زندگی و زمانه حافظ سوژههای گیرایی در اختیار رمان نویس میگذارد. این محبوبترین شاعر ایرانی عمرش را در سده هشتم هجری و دورانی پرماجرا سپری کرد که فقط زادگاهش شیراز چندین حاکم و حکومت را به خود دید. این حاکمان که در غزلهای حافظ از آنان یاد شده - چه به نیکی و چه رندانه و منتقدانه - بازیگران عهدی پرآشوب بودند که خوراک مناسبی برای نوشتن داستان و رمان است.
از شاه شیخ ابواسحاق، ممدوح و حاکم موردعلاقه حافظ، شاه مقتول خوشگذران و درعین حال آبادگری که به قول خواجه «خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود»، تا امیر مبارزالدین که شاید رندانهترین انتقادات حافظ به این حاکم سختگیر و بی رحم و ریاکار باشد (محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد...) و شاه منصور، حاکم بداقبالی که چند سال پس از مرگ حافظ در رقابت و نبرد با تیمور لنگ جان باخت.
حافظ در زمانهای میزیست که ایران به چنگال مغولان و چنگیزیان گرفتار بود. شیراز و خطه فارس نیز اگرچه گاهی به تدبیر بزرگانش روی خوش امنیت را میدید، از فتنهها و ستمها بی نصیب نماند. بدیهی است که روح و قلم حساس شاعر نامی ما اوضاع این مقطع تاریخی را در غزلهای ماندگارش بازتاب داده باشد (در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود/ از گوشهای برون آیای کوکب هدایت/ از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت...).
برخی داستان نویسان ایرانی از موضوعات و سوژههای برآمده از عصر حافظ غفلت نکرده اند یا به زمانه او پرداخته اند یا در کنار نوشتن از آن تاریخ به خود خواجه هم توجه کرده اند. یک نمونه، «شیرزاد یا گرگ جاده» نوشته احمد ناظرزاده کرمانی (۱۲۹۶ - ۱۳۵۵) است. داستان راهزنی که در جریان هجوم به یک کاروان، با محبوبی روبه رو میشود که عشقش به او به شکست انجامیده است. این دیدار به توبه شیرزاد میانجامد و او در ادامه وارد رخدادهای سیاسی زمانه شاه شجاع (از حاکمان روزگار حافظ که خواجه مدحش کرده: قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع...) میشود.
به این ترتیب، نویسنده که به پند و اندرز دادن علاقهمند است، ماجراهای خیالی عشق و مرام یک راهزن را به حوادث واقعی تاریخی پیوند میزند، اما شاید معروفترین اثر داستانی درباره خواجه حافظ شیرازی رمان «حافظ ناشنیده پند؛ برگی چند از دفتر خاطرات محمد گلندام» به قلم ایرج پزشکزاد (۱۳۰۶ -۱۴۰۰) باشد. پزشکزاد در این کتاب از زبان محمد گلندام - از نزدیکان حافظ - شرحی داستانی درباره زندگی او به دست میدهد.
راوی نقل خود را از وصفی درباره اوضاع خطرناک شیراز در حکومت امیر مبارز آغاز میکند و در ادامه به مسائلی، چون زبان تند و تیز خواجه و محافل ادبی و شخصیتهای آن روزگار مانند عبید زاکانی میپردازد.
*در نوشتن این یادداشت از منابعی، چون «فرهنگ ادبیات فارسی» نوشته زهرا خانلری و «صدسال داستان نویسی ایران» نوشته حسن میرعابدینی سود برده شده است.