رشتخوار خراسان رضوی لرزید ماجرای آلودگی هوای اسلامشهر چه بود؟ واژگونی اتوبوس در محور کرمانشاه کنگاور با ۱۰ مصدوم بر جای گذاشت + ویدئو معاون وزیر اذعان کرد: پرداختی دارو و درمان از جیب مردم بسیار بالاست کمردرد و سردرد شایع‌ترین‌دردها| مصرف زیاد مسکن برای حوزه بهداشت و درمان بار مالی دارد علت دود غلیظ در آسمان ماهشهر اعلام شد شبستری: کلیه بیمارستان‌های مشهد ملزم به پذیرش بیماران اورژانسی با تعرفه دولتی هستند هشدار برف و باران برای پنج استان کشور آیا مدارس و ادارات مشهد فردا (شنبه ۸ دی ۱۴۰۳) تعطیل است؟ شاخص آلودگی هوای اسلامشهر ۵۰۰ شد| توصیه ترک شهر به مردم قاتل خاموش در بجستان خراسان رضوی قربانی گرفت انفجار و آتش سوزی در کوهدشت + جزئیات سهمیه استخدام ۱۲ هزار پرستار در کشور آیا مدارس و ادارات تهران فردا (۸ دی ۱۴۰۳) تعطیل هستند؟ تکذیب تراشیدن موی سر ۱۳۰ دانش آموز ششتمدی برای تنبیه باران و برف در راه خراسان رضوی (۷ دی ۱۴۰۳) مجوز استخدام ۲۴ هزار نفر از کادر درمان صادر شد (۷ دی ۱۴۰۳) پیش‌بینی بارش برف و باران در بیشتر نقاط کشور (۷ دی ۱۴۰۳) پرواز مشهد - نجف ناچار به فرود اضطراری شد| ماجرا چه بود؟ وزیر علوم در مشهد: قطعی برق تحصیل دانشجویان را هم مختل کرده است | باید به دنبال تحصیل و آموزش مجازی دانشجویان باشیم نفقه چیست و به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟ انتقال آب از هزارمسجد به مشهد | چالش ادامه‌دار + فیلم واکنش متفاوت وزارت آموزش و پرورش به رقص دانش‌آموزان بابلی زلزله کاشمر در استان خراسان رضوی را لرزاند (۶ دی ۱۴۰۳) مراقبت‌های تغذیه‌ای در پیشگیری از بیماری‌های تنفسی کمبود یُد چه علائمی دارد؟ بدون تجویز پزشک، دارو مصرف نکنیم؛ حتی یک مسکن ساده نکات ایمنی استفاده از آسانسورها در شرایط احتمالی قطع برق | مراقب سُریدن آسان‌­سُرها باشید فشار مالیاتی از روی پزشکان برداشته می‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (پنجشنبه، ۶ دی ۱۴۰۳) | بهبود کیفیت هوا از اوایل هفته آینده قطع داروی بیماران دیابتی بسیار خطرناک است گلایه مردم از قطعی‌های مکرر برق در حاشیه شهر مشهد | خاموشی‌های نامنظم!
سرخط خبرها

منافقین خلق؛ خالقان شّر

  • کد خبر: ۱۲۳۴۳۹
  • ۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۷
منافقین خلق؛ خالقان شّر
درباره یک نفر که ردپایش در هر جنایتی علیه مردم ایران مشهود است

آزاده چشمه سنگی-نویسنده | شهرآرانیوز؛ صبح روزی که روزنامه اطلاعات با تیتر درشت نوشت: «رئیس جمهور منتخب ملت و نخست‌وزیر محبوب، به دست عمال آمریکا شهید شدند» هزاران کیلومتر دورتر یک نفر در فرانسه، مشغول پیگیری اخبار بود.
اما در روز حادثه مسعود کشمیری، مثل هربار وارد اتاق جلسه شده بود. کیف دستی مشکی را به آرامی کنار پای محمدجواد باهنر گذاشته بود و بعد به بهانه آوردن چای از اتاق خارج شده و دیگر برنگشته بود. دقایقی بعد، از هر خیابان منتهی به پاستور که به دفتر نخست وزیری نگاه می‌کردی نه فقط دود، که از دست رفتن شریف‌ترین مهره‌های انقلاب اسلامی را نظاره گر بودی.

انفجاری که جان محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، هوشنگ وحید دستجردی و عبدالحسین دفتریان را گرفت، به علاوه یک عابر پیاده که در حریم ساختمان نخست وزیری در حال عبور بود. یک عابر شبیه به بسیار کشته شدگانی که خونشان از آستین یک نفر می‌چکید؛ و در همه آشوب‌ها و ترور‌های ایران دهه ۶۰ خورشیدی نام آن یک نفر بیش از همه خودنمایی‌ می‌کرد؛ مسعود رجوی.

جوانی که از نوزده سالگی به سازمان مجاهدین خلق پیوست، به سرعت رشد کرد و سپس به مهره اصلی این تشکیلات تبدیل شد. او که هفت سال از عمرش را در زندان‌های ساواک سپری کرده و به اعدام و سپس به دلایل نامعلوم به حبس ابد محکوم شد؛ پس از انقلاب مانند سایر زندانیان سیاسی آزاد شد؛ اما پس از آزادی، شبیه به پسربچه‌ای چموش با چشمان بسته، شروع کرد به ناسزا گفتن و تخریب هر چیزی که سد راهش بود. مردی که همیشه شکست خورده تاکتیک و استراتژیک بود. این را تاریخ گواهی می‌دهد. پس از ترور هشت شهریور، رجوی به گمان آنکه مغز‌های متفکر انقلاب را از میان برده، حکومت را تنی بی سر تصور می‌کرد که به زودی می‌توانست پیکرش را نابود کند. پیکری که به گمانش جانی به تن ندارد و می‌تواند با بمب گذاری در معابر عمومی، عامه مردم را با راهبرد ایجاد وحشت، تسلیم کند. اما تاکتیک باروت هیچ وقت برنده نبوده است.

چه در وقایع هفتم تیر و هشتم شهریور، چه در عملیات مرصاد و چه در هزاران جنایت خیابانی. او که دانش آموخته رشته حقوق سیاسی بود، بیشتر از همه از زیر و بم‌های قوانین بین الملل آگاه بود که اگر از کشورش فرار کند، می‌تواند خارج از مرزها، آزادانه زندگی کند. این را بنی صدر هم می‌دانست که پیش از دستگیری، با یک پرواز از تهران به پاریس گریخت تا این نقطه از تاریخ، ابتدای رسمی و علنی درگیری نظامی سازمان مجاهدین (منافقین) علیه جمهوری اسلامی باشد.

بازمانده نسل رجوی، نوزاد وحشت زده‌ای در قنداق بود که در آغوش خون آلود مادرش اشرف ربیعی در میان خاک و خون و خاکستر، آینده مبهمی داشت. اما بازماندگان نسل رجایی و باهنر که به گمان رجوی سر‌های جداشده از پیکر وطن بودند، سردارانی شدند که مثل خون در رگ‌های کشور، جریان داشتند. هشتم شهریور در تقویم ایران، از سرخ‌ترین صفحات تاریخ است. آن قدر که یادبود شهدای این روز هیچ گاه از حافظه جمعی ایرانیان پاک نخواهد شد، اما چه کسی می‌داند مردی که روزی به سودای انقلاب دموکراتیک، داعیه حکومت بر پایه خون داشت، حالا کجاست؟ در مرز‌های کدام خاک، به جست وجوی وطنی دیگر می‌گردد؟ یا در چندم چه ماهی برای همیشه مُرده است؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->