خادم | شهرآرانیوز؛ ویرایش میتواند گرههای مفهومی متن و اشتباههای نگارشی و دستوری نویسنده یا مترجم را به حداقل برساند و کار انتقال پیام و مطالعه را برای مخاطب آسانتر و روانتر کند. اما افزایش هزینهها مانند هر چیز دیگر در کیفیت کار گرافیستها و صفحه آراها و ویراستاران نیز تأثیرگذاشته است. احسان رضایی، طراح و گرافیست، میگوید بسیاری از ناشرانْ دیگر هزینه طراحی جلد خوب را نمیدهند و به جای استفاده از طراحان حرفهای و باتجربه و خلاق، نیروهای تازه کار استخدام میکنند تا با کمترین هزینه ممکن، جلد طراحی کنند.
او این کار را آسیبی برای صنعت نشر میداند که هم مخاطب را از دست گرفتن اثری با زیبایی و طرح خوب محروم میکند هم باعث میشود به مرور و به دلیل کم شدن سفارشها چشمه خلاقیت گرافیستهایی که در این حوزه کار میکنند، بخشکد و آنها از این حوزه دور شوند. سیدحمید حیدری ثانی هم که ویراستار است تأثیر گرانی بر حرفه خودش را تأیید میکند و میگوید سفارشها کمتر شده و ناشر و نویسنده اگر توانایی کمی داشته باشند یا قید ویراستاری را میزنند یا میروند سراغ ناویراستارانی که کمکی به بهبود متن آنها نمیکنند و در هر صورت دودش به چشم مخاطب میرود.
احسان رضایی، طراح و گرافیست و صفحه آرا که بیست سال سابقه کار در حوزه کتاب دارد، میگوید: بعد از دوران دانشجویی با ناشری تازه کار آشنا شدم و آن زمان برای صفحه آرایی، صفحهای دو هزار تومان قرارداد بستیم. بعد با انتشارات ققنوس آشنا شدم که از آنها سفارش زیاد میگرفتم، چون هم کار را سریع تحویل میدادم و هم سعی میکردم کیفیت بهتری ارائه بدهم. آن زمان قیمت طراحی هر جلد کتاب ۲۰۰ هزار تومان بود. از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ دوره خوبی بود و به صورت حرفهای کار میکردم.
او ادامه میدهد: بعد از سال ۹۰ به مرور به علت افزایش هزینههای تولید کتاب، ناشران خیلی کمتر سراغ ما میآمدند. برای ناشر یا نویسندهای که میخواست کتابی منتشر کند خیلی مقرون به صرفه نبود با گرافیست حرفهای کار کند. یک گرافیست را که معمولا از دانشجویان تازه کار بود، استخدام میکردند تا با هزینهای بسیار کم، کاری بسیار ساده تولید کنند. وضع به مرور بدتر هم شد.
اکنون هزینه طراحی جلد حدود ۵ میلیون تومان و هزینه صفحه آرایی برای هر صفحه حدود ۸۰ هزارتومان است. برای ناشر صرف نمیکند این هزینه را بدهد. الان شاید سالی سه چهار سفارش کتاب به من میشود و این تعداد برای من بعد از بیست سال کار کردن خیلی کم است. تازه با قیمت خیلی پایینتر هم سفارش را قبول میکنم. به جای ۸۰ هزار تومان باید با صفحهای ۱۵ هزار تومان کار کنیم، آن هم اگر سفارش باشد!
رضایی کاهش شمارگان کتاب را هم از دلایل کم شدن رغبت ناشران به هزینه کردن برای کتاب میداند و میگوید: علاوه بر گرانی در همه حوزههای صنعت نشر، وقتی شمارگان کتاب پایین بیاید دیگر ناشر از نظر اقتصادی منطقی نمیداند که مثلا برای کتابی با شمارگان ۵۰۰ نسخهای ۲۰ میلیون تومان پول طراحی جلد و صفحه آرایی بدهد.
