ما بسیاری از افراد را نمی‌شناسیم، اما چه اکنون و چه در گذشته که در بخش «کبوترانه» در حرم مطهر فعال بودم، به کار مردمی اعتقاد داشته‌ام و دارم. قبلا که مراسم یک ماه تا دوماه برگزار می‌شد، زائرانی صرفا برای کمک به این مراسم حاضر می‌شدند. الان هم که چرخ‌کاری‌ها در دو هفته پایان پیدا می‌کنند، کسانی از شیراز، اصفهان، تهران و ... برای حضور در این مراسم حاضر می‌شوند.»

روایت لباس‌هایی که در ایام محرم با ارادت و حاجت دوخته می‌شوند

ذخیره آخرت

تازه از راه رسیده است. زائری اصفهانی است. نشانی اینجا را از مردم محله گرفته است. به گوشش رسیده مسجدی نزدیکی حرم هست که به نیت طفل شیرخوار امام حسین (ع)، در آن برای شیرخوارگان لباس می‌دوزند تا در روز شهادت کوچک‌ترین شهید کربلا زنان بر تن فرزندان خود کنند و در روضه حضرت حاضر شوند. او حالا با یک دنیا نیاز بر در این خانه آمده‌است. «وقتی شنیدم اینجا خانم‌ها دور هم جمع می‌شوند و به نیت کوچک‌ترین شهید کربلا برای بچه‌های شیرخوار لباس می‌دوزند، بدون معطلی خودم را رساندم تا از در این خانه بی‌نصیب نمانم. شنیده بودم خانم‌های زیادی حاجت گرفته‌اند. من هم آمدم که هم حاجت بگیرم هم هرچند کوتاه، یک ساعتی در این دستگاه خدمت کنم و ذخیره آخرتم شود.»

بانو ریخته‌گران، خود، با گروه‌های زیادی از بانوان اصفهانی در ارتباط است. او حالا نذر کرده است مقداری از پارچه‌ها را برای بانوانی که فرزند ندارند به اصفهان ببرد. می‌خواهد همین طرح را آنجا اجرا کند: «شاید قسمت بود که من در این مراسم شرکت کردم و با همه وجودم دیدم که چه خلوصی پای کار است. ما هم باید در اصفهان برنامه‌مان را همین‌طور پیش ببریم. قطعا خانم‌ها خیلی استقبال می‌کنند. شاید هم خیلی‌ها سال دیگر با من همراه شدند و به مشهد آمدند.»

روایت لباس‌هایی که در ایام محرم با ارادت و حاجت دوخته می‌شوند

گره‌گشای کوچک

زهرا بدر سال‌هاست که در این مسجد و برای دوخت لباس شیرخوارگان حسینی مشارکت می‌کند. این بانو هم مثل دیگر بانوان، این جمع پای کار را دلی می‌بیند که بی‌آنکه بدانند، در بین‌الحرمین با هم عهد بسته‌اند. «کار ما برای کوچک‌ترین عضو خاندان امام حسین (ع) است. در محضر کوچک‌ترین عضو این خانواده نوکری می‌کنیم. لذت خاصی دارد و اگر یک‌بار این لذت را بچشی، دیگر آن را رها نخواهی کرد. من از طریق یکی از دوستانم که خادم حضرت رضا (ع) است چند سال پیش با این جمع آشنا شدم.

گفت خانم‌هایی هستند که برای مراسم حضرت علی‌اصغر لباس می‌دوزند. من هم، چون خیاطی بلدم و کارم همین است، آمدم تا در کاری که برای ائمه (ع) است مشارکت کنم. الان شش سال است نزدیک محرم لحظه‌شماره می‌کنم خبر بدهند کار شروع شده است و خودم را برسانم، زیرا این رفت‌وآمد‌ها و این قدم‌های کوچک ما برای حضرت، آثار فراوانی بر زندگی خودمان دارد و گره‌های زیادی را گشوده‌است.»

مادرش کمی آن‌طرف‌تر پای سفره‌ای نشسته‌است که برای بسته‌بندی لباس‌ها پهن کرده‌اند. دست‌هایش چندان توان بسته‌بندی ندارد، اما همه تلاش خود را می‌کند. «دخترم همیشه می‌آید، ولی من اولین روز است که آمده‌ام. اینجا واقعا حالم خوب است. خیلی وقت‌ها به نیت حضرت نذر کرده‌ایم و هر وقت در زندگی گیر می‌کنیم می‌گوییم یا حضرت علی‌اصغر.»

