تصادف در محور نیشابور- مشهد پنج مصدوم برجای گذاشت + جزئیات(۱۶ دی ۱۴۰۳) شب شعر و خاطره «پهلوان قاسم» در مشهد برگزار شد مدارس کدام شهرستان‌ها فردا (دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳) غیر حضوری است؟ هزینه ۱۰۰۰ میلیارد تومانی هر روز تعطیلی مدارس انتصاب محمدعلی کریمی به سمت مشاور عالی و سرپرست حوزه مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشور + سوابق توضیحات دادستان رشت در مورد گروگان‌گیری اعضای یک خانواده به مدت ۲ سال رئیس کل دادگستری خراسان رضوی تأکید کرد: لزوم ساماندهی برنامه‌ها و اقدامات حول خدمت بهتر به مردم تأکید وزیر دادگستری بر توسعه مناسبات حقوقی‌قضایی با عربستان سالانه چه تعداد کودک وارد بهزیستی می‌شوند؟ رشد صعودی شاخص تعداد سالمندان کشور، بعد از سال ۱۴۲۰ رتبه‌بندی معلمان فاقد رتبه پایان یافت | بررسی پرونده معلمان باقی‌مانده تا یک ماه آینده نسل مضطرب یادی از دکتر محمداسماعیل تشید، پدر بیهوشی نوین ایران | اعتبار بیهوشی که جان گرفت پیام پزشکیان به مراسم گرامیداشت صدمین سال تأسیس مؤسسه رازی فرصت طلایی فرزندآوری را از دست ندهید سازمان جهانی بهداشت اطلاعیه‌ای درباره همه‌گیری ویروس جدید نداشته است زندگی در سرزمین قصه‌ها | آموزش مهارت‌های مهم زندگی به کودکان در قالب قصه‌گویی ماجرای گروگان‌گیری یک خانواده ۹ نفره در رشت چه بود؟ + عکس امکان ادامه تحصیل دانشجویان ایرانی دانشگاه‌های سوریه و لبنان در کشور فراهم شد تمایل ۱۰ درصدی ایرانی‌ها به اهدای عضو راه‌اندازی ۱۵ رشته ویژه بانوان در دانشگاه‌های خواهران همه چیز در مورد سال نو ۱۴۰۴ + حیوان، رنگ، زمان تحویل سال و مناسبت‌ها درمان سریع خشکی پوست دست پذیرش بیمار خارجی در نیمه اول ۱۴۰۳، فقط به اندازه ۱۰ درصد ظرفیت گردشگری سلامت مشهد زنگ خطر شیوع اعتیاد در بین زنان و نوجوانان خراسان رضوی مدت‌هاست به صدا درآمده است گروه‌های در معرض خطر، واکسیناسیون آنفلوانزا را انجام دهند  چگونه می‌توان نام همسر سابق را از شناسنامه حذف کرد؟ ملکه جیب بر‌ها دستگیر شد | بازداشت باند جیب بری زیر نظر زن ۲۲ ساله توسط پلیس آگاهی مشهد کاهش سهم آموزش در سبد هزینه خانوار‌های کم‌درآمد | وقتی رتبه‌ها نابرابری را فریاد می‌زنند چند درصد مردم کشور درگیر فقر هستند؟ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۱۶ دی ۱۴۰۳) | آغاز روند کاهش دما از سه‌شنبه دستور وزیر علوم برای حذف محتوای آموزشی مخالف فرزندآوری در دانشگاه‌ها 
سرخط خبرها
روزنوشت‌های شهری (۴۱)

همه‌‌ش تقصیر خودشونه

  • کد خبر: ۱۳۴۹۶
  • ۱۲ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۰
همه‌‌ش تقصیر خودشونه
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه
توی ایستگاه اتوبوس، متصدی ایستگاه با مردی جوان بحث می‌کند: فقط کارت، فقط کارت! از طرف می‌پرسم: می‌خواهی سوار شوی؟ و ادامه می‌دهم: دیروز خودم همین وضع رو داشتم و کارتم خالی بود و یکی پیدا شد برایم کارت کشید. بعد در حالی که کارتم را دوباره می‌کشم به او می‌گویم: بفرما، من دارم بدهی دیروزم رو پرداخت می‌کنم!‌
نمی‌دانم باورش نمی‌شود یا به دلیل دیگری مردد است. دوباره می‌پرسد: می‌تونم سوار شوم؟ متصدی ایستگاه به او می‌گوید: حاجی برات کارت کشید دیگه. برو!