اگر چنین هزینهای را متقبل شود طبیعتا این کار بر قیمت نهایی کتاب تأثیر میگذارد و مصرف کننده هم نمیآید کتاب گران قیمتی را بخرد. فکر میکنم اگر سفارش کار برای صفحه آرا یا گرافیست کم شده و بازار خوبی ندارند به این خاطر است که هزینههایی که ناشر باید پرداخت کند خیلی زیاد شده است. تولیدکننده یا باید قید کیفیت را بزند یا برایش مهم نباشد قیمت پشت جلد چقدر میشود.
این گرافیست خاطرنشان میکند: همین باعث شده که خیلی کارهای ساده و یکدست ببینید مگر اینکه ناشری وضع مالی خوبی داشته باشد یا نویسندهای که میخواهد کتابش باکیفیت منتشر شود برایش مهم نباشد چقدر هزینه کند. آسیب این روند از سوی دیگر این است که آن کسی که زمان زیادی به او سفارش کار مناسب نمیرسد، از این حوزه دور میشود. حتی میبینم تعداد سفارشهای دریافتی گرافیستهای حرفهای هم -که کارشان را دنبال میکنم– به شدت کم شده است.
هنر عرصهای است که باید خودت را به روز نگه داری، مگر اینکه صاحب سبک خاصی باشی. اما وقتی به گرافیست سفارش کار نرسد به مرور چشمه خلاقیتش خشک و از این عرصه دور میشود و بعضی حتی میروند سراغ کار دیگر. هنرمند اگر خلق اثر نداشته باشد واژه هنرمند برایش معنا و مفهومی ندارد. مخاطب هم آسیب میبیند، چون طرح جلد خوب و جدید و خلاقانهای نمیبیند.
رضایی راه بهبود وضعیت را بهترشدن اوضاع اقتصادی میداند و میگوید: مسلما وضعیت اقتصادی مهمترین عامل در این حوزه است. ناشر اگر وضع مالی خوبی داشته باشد، فروش خوب و شمارگان بالایی داشته باشد، میتواند سراغ گرافیست و طراح جلد خوب هم برود و برای کیفیت کارش هزینه کند. اما وقتی همه چیز صنعت کتاب، از کاغذ تا جوهر، وارداتی است و هزینههای آن بسیار بالا، توان ناشر هم نسبت به تورم کم میشود.
سیدحمید حیدری ثانی با ارائه سابقهای از فعالیتش به عنوان ویراستار میگوید: من از سال ۱۳۸۸ به صورت حرفهای به ویرایش مشغول شدم و در این چهارده سال صرفا ویراستار بوده ام. آن زمان دولت تمایل داشت تعداد ناشران بیشتر شود؛ برای همین، با حمایت از صدور مجوز نشر و... باعث شد آمار ناشران از ۱۰ هزار هم بگذرد.
حمایتهایی مانند یارانه کاغذ برای بسیاری جذاب بود. هدف این بود که درنهایت، آمار کتاب خوانی بیشتر شود. وقتی دلار جهش قیمتی کرد و کاغذ از بندی حدود ۳۰ هزار تومان به حدود ۷۰ هزار تومان رسید، خیلی از این ناشران صوری نتوانستند فعالیتشان را ادامه دهند. از همان زمان که وارد فضای حرفهای ویرایش شده ام، در هر دولت با افزایش عجیب قیمت کاغذ و کتاب روبه رو بوده ام و این مستقیما تحت تأثیر قیمت دلار بود.
در نگاه کلان، با افزایش قیمتها کار برای ناشران صوری یارانه بگیر که صرفا فضای حرفهای صنعت نشر را گل آلود میکنند، دشوار میشود و با حذف این ناشران، فضای نشر حرفه ایتر میشود. ناشرانی در این فضا میتوانند دوام بیاورند که کار حرفه ایتر و تخصصیتر تولید میکنند. البته منکر این نیستم که بسیاری از ناشران خوب هم بر اثر گرانیها مجبور شده اند تعطیل کنند و این روی تلخ ماجراست. از آن طرف افزایش قیمتها اثر مستقیم بر قیمت تمام شده کتاب دارد و کاهش مشتری هم از رونق بازار کتاب میکاهد.
بنیان گذار رسانه «خانه ویراستار» ادامه میدهد: وقتی هزینهها زیاد شود، ناشر یا نویسنده توانش را ندارد برای ویرایش و طراحی جلد و صفحه آرایی خوب و... آن طور که باید هزینه کند و مجبور است از این قسمتها بزند. چون مثلا نمیتواند از سخت افزار کار یعنی کاغذ یا چاپ بزند، سعی میکند در قسمت نرم افزاری یعنی ویرایش و صفحه آرایی و... صرفه جویی کند.
به همین دلیل در طول این سالها شاهد کاهش سفارشهای ویرایش بوده ایم، البته باید اذعان کنم که با کاهش سفارشها و تنگتر شدن فضای حرفه ای، ویراستارانی توانسته اند در این عرصه به فعالیت ادامه دهند که خدمت تخصصی به ناشر میدهند و کار را حرفهای و به معنای دقیق کلمه ویرایش میکنند. ما در نشر با افرادی روبه رو هستیم که ویراستار نیستند؛ اما عنوان ویراستار بر خودشان نهاده اند.
این افراد مثلا به جای ویرایش، متن را یک دور با نرم افزارهای خطایاب مثل ویراستیار اصلاح میکنند و میگویند ویرایش کرده ام. تازه اگر همین کار را هم بلد باشند و بتوانند درست انجام دهند که خیلی وقتها نمیتوانند. در چنین وضعیتی که فضای کاری ویرایش تخصصیتر میشود، این ناویراستارهای ویراستارنما کمتر میتوانند جولان دهند. البته نه اینکه این دسته کاملا بیکار شوند. زمانی که ناشر یا نویسندهای با کمبود بودجه دست به گریبان است، به اشتباه سراغ این گروه از ناویراستاران میرود و بر اثر بی کیفیت بودن خروجی کار آسیب هم میبیند.
این مدرسِ کارگاههای ویرایش درباره کار با ناشران دولتی میگوید: برداشت من از تعامل با ناشران دولتی این است که این ناشران مانند ناشران خصوصی بر اثر گرانی کاغذ و... ورشکست نمیشوند؛ ولی کمیت کارهای ناشران دولتی در این سالها کمتر شده و فرایندهای نشر کتاب آنها نسبت به گذشته طولانیتر شده است. مثلا کتابی که خودم به سفارش کانون اندیشه جوان با عنوان «چگونه پژوهش کنم؟» نوشته ام، سه چهار سال در نوبت چاپ ماند تا سرانجام همین اواخر از زیر چاپ درآمد.
ناشر دولتی که در گذشته مثلا ۱۰۰عنوان کتاب در سال چاپ میکرد، الان ۲۰ عنوان را به سختی درمی آورد. ازطرفی این دسته از ناشران با توجه به محدودیت بودجه شان، حق الزحمه ویرایش را افزایش نمیدهند و با نرخهای قدیمی به فعالیت ادامه میدهند که درنتیجه، خودشان را از همکاری با ویراستاران باتجربه محروم میکنند. کار کردن با این دسته از ناشران خیلی سخت شده است؛ چون نرخ نامه هایشان مربوط به مثلا سه یا پنج سال قبل است.
عضو کارگروه تعرفه قیمت انجمن صنفی ویراستاران معتقد است ویرایش نشدن یا ویرایش ضعیف کتاب آسیب زاست. او خاطرنشان میکند: وقتی برای کاهش قیمت، کتابِ ضعیف با ویرایش ضعیف یا بدون ویرایش به بازار بیاید، مخاطب سرخورده میشود و دور کتاب خواندن را خط میکشد؛ چون میبیند کتابی را که خریده و برایش هزینه سنگینی کرده، نمیتواند بخواند، زبانش را نمیفهمد، پیامی به او منتقل نمیشود، اشکالاتی در متن وجود دارد که انگیزه اش را از بین میبرد.
