نیازی نیست به آمارها مراجعه کنیم و منتظر باشیم ببینیم وضعیت ذخیره آبی کشورمان چقدر و چگونه است.
قهر آسمان در چند سال و چند فصل بارشی گذشته گواه روشنی بر این ادعاست که دیگر با کمبود آب روبه رو نیستیم، بلکه با بحران آب دست وپنجه نرم میکنیم. بحرانی که متأسفانه چندان جدی گرفته نمیشود؛ نه از طرف برخی مصرف کنندگان و نه مسئولان و تصمیم گیران.
نکته اینجاست که بیشتر تبلیغات برای فرهنگ سازی مدیریت منابع آب در بخش مصارف خانگی صورت میگیرد و هر زمان که صحبت از کمبود آب میشود، مصارف خانگی آب اولین جایی است که برخی مقامات به آن میپردازند و گویا هشدار برای جیره بندی آب هم اولین راهکار مدیریتی است.
اینکه مردم باید در مصرف آب صرفه جویی کنند، حرف و توصیهای تازه نیست و باید بسیار جدی گرفته شود و با پرمصرفها برخوردهای جدی و حتی قضایی شود؛ اما آیا هدررفت آب در بخشهایی که مدیریت آن با مدیران و مسئولان است، به درستی رصد میشود؟ آیا سیستم آبیاری فضای سبز شهری نباید تغییرات جدی بکند؟ آیا اساسا نباید راهبرد دیگری برای ایجاد فضای سبز شهری در نظر گرفت؟ آیا نباید در آبیاری درختان و چمنها در شهرها تغییری صورت بگیرد؟ آیا در این سالهای گذشته موضوع بحران آب جدیترین موضوع وزارت جهاد کشاورزی بوده است؟
اگر پاسخ مثبت است، چه تغییرات اورژانسی در نظام کشت صورت گرفته است؟
الگوی کشت در کدام منطقه از جغرافیای ایران دست خوش تغییر شده است؟ چرا اخباری جدی و به روز و مستمر دراین باره منتشر نمیشود؟
آیا وزارت صنایع در جانمایی کارخانهها دقت لازم را انجام میدهد؟ اگر چنین است، چرا گاهی از طرف دوستداران محیط زیست نگرانیهایی به گوش میرسد؟
این در حالی است که میدانیم ایران یکی از هفده کشوری است که با تنش آبی روبه روست! میدانیم که فقط ۳۷درصد ذخایر سدها پر شده است و برخی سدها نیز از مدار خارج شده اند.
پس فراموش نکنیم که بیشترین مصارف نادرست آب در ایران در بخش کشاورزی است.
این مصرف نادرست شامل الگوی کشت، بهینه و به روزنبودن سیستمهای آب رسانی و... میشود و راهکاردادن برای مدیریت مصارف باید براساس ضریب وزنی مصارف باشد. اگر جهت گیری برای فشار در بخشی باشد که کمترین مصرف را دارد، کاری اشتباه است. در این باره بیشتر میتوان گفت و نوشت.