به گزارش شهرآرانیوز، کامی شاگرد سوپرمارکت است و او را به اتهام سرقت و رابطه نامشروع بازداشت کردهاند. کامی ۱۷ ساله است و با شکایت صاحبکارش بازداشت شده است.
او از زندگیاش میگوید:
*اتهامیکه به تو وارد شده سرقت و رابطه نامشروع است. قبول داری؟
قبول ندارم. من چندین سال است در این سوپری کار میکنم و هیچ وقت هم کار بدی نکردهام و همیشه حساب و کتابم درست بوده، اما حالا صاحبکارم، چون از دستم عصبانی است من را متهم به سرقت کرده است.
*درباره اتهام رابطه نامشروع توضیح بده.
من با دختر صاحبکارم ارتباط داشتم برای همین پدرش از من شکایت و من را متهم به رابطه کرد.
*چرا با دختر صاحبکار ارتباط برقرار کردی؟
ارتباط که یکطرفه نبود. ساناز خودش هم میخواست که با من رابطه داشته باشد. او به من ابراز علاقه کرد و من هم از او خوشم میآمد.
*چه مدت است با هم رابطه دارید؟
حدود یک سال میشد رابطه داشتیم که پدرش فهمید.
*وقتی صاحبکارت فهمید چه واکنشی داشت؟
او من را اخراج کرد و بعد هم شکایت کرد که دخترش را اغفال کردم و از مغازهاش دزدی کردم در حالی که من هیچکدام از این کارها را نکردهام.
*تو در سن مدرسه هستی، چرا به جای اینکه در مدرسه باشی سرکار بودی؟
من مدرسه هم میروم؛ صبح مدرسه میروم و بعد از مدرسه هم سرکار میروم، تا حدود هشت شب سرکار هستم بعد در خانه درس میخوانم.
*چرا کار میکنی؟
چون پدر ندارم و مادرم کار میکند، برای اینکه کمکخرج او باشم کار میکنم. در این مدت که کار میکردم خرج خودم و بخشی از کرایه خانه را درآوردم که این کمک بزرگی برای مادرم بود.
*پدرت کجاست؟
او چند سال قبل تصادف و فوت کرد. من و یک خواهرم با مادرم زندگی میکنیم.
*تلاشی برای جلب رضایت صاحبکارت کردهای؟
او خودش میداند من کاری نکردهام، اما از دستم عصبانی است. اول سعی کرده دخترش را وادار به شکایت کند، چون دختر شکایت نکرده، او خودش از طرف دخترش شکایت کرده است. به هر حال مادرم گفت سعی میکند با او صحبت کند و موضوع را حل کند، اما فعلاً بازداشت هستم.
منبع: اعتماد