روایت لباس‌هایی که در ایام محرم با ارادت و حاجت دوخته می‌شوند

سعادت حضور را شاکرم

جوان است، در مرز بیست‌سالگی. نشسته‌است و لباس‌ها را بسته‌بندی می‌کند. او هم از طریق خدام آستان حضرت رضا (ع) با این جمع آشنا شده، حاجات زیادی در دل دارد و دل به ارادت امام حسین (ع) بسته است. «هیچ‌وقت به این فکر نکردم که، چون آمده و کاری انجام داده‌ام باید چیزی از حضرت طلب کنم. همین که سعادت حضور در این مکان را داریم باید شاکر باشیم. خیلی‌ها برای رسیدن به اینجا و یک ساعت کار کردن در این دستگاه لحظه‌شماری می‌کنند و ما سعادت پیدا کرده‌ایم. این سعادت از همه چیز ارزشمندتر است حتی اگر خیال کنیم حاجتی داشته‌ایم و آن را نگرفته‌ایم.»

ناامیدت نمی‌کند

خادم قدیمی و سن‌وسال‌دار این مسجد و این کارگاه خانم گل‌پرور است. پنج سال است پای کار دوخت لباس برای شهید شش‌ماهه کربلاست و از صبح تا شب پای چرخ می‌نشیند و روسری‌های طفلان شیرخوار را سردوز می‌زند. «چه بهتر از اینکه در چنین دستگاهی وقتم را بگذرانم و مزدم را از شش‌ماهه امام حسین (ع) بگیرم؟ شش‌ماهه‌ای که دستی دهنده دارد و هیچ‌کس را از در خانه‌اش ناامید نمی‌کند تا جایی که خیلی‌ها می‌آیند و از سرقیچی‌های پارچه‌ها برای شفای بیماران خود می‌برند.

کوچک‌ترین شهید لب‌تشنه کربلا گره‌های زیادی از زندگی خدام خود باز کرده است و برای من، اینجا بهترین و آرام‌ترین جای دنیاست که بدون هیچ دغدغه‌ای در آن می‌نشینم و فارغ از همه مشکلات دنیا، کاری را که از دستم برمی‌آید انجام می‌دهم و هیچ خستگی‌ای احساس نمی‌کنم. آدم هر کاری برای دنیا انجام دهد زیان کرده‌است جز این کار‌ها که ذخیره آخرت ماست. به برکت این خدمت، هرسال اربعین در کربلا مهمان خدام سیدالشهدا (ع) می‌شوم. این میهمانی و این برکت از هر چیزی در این دنیا ارزشمندتر است.»

روایت لباس‌هایی که در ایام محرم با ارادت و حاجت دوخته می‌شوند

ناچیز و ناقابل

گوشه‌ای از سالن، مادر جوانی را می‌بینم که با طفل شیرخوار خود مشغول چرخ‌کاری است. خانم صاحبی پنج سالی می‌شود که برای کمک با این جمع همراه شده و حالا از برکت همین خدمت، مادری را تجربه کرده‌است. «هر کاری برای امام حسین (ع) و این خاندان انجام دهیم ناچیز و ناقابل است. بیش از آنکه ایشان به کمک ما نیاز داشته باشند ما نیازمند یاری و مرحمت ایشان هستیم. نه‌تن‌ها گره زندگی‌ها از این خدمت باز می‌شود بلکه همه آدم‌هایی که برای آقا کار می‌کنند حال خوبی از اینجا می‌گیرند که اصلا وصف‌ناپذیر است.

باید خودت بیایی و ببینی تا این حال را که باعث می‌شود افراد از کار و زندگی خود بگذرند و بدون چشمداشتی، از صبح تا شب پای چرخ بنشینند و با عشق، نخ اضافه لباس‌ها را بگیرند، بفهمی و درک کنی. خیلی از ما اینجا جواب هم گرفته و حاجت‌روا شده‌ایم. خود من دخترم تسنیم را از همین‌جا و از توسل به خود حضرت علی‌اصغر گرفته‌ام و برای این لطف و نظری که حضرت به من داشته است، هرسال لحظه‌شماری می‌کنم ایام شروع کار را اعلام کنند تا بیایم و در حد توانم کمک کنم. کار کردن برای همه شهدای کربلا لذت‌بخش است، اما این طفل شش‌ماهه شهید حال و هوای خاصی دارد که نمی‌شود آن را وصف کرد و به زبان آورد.»

نوه‌ام هدیه این مراسم است

خانم تاجی کنار چرخ خیاطی اشک می‌ریزد. عکس نوه‌اش را نشان می‌دهد. دوباره گریه می‌کند. بین حرف زدن، مدام سکوت می‌کند. از تهران آمده است. همه زندگی‌اش را از سفره امام حسین (ع) دارد. نوه‌اش را از نذر پای همین چرخ گرفته است. «هرچه دارم از دردانه حسین (ع) است. الان بچه‌ها از تهران نذری می‌فرستند. پنج سال است به مشهد می‌آییم و می‌مانیم و تلفنی با دیگران ارتباط داریم.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->