یکشنبه
پیرمرد با لباس مندرس می‌گوید برای شهیدمان هفته‌ای یک اتوبوس می‌دادند که خانواده‌های شهدای محل برویم بهشت زهرا. مشتی پیرمرد و پیرزن ویلچری و عصا‌به‌دست می‌رفتند سر قبر بچه‌هایشان و برمی‌گشتند. شد ماهی یک بار و بعد شد ۲ ماه یک بار و حالا شده ۳ ماه یک بار مینی‌بوس و تازه می‌گویند دیگر بودجه همین را هم ندارند!
دوشنبه
توی اتوبوس، آرام روی صندلی می‌نشینم. جلو من
۲ مرد میان‌سال نشسته‌اند و بحث داغشان طبق معمول رسیده به اوضاع مملکت! سرم را نزدیک می‌کنم و آهسته می‌گویم: تقصیر این آخوندهاست دیگه! آن‌که پیرتر است سرش را به نشانه تأیید تکان می‌دهد و هم‌زمان هر‌دو
برمی گردند تا من را ببینند! بنده‌های خدا بحثشان کلا قطع می‌شود و تا ایستگاه بعد که پیاده شوم در سکوت مشغول تماشای خیابان هستند!
سه‌شنبه
پسرک با چرخ دستی واکسی در کنار من پشت چراغ قرمز می‌ایستد و منتظر سبز شدن چراغ عابر پیاده می‌ماند. از ظاهرش معلوم است مجبور بوده تحصیل را رها کند و به کار بپردازد. در همان حال جوانان دانشجو با کیف و کتاب و اطوار و ادای خاصشان بی‌اعتنا می‌گذرند و از لابه‌لای خودرو‌ها عبور می‌کنند!
توی همین فاصله یک پاشنه‌کش پلاستیکی از او می‌خرم به ۵۰۰۰ تومان. می‌پرسد: واکس نمی‌خواهی؟
چهارشنبه
در پیاده‌رو دارم یکی از مطالب همین روزنوشت‌ها را توی تلفن همراه تایپ می‌کنم (مجبورم نکات اصلی را سریع یادداشت کنم تا فراموش نشود و بعدا بتوانم کامل بنویسم) که ناگهان وسط هوا و زمین معلق می‌شوم. کتاب‌ها و پایان نامه‌ای که در دست دارم یک طرف پخش می‌شود و گوشی تلفن یک طرف می‌افتد. دستم به‌شدت درد گرفته و عبایم خاکی شده.
دو سه نفر به کمکم می‌آیند. یکی با محبت کتاب‌ها را جمع می‌کند و یکی گوشی را به دستم می‌دهد. وقتی
پشت سرم را نگاه می‌کنم تازه برآمدگی بخشی از سطح پیاده رو را که ندیده بودم می‌بینم. به یاد راننده ماشینی می‌افتم که لحظه‌ای پیش موقع عبور از خط‌کشی عابر پیاده از کنارم گذشت و توی حرکت آهسته موقع پیچیدنش توی فرعی نگاه تند و تلخی کرده بود. ۲ نمای حرکت اسلوموشن عبور خودرو و حرکت سریع افتادنم را پشت سر هم مرور می‌کنم!
پنجشنبه
سر میدان مردی میان‌سال که کلاه پشمی‌اش را توی صورتش کشیده جلو می‌آید. با لهجه‌ای شیرین از بیکاری می‌نالد و توضیح می‌دهد که ۲ هفته است به تهران آمده و کار پیدا نمی‌کند. با همان لهجه با او حرف می‌زنم. وقتی می‌فهمد همشهری هستیم خوشحال می‌شود و حرف‌هایش گل می‌اندازد. ۲ رفیق دیگرش که دورتر ایستاده‌اند ساک‌دستی‌های پاره و پوره‌شان را جابه‌جا می‌کنند و جلو می‌آیند. پیرمرد از او می‌پرسد: آخه حاجی چه‌کار می‌تونه بکنه؟ می‌گوید: سر نمازش که می‌تونه دعامون کنه! شب جمعه برایشان دعا می‌کنم. کاش کاری بیشتر از دستم برمی‌آمد!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->