قیمت امروز طلا، سکه و ارز (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) افت شاخص بورس در معاملات امروز (سه‌شنبه، ۳۰ اردیبهشت‌ ۱۴۰۴) اعلام ۱۰ عامل رسوب کالا توسط گمرک جزئیات نحوه محاسبه پلکانی قبض برق گسترش ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ‌ﻫﺎﯼ ایران و ترکمنستان در زمینه نفت و گاز شرایط دریافت وام ۴ میلیارد تومانی مشاغل خانگی چیست؟ تأکید بر ضرورت تسریع در تکمیل خط سوم انتقال برق مشهد - ماری دستور سرپرست وزارت اقتصاد برای پرداخت یکپارچه حقوق کارمندان تا یکم هر ماه هدف‌گذاری برای جذب ۱۰ همت سرمایه‌گذاری در شهرداری‌های خراسان رضوی | عرضه بسته‌های ویژه جذب سرمایه در نمایشگاه مشهدفاینکس خراسان رضوی، در نبرد با آفت سن گندم | بیش از ۱۵۳ هزار هکتار از مزارع غلات استان، سم‌پاشی شد دلایل کمبود برنج خارجی در بازار مشهد | برنج پاکستانی کمیاب شد راه دشوار خانه دارشدن پیش‌بینی قیمت طلا و سکه (سه‌شنبه، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) افزایش نرخ ارز چه تأثیری بر قیمت لاستیک خودرو داشت؟ | واردات بی‌رویه تایر‌های چینی، مانع بزرگ حمایت از تولید داخل پیش بینی بورس (سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴)| بازار قرمز می‌ماند؟ پیش‌بینی قیمت دلار (سه‌شنبه، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) نرخ ارز کالاهای اساسی رسماً به ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان برگشت خشکسالی، تولید گیاهان دارویی خراسان رضوی را تهدید می‌کند قطعی منظم برق شهرک‌های صنعتی خراسان رضوی مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی سرخس: سرمایه‌گذار اماراتی به تعهد خود عمل کند مدیرکل دفتر هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی: پیگیر مطالبات به‌حق نانوایان هستیم متخلفان بازار ارز و شبکه توزیع آرد نقره‌داغ شدند | ۴۱.۵ میلیارد تومان، جریمه دو شرکت متخلف در خراسان رضوی ظرفیت‌های نمایشگاه اینوکس-فاینکس | رویدادی برای جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی ثبت رکورد جدید در صادرات محصولات چاپی | درآمدزایی ۴.۵ هزار میلیارد تومانی محصولات چاپی برای خراسان رضوی آیا مرحله سوم کالابرگ الکترونیکی از امروز (دوشنبه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) شارژ می‌شود؟ + جزئیات فرماندار مشهد برای رفع کمبود برنج پاکستانی در شهر به وزارت جهاد کشاورزی رفت قیمت طلای جهانی امروز (دوشنبه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعلام شد سامانه یکپارچه وصول حق بیمه و مالیات ایجاد می‌شود پیش‌بینی قیمت دلار (دوشنبه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟

  • کد خبر: ۱۸۹۹۰۸
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟
به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم. خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم.

خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

از این حرفش ناراحت شدم و برای اینکه ثابت کنم به صورت حرفه‌ای می‌توانم طلا بخرم، خودم را در کمترین زمان ممکن به نزدیک‌ترین طلا فروشی سر کوچه رساندم. سرم را به شیشه چسباندم و به فروشنده مغازه اشاره کردم تا در را برایم باز کند.

همان طور که طلا‌ها را نگاه می‌کردم، گفتم: این گردالو‌ها چنده؟

تا گفتم گردالو، چشمش گرد شد و گفت: گردالوها؟

گفتم: بابا منظورم همین دایره زردهاست.

نفس عمیقی کشید و گفت: عزیزم، دایره چیه؟ اون‌ها النگو هستن.

گفتم: یعنی همه این دایره‌ها اسمشون النگوست؟

با سرش تأیید کرد و گفت: بله. همه این دایره‌ها النگو هستند. اگر برای همسرتون می‌خواین هدیه بخرین، یک مدل انتخاب کنین تا من وزن کنم. اگه اندازه یا مطابق میلیشون نبود، دوباره بیاین تا عوض کنم.

به یکی از طلا‌ها اشاره کردم و گفتم: این النگو رو می‌خوام، ولی به احتمال خیلی زیاد برای دست خانمم کوچیک باشه.

جواب داد: اون برای دست همه خانم‌ها کوچیکه.

خندیدم و گفتم: اگه برای دست همه کوچیکه، چرا این همه النگوی کوچیک رو آوردین مغازه بفروشین؟

گفت: واسه اینکه اون‌ها النگو نیستن، اسمشون حلقه‌اس.

شما که گفتین این دایره‌ها همشون اسمشون النگوست.

مغازه دار گفت: من از شما معذرت می‌خوام. اون دایره بزرگای طلایی رنگ النگو هستن. اون دایره کوچیکا هم حلقه و انگشتر.

گفتم: پس اون دایره بزرگ‌های سفید چی ان؟

اون‌ها