صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ نخستین دوره جایزه ادبی داستان کوتاه هشت برگزار می‌شود+فیلم روز هفتم جشنواره کن ۲۰۲۵ | جدول ستاره‌های منتقدان اسکرین دیلی ویژه‌برنامه‌های رادیو برای اولین سالروز شهادت شهدای خدمت + زمان و شبکه پخش جایزه جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ برای نیکول کیدمن حسن پورشیرازی بوقچی تلویزیون شد فیلم‌سازان در جشنواره فضای باز می‌توانند از محیط‌زیست وام بگیرند نمایشگاه کتاب تهران تا اول خرداد ۱۴۰۴ فعال است رسیدگی به پرونده ایرنا و انصاف‌نیوز در دادگاه مطبوعات سریال جزرومد در شبکه نمایش خانگی عباس غزالی با سریال خاطره انگیز وضعیت سفید روی آنتن + زمان پخش دبیر جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان کیست تقدیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی از فیلم موسی کلیم الله | آغاز اکران سیار موسی کلیم‌الله بازگشت «بچه‌مرشد» با فصل دوم | نوید در مسیر نجات زبان فارسی «ایده» موجب برتری هنرمند بر هوش مصنوعی می‌شود اگر بیهقی کارشناس دیتابیس دربار مسعود غزنوی بود برگزاری نشست «از حماسه‌های فردوسی تا ترانه‌های خیام» در دانشگاه سجاد مشهد | ادبیات، بستری برای اندیشه ورزی
سرخط خبرها

بویم ز محمد است و خویم ز علی

  • کد خبر: ۱۲۵۲۶۶
  • ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۳
بویم ز محمد است و خویم ز علی
نوید سرادار - فعال فرهنگی

صبح با صدای آقای ایوبی چشم باز کردم. روی پله‌های وسط اتوبوس ایستاده بود، سرش را روی دستش گذاشته بود و اشک می‌ریخت یا شاید چیزی فراتر از اشک. می‌سوخت. می‌سوخت و با صدای گریان می‌گفت: امسال قسمتم نشد. پنج، شش ساله منتظرم.‌ای وای....

با برادرانمان راهی هستیم. برادران اهل سنت. راهی دیار عشق. راهی حسین (ع). آقای ایوبی هم یکی از برادران اهل سنت بود و درگیر بیماری دیابت. خلاف دل زلالش بدن توان همراهی با او را نداشت. از مشهد تا تهران را ساخته بود، ولی نزدیکی‌های تهران از شدت درد داخل اتوبوس می‌ایستاد. چند ساعت! معده درد هم البته اضافه شده بود و رنگ به رخسار نداشت.
قرار بر این شد که آقای ایوبی از تهران برگردد.
هر چند ثانیه گریه هایش اوج می‌گرفت و من فکر می‌کردم محبت به دل است و بند مرادی و مریدی را قلب مشخص می‌کند.

شب در دل تاریکی جاده و میان بیابان‌های سبزوار تا شاهرود یکی از برادران اهل سنت زمزمه گرفت:
... بویم ز محمد است و خویم ز علی
طبع حسن و خلق حسینی دارم
برگشا کام زبان تا تو داری حرکات
فرق سر تا به کف پای محمد صلوات

عشق با دل چه می‌کند؟  آقای ایوبی از تهران برگشت به سمت مشهد و من در دل به حال چشمان خیسش غبطه می‌خوردم. حوالی ۵ صبح اتوبوس در یک استراحتگاه نسبتا شلوغ ایستاد.
تعدادی از مردم که مشخص بود راهی عراق هستند چادر زده بودند. برای نماز منتظر مولوی نورانی کاروان ایستادیم. آمد. با لبخند و آن لباس سنتی سفیدش. به نماز ایستاد و کنار برادرانمان لب به ستایش پروردگار حسین (ع) بازکردیم. تعداد دیگری از برادران شیعه هم در صف ایستادند. از شیرین‌ترین نماز‌های عمرمان شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->