تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ تصور کنید ناگهان زنگ خانه شما را بزنند. اولین واکنشتان بالارفتن ضربان قلب است و نگرانی. اگر شخصیتی وسواسی داشته باشید یا مضطرب، حضور مهمان ناخوانده برایتان ناگوارتر هم خواهدبود. همه روزمرگیهای استرسزای زندگی را بگذارید کنار هجوم یک بیماری. بیماری مرموزی که بدون اطلاع قبلی بر سر ما آوار شد، در مدت چند روز دنیا را فلج کرد و وحشت عظیمی انداخت به جان همه. شرح روزهای سال ۹۸ تاکنون، فاصلهای است میان یک زندگی تقریبا عادی و روزهایی بهشدت غیرعادی، سخت، پر از ابهام، شنیدن خبر مرگهای ناگهانی، ترس و تنهایی. موج بیماری اگرچه بالاخره فروکش کرد و رنگ شهرها آبی شد، رنگ سلامت روان مردم، قرمز باقی ماند.
مدتی است که خبرهایی با آن شدت ترسناک به گوش نمیرسد، اما مهر امسال، مردم دیگر شبیه زن، مرد و حتی کودکان دوسال پیش نیستند. دوران پساکرونا مساوی است با اضافهشدن رنجهای روحی به عوارض جسمی. وقتی همه مراقب شستن دستها، ضدعفونیکردن خریدهای خانه و تهیه ماسکهای چندلایه بودند، هیچکس متوجه عوارض روحی تلقین اینهمه ترس و نگرانی نبود؛ موضوعی که همچنان از آن غافل هستیم.
در خواب شب هم نمیدید که با یک کوچه فاصله از خانه مادرش، سه ماه او را نبیند. جانش به جان آنها بند بود، اما از ترس بیمارشدن، تنهایی را تحمل کرد. آنقدر در چهاردیواری خانه ماند، شست و ضدعفونی کرد و هشدارهای این و آن را شنید که هنوز نمیتواند به سوارشدن به اتوبوس و مترو فکر کند. هنوز فکر میکند شاید یک نفر مبتلای خاموش باشد و آن وقت کرونا بیاید سراغش. اگر مثل دفعه قبل، سخت مبتلا شود، چه؟ اگر مثل دوستش بمیرد، چه؟ خودش میگوید: فکر میکنم حالا دیگر کاملا شبیه وسواسیها شدهام. یا مراقب ویروسها هستم یا هروقت در جمعی شرکت میکنم، از همه فاصله میگیرم. هرقدر هم میگویند «نترس» فایده ندارد.
مدیر یک مهدکودک در جلسه اولیا میگفت: اینقدر این دوسال از بچهها محافظت و مراقبت کردهاید که تبدیل شدهاند به یک لشکر چاق و ناتوان! این بچهها را چطور شبیه یک آدم سالم تربیت کنیم؟ آنقدر ترسیدهاند که بعضیها موقع غذاخوردن هم میترسند ماسکشان را پایین بیاورند. بعضیها هم اصلا با همکلاسیهایشان بازی نمیکنند؛ چون والدینشان آنها را منع کردهاند. اینها تصویر کوچکی از اوضاع این روزهای همه ماست. ناخودآگاه دنبال ماده ضدعفونی میگردیم، هنوز عزیزانمان را درآغوش نمیگیریم و خیلی رفتارهای دیگر. اینها شدهاند اختلالاتی که میتوانند درصورت پیشرفت یا همراهشدن با مشکل دیگری در زندگی ما را ناتوان کنند.
پیمایش ملی سلامت روان هر ۱۰سال یکبار انجام میشود و تازهترین آن از زمستان سال گذشته آغاز شده است و تا خرداد امسال ادامه داشته، اما هنوز نتایجی از آن منتشرنشده است؛ به همیندلیل به ثبت آمار قبلی اکتفا میکنیم که دکتر وصال شبانیانی، رئیس گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در گفتگو با ما بیان میکند: ما همچنان به آمار اختلالات سلامت روان براساس پیمایش ملی سال ۱۳۹۰ استناد میکنیم که میگوید حدود ۲۵درصد از کل جمعیت، مبتلا به یک اختلال در سلامت روان هستند. براساس اعداد همان پایش، اختلال افسردگی ۱۲درصد از جمعیت را درگیر کرده است.
