قیمت طلای جهانی در بازار امروز (شنبه، ۲۳ فروردین ۱۴۰۴) اعلام شد | اوج گرفتن قیمت طلای جهانی خروج قطار سریع‌السیر مشهد تهران از ایستگاه کمبود اعتبار | تعیین تکلیف طرح به شورای ملی اقتصادی رسید رشد بار مصرفی شبکه برق کشور به ۸ درصد رسید انتقاد شدید کارگران به تثبیت حق مسکن ۹۰۰ هزار تومانی آیا خانوار‌هایی که یارانه نمی‌گیرند، می­‌توانند کالابرگ الکترونیکی دریافت کنند؟ | پاسخ به سوالات پرتکرار درخصوص کالابرگ جهش ۶۲ دلاری قیمت طلای جهانی در یک روز (۲۲ فروردین ۱۴۰۴) گرانی قیمت کالا‌های اساسی برطرف می‌شود توزیع آب به جای بنزین در جایگاه سوخت خیابان دلاوران مشهد؛ از شایعه تا واقعیت طنین شعار «مرگ بر اسرائیل» از باب‌الجواد(ع) تا چهارراه شهدا | اعلام همبستگی مردم مشهد با ملت مظلوم فلسطین اختیار تغییر ساعت رسمی کشور به دولت باز می‌گردد | تغییر ساعت، مصرف برق را به اندازه یک نیروگاه اتمی کم می‌کند جزئیاتی درباره رقم دقیق متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی سال گذشته ۰.۵ میلیارد دلار آیفون در ۲ ماه ترخیص شد فضیلت دعای کمیل اجرای توافقنامه تجارت ایران با کشور‌های اوراسیا از ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ جهش قیمت جهانی طلا اسلامی: با برق هسته‌ای ناترازی‌ها را برطرف می‌کنیم | کارشکنی‌های دشمنان و تبلیغات منفی علیه برنامه هسته‌ای ایران قانون ته‌لنجی به رسمیت شناخته شد افزایش قیمت‌ها در بازار مسکن و خروج خریداران | آینده مسکن به کجا می‌رود؟ (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) افت قیمت خودرو‌های خارجی (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) | ریزش ۵۰ میلیونی لاماری هیبرید تلاطم بازار خودرو‌های داخلی فروکش کرد (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) + جدول قیمت مذاکرات؛ اقتصاد ایران شرطی نشود پرواز دوباره نرخ طلا در مشهد (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) سناریو‌های پیش روی قیمت طلا بر اساس نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا زمان برگزاری حراج شمش طلا مشخص شد + جزئیات نقش تعاونی‌ها در تحقق شعار سال | سرمایه‌های کوچک در خدمت تولید صنعت خراسان رضوی در صف انتظار تسهیلات بانکی قیمت امروز ارز، طلا، سکه و ارز دیجیتال (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) | دلار به ۱۰۱ هزار تومان رسید رئیس کمیسیون اصل نود در نامه‌ای به رئیس‌جمهور: افزایش حقوق در سال جدید از فروردین‌ماه اعمال شود دو روز مهم هفته آینده برای بازار طلا و ارز (۲۱ فروردین ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

فعلا فقط نان است که اینجا مانده است!

  • کد خبر: ۱۶۱۳۷۷
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۷
فعلا فقط نان است که اینجا مانده است!
قطار سریع السیر تورم ایستاده بود و تک تک کالا‌ها با عجله داشتند سوار می‎شدند تا بروند در یک کانال قیمتی جدید پیاده شوند.
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

قطار سریع السیر تورم ایستاده بود و تک تک کالا‌ها با عجله داشتند سوار می‎شدند تا بروند در یک کانال قیمتی جدید پیاده شوند. ماست پرچرب همان طور که داشت می‌دوید، دید نان یک کنار ایستاده است.
-سلام نان. چرا این قدر خون سرد اینجا وایستادی.  جا می‌مونی ها! ببین تمام اقلام دارند سوار می‌شن.
-من نمی‌تونم بیام. دلم برای سفره خانوار‌ها می‌سوزه.
-آها! یعنی می‌ترسی سفره شون از اینی که هست هم کوچک‌تر بشه؟

-سفره شون کوچک‌تر نمیشه. من اگه بیام دیگه کل سفره خانوار جمع میشه. درسته که من وزنم بفهمی نفهمی نسبت به سال قبل کمتر شده و اون کیفیت قبل رو ندارم، ولی چند وقتی هست که تونستم قیمتم رو ثابت نگه دارم. کاش تو هم خودتو کوچک‌تر می‌کردی، ولی قیمتتو ثابت نگه می‌داشتی.

ماست پرچرب خندید و گفت: ببین. من هم وجدان دارم و این کار‌ها رو کردم. هم وزنمو کم کردم و هم تازه مثل قبلا غلیظ نیستم. خیلی وقت‌ها منو با ماست کم چرب اشتباه می‌گیرن. البته ماست کم چرب هم این قدر رقیق شده که باز اون رو با دوغ اشتباه می‌گیرن. خلاصه دوست داشتم قیمتم ثابت بمونه، ولی باور کن از یک جایی به بعد دیگه نمیشه هیچ کاری اش کرد. باید سوار قطار سریع السیر تورم شد و رفت.
نان گفت: برای من سخته سوار این قطار شدن.

ماست پرچرب گفت: توی قطار تورم هم خوش می‌گذره ها. حتی ژاپنی‌ها که فرت و فرت قطار سریع السیر جدید می‌سازند، اذعان کردند که نمی‌تونن سرعت قطارشونو به سرعت قطار تورم برسونن. تو هر کوپه این قطار چند قلم جنس با هم جمع میشن و با هم آهنگِ «تورم، تورم، تورمت مبارک» رو می‌خونند و دست می‌زنند.

نان گفت: واقعا ازت توقع نداشتم ماست. با اینکه ظاهرت سفیده باطن سیاهی داری. مگه وقتی سوار قطار تورم می‌شین و از پنجره بیرونو نگاه می‌کنین، سرپرستان خانوار رو نمی‌بینین که دنبال قطار می‌دوند و داد می‌زنند که نرین.
ماست گفت: باور کن دست خودم نیست. شرایط اقتصادی طوریه که تو هم آخرش مجبور میشی، سوار شی و یک ایستگاه خیلی دورتر پیاده بشی.

در همین حین بلندگوی ایستگاه گفت: کالا‌های عزیزی که قصد سفر به کانال‌های قیمتی جدید را دارند تا لحظاتی دیگر قطار سریع السیر تورم حرکت خواهد کرد.
ماست خداحافظی کرد و نان هم زیرلب زمزمه کرد: قطار می‌رود، تو می‌روی، تمام ایستگاه می‌رود.

بعد هم رفت توی سفره. همانجایی که غیر از خودش هیچ قلم خوراکی دیگری نبود و باید با تنهایی خودش سر می‌کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->