حاجی‌بگلو: تصمیم‌گیری درباره تمدید دوره شوراها در انتظار مجلس است | هفت ساله شدن شوراها، در دولت نیز موافقانی دارد مشروح سیاست‌های شورای شهر مشهد در حوزه حمل‌ونقل شهری برگزاری دهمین دوره انتخابات هیئت‌مدیره سازمان نظام مهندسی خراسان رضوی (۶ دی ۱۴۰۳) کاسب قدیمی محله سرشور: ما وسط تاریخ مشهدیم شهردار مشهد مقدس: ۴۵ کلان‌پروژه در‌حال‌اجرا تا پایان دوره ششم مدیریت شهری، به بهره‌برداری می‌رسد + فیلم هر سفر مترو در مشهد ۱۸ هزار تومان هزینه دارد افزایش ۲برابری پلاک‌های فعال خودرو در مشهد طی ۵ سال | کاهش حوادث ترافیکی فاز نخست خط ۳ قطارشهری مشهد تا پایان ۱۴۰۳ به بهره‌برداری می‌رسد توضیحات رئیس شورای شهر مشهد درباره برخی موضوعات مربوط به صحن علنی روز گذشته (۵ دی ۱۴۰۳) هوای کلانشهر مشهد برای ششمین روز پیاپی، آلوده است (۶ دی ۱۴۰۳) نایب‌رئیس کمیسیون عمران شورای شهر مشهد: تغییر کیفیت و ظاهر معابر شهر هدیه ناقابل مدیریت شهری است | ورود ۶۰ ناوگان جدید خط یک قطارشهری از یک‌سال‌ونیم آینده نگاهی به واقعه آتش‌سوزی ندامتگاه مشهد در ۵ دی ماه ۱۳۵۷ | آزادی با شورش زندانیان بند ۲ اجرای طرح آبرسانی، مسیر تردد در یک‌ منطقه از مشهد را به مدت ۵ روز مسدود کرد ظرفیت‌های مشهد، بازتاب‌های بین‌المللی دارد راهکار‌هایی برای کاهش خسارات بلایای طبیعی در شهر‌ها رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: اقدامات شورای شهر درخصوص تسهیل زیست عفیفانه بانوان، قابل‌دفاع است | مدیریت شهری در بحران سرما، عملکرد ارزشمندی داشت ممنوعیت ورود خودروهای سنگین به شهر مشهد رعایت نمی‌شود | وقتی کامیون‌ها قوانین را زیر چرخ هایشان له می‌کنند افزایش سرمایه شهرداری مشهد در بانک شهر مروری بر وضعیت پایگاه‌های چندمنظوره شهرداری مشهد به بهانه روز ایمنی در برابر زلزله | پناهگاهی برای روزهای بحرانی ضرورت نظارت بر ساخت‌و‌ساز‌ها برای داشتن شهری ایمن و مقاوم صدور بیش از ۵۴۶ هزار مجوز بهره‌برداری از غرفه‌‌بازار‌های سیار شهرداری مشهد
سرخط خبرها

گاری مملو از روایت

  • کد خبر: ۱۶۴۱۵۳
  • ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۰
گاری مملو از روایت
پرسیدم روی این گاری به غیر از آدم خسته و علیل و ناچار و تپه چمدان‌های کوچک و بزرگ چیز دیگری هم بوده؟ چیزی دیگری هم کشانده است؟ چیز عجیبی که پس ذهنش مانده باشد.

گمان نمی‌کردم دوروبر حرم گاری‌ها و گاریچی‌ها همچنان پرقدرت به حیات خودشان ادامه می‌دهند. ولی کوچه پس کوچه‌های تنگ و شلوغ و پررفت وآمد طبرسی و نوغان و آن طرف‌ها گاری خورش بیشتر ملس بود تا ماشین خورش. ایستادم به تماشای ترافیک گاری‌ها که ماشین‌های عبوری انگار خیلی حریفشان نمی‌شدند. پادشاهی می‌کردند.

وسط آن هیروویر پیرمرد شمالی موسفیدکرده‌ای گوشه‌ای ایستاده بود و داشت با نیمه فریادی از ضرورت رعایت مقررات برای همکارانش حرف می‌زند و اینکه امور باید طوری پیش برود که نوبت به باقی گاری‌ها هم برسد. انگار این وسط مافیایی هم بودند و گروه‌های فشاری که اجازه نمی‌دادند کار درست پیش برود. پیش تر، اما فکرم کشید به اینکه این بابا با این سرووضع کارگری و با این لهجه جیغ شمالی اینجا چه می‌کند.

جلوتر رفتم و بی مقدمه همین را پرسیدم. چشم‌های گردش را تنگ کرد و خنده‌ای تحویلم داد و یک قصه عشقی. بعد گفت که چطور سی سال پیش از شمال آمده مشهد و همین جا ساکن شده و سه دختر دارد که با باربری بزرگشان کرده است.

نشستم وسط گاری اش؛ یعنی قبلش اجازه گرفتم و گفت بفرما. معذب نشستم. گفت من هرهفته این فرش روی گاری را می‌شویَم تا مسافر‌ها اذیت نشوند.

پرسیدم روی این گاری به غیر از آدم خسته و علیل و ناچار و تپه چمدان‌های کوچک و بزرگ چیز دیگری هم بوده؟ چیزی دیگری هم کشانده است؟ چیز عجیبی که پس ذهنش مانده باشد.

حالا یکی نبود توی آن گرما به من بگوید آخر مرد حسابی این چه جور سؤال کردن است. اما واقعیتش این است که اصلا سؤال بدی نبود، چون رفت روی موج هرچه می‌خواهد دلت تنگ بگو و قصه‌های چر ب وچیلی کاسب شدم.

توی صف بود تا نوبتش شود. افتاد روی دور حرف زدن و گفت: «جنازه بردم. جنازه‌ای را با اجازه شما بردم بیمارستان؛ البته قبل اینکه روی گاری من بیاید معلوم نبود جنازه است.
فکر کردم زنده می‌ماند. منم مثل آمبولانس ویراژ دادم تا نزدیک‌ترین بیمارستان همین دوروبَر. آخرش هم بنده خدا عمرش به دنیا نبود. دیگری خانمی بود که داشت فارغ می‌شد. وسط کوچه از حال رفت و من هم گاری را بردم کنارش پارک کردم. واقعا حال بدی داشت.

رنگ به رویش نمانده بود. حتی به این فکر می‌کردم که اگر بچه اش را روی گاری من به دنیا بیاورد این اطراف یا از بین همین مسافران و زائران، دکتری، قابله ای، کسی پیدا می‌شود یا نه.

برای همین چادری گرفتم دورش و خودم هم کاپشنم را درآوردم و انداختم روی کولش. رساندمش بیمارستان و بچه اش را هم صحیح و سالم به دنیا آورد.» بله! گاریچی‌ها به حیات خودشان ادامه می‌دهند و ظاهرا علاوه بر اسباب و وسایل تا دلتان بخواهد قصه‌های عجیب را با خودشان راه می‌برند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->