دیدگاه او هم ابتلای فراوان به اختلالات روانی یا تشدید دردهای روحی پساز کروناست، اما نکتهای را هم متذکر میشود: قضاوت درست درباره اختلالات شایع پساز دوران کرونا نیازمند انجام پژوهشهای علمی است، ولی انتظار میرود اصلیترین عوارض درگیری طولانیمدت با بحران کرونا، اضطراب و افسردگی باشد.
وی به جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد اشاره میکند و درباره طرحهای اجراشده در این مدت میگوید: هماکنون ۵ میلیونو۱۳۲ هزار نفر تحت پوشش داریم و ازآنجاکه خدمات غربالگری سلامت روان در افراد بهبودیافته از کرونا اهمیت دارد، روانشناسان طی برنامهای به نام «برنامه بهبودیافتگان» با این افراد تماس میگیرند و آنها را به مرکز جامع سلامت دعوت میکنند. سپس با سؤالات مشخص غربالگری، سلامت روان آنها را ارزیابی میکنند و درصورت لزوم به پزشک ارجاع میشوند. افراد همچنین مهارت تابآوری و روشهای مدیریت استرس را میآموزند.
رئیس گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی مشهد، برخی از خدمات ارائهشده رایگان ازسوی کارشناس سلامت روان در مراکز جامع سلامت را آموزش مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباط با فرزندان ذکر میکند و ادامه میدهد: علاوهبر غربالگری بیماریهای جسمی، غربالگری برخی اختلالات روانی نیز بهرایگان انجام میشود. ویزیت پزشک و مراقبتهای بعداز تشخیص برای مبتلایان به اختلالات روانی هم انجام خواهدشد. آموزش خودمراقبتی به داوطلبان هم در دستورکار قرار دارد. خودمراقبتی شامل مجموعهکارهایی است که به فرد کمک میکند تا از شرایط و عوامل مؤثر بر سلامتیاش آگاهی یابد و بتواند برای بهبود و ارتقای آن تصمیم بگیرد.
هنوز و پساز پایانیافتن دوران شیوع کرونا، برخی خانوادهها به دورهمیهای گذشته یا جدایی از ماسک عادت نکردهاند. هنوز ترس ابتلا به بیماری، آنها را رها نکرده است و با کوچکترین علامتی بهدنبال نشانههای بیماری و قرنطینهکردن خود میگردند. دکتر شبانیانی تأکید میکند: کمتر از یکسوم کسانی که از اختلالات روانپزشکی رنج میبرند، از خدمات کافی برای مداوای خود استفاده میکنند و دیگران بدون مداوا رها میشوند؛ زیرا هنوز بسیاری از افراد گمان میکنند مشکلات خودبهخود و بدون مداخلات بهداشتی و درمانی برطرف میشود. به همین دلیل بهموقع برای تقاضای کمک مراجعه نمیکنند و این باعث پیچیده و عمیقشدن مشکل در آنها میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش توصیه میکند: درصورت مواجهه با علائم افسردگی، اضطراب یا بیحوصلگی طولانی که کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد، به مراکز بهداشت، درمانگاه یا کلینیکهای خصوصی روانشناسی مراجعه کنید. کسی که به افسردگی مبتلاست، با مصرف تنها یک قرص میتواند زندگی بسیار بهتر و باکیفیتتری داشته باشد.
دکتر شبانیانی با اشارهبه شعار فدراسیون جهانی سلامت روان «سلامت روان و بهزیستی همگانی را در اولویت قرار دهید» اضافه میکند: توجه همه سازمانها به سلامت روان و عوامل اثرگذار بر آن و اولویتبخشیدن به آنها، گامی مؤثر درراستای پیشگیری از اختلالات روانی است. بهطورمثال در مدارس، اولویتبخشیدن به سلامت روان کودکان و نوجوانان در مقابل نمره و رتبه تحصیلیشان، نقش بسیار پررنگی در پیشگیری از اختلالات و حتی افت تحصیلی آنان خواهد داشت.