البته این گروه، خوانندگان غیرحرفهای هستند که کتاب را بدون ارزیابی میخرند. کتاب خوان حرفه ای، سخت گیر و کتاب شناس است و سراغ ناشرانی نمیرود که کارهای سخیف و کپی شده منتشر میکنند. او کتاب را پیش از خرید ورقی میزند و بررسی میکند و در صورت ویراسته بودن برایش هزینه میکند.
او معتقد است: گرانی روزافزون، تورم و به ویژه افزایش قیمت کاغذ باعث شده برخی ناشران که دنبال منفعت دم دستی خود هستند، از کیفیت بزنند و کتابهایی با ترجمههای ضعیف یا ناویراسته به بازار عرضه کنند. این کتابها به تدریج در ذائقه مخاطبانشان اثر منفی میگذارد و باعث میشود این گروه در نوشتن خود، ناخودآگاه از این الگوهای غلط و ناویراسته استفاده کنند و به تدریج این غلطها و آسیبها در زبان فارسی رواج یابد.
مثلا وقتی مترجم ترجمه ماشینی میکند و decide را فقط تصمیم گرفتن معنا میکند، خروجی کارش میشود این: «تصمیم گرفت که بدش نمیآید گربه نگه دارد»! در اینجا ویراستار خبره به جای «تصمیم گرفتن» از «دید، متوجه شد، به این نتیجه رسید و...» استفاده میکند. اما اگر ویراستاری کاربلد در کار نباشد و متن با همان ترجمه غلط چاپ شود، به مخاطب القا میشود که میتواند «تصمیم گرفتن» را در معانی دیگر هم استفاده کند.
سرویراستار مؤسسه «ویراستاران» بر این باور است: ویراستاران مرزداران گمنام عرصه فرهنگ ایرانی اسلامی و زبان فارسی هستند و جلو ورود تعابیر و ساختارهای غیرفارسی و غلط به زبان فارسی را میگیرند. این گروه اگر نتوانند زندگی خود را با درآمد اندک ویرایش تأمین کنند، نخواهند توانست در صنعت نشر به فعالیت خود ادامه دهند و همین باعث میشود در نگاه کلان، روزبه روز توانایی فارسی زبانان در کاربرد زبان فارسی کمتر شود.
او معتقد است ویراستار خوب، صنعت نشر را کارگردانی میکند و ناشری که بر اثر گرانی کاغذ و... توان مالی به کارگیری ویراستار خوب را نداشته باشد، نخواهد توانست آثاری درخور منتشر کند و درنتیجه نمیتواند به فعالیت حرفهای خود ادامه دهد.
حیدری ثانی خاطرنشان میسازد: ما در کارگروه تعرفه قیمت انجمن صنفی ویراستاران، درباره افزایش سالانه در نرخ نامه ویرایش با این مشکل روبه رو هستیم که ازطرفی، بدون افزایش قیمت و لحاظ کردن تورم، دستمزد ویراستارها همگام با گرانیها پیش نمیرود و این صنف نخواهد توانست به فعالیت خود ادامه دهد. از آن طرف، با افزایش تعرفه قیمتها براساس میزان تورم، ناشران توان همکاری با ویراستارهای کاربلد را ندارند. همین باعث شده هنگام به روزرسانی نرخ نامه مجبور باشیم دست بسته و حداقلی عمل کنیم.
او در پایان یادآور میشود که با همه این دشواری ها، البته نشر ایران راه خود را رفته و ناشران خوب و ویراستاران حرفهای با همه رنجها و غمها توانسته اند سرپا بمانند. سیدحمید حیدری ثانی امیدوار است سرانجام با تدبیر مسئولان، تورم و افزایش قیمتها روالی عادی پیدا کند تا این صنف و صنعت که عهده دار فرهنگ و اندیشه این مردم فرهیخته هستند، در فرایندی عادی و طبیعی به فعالیت خود ادامه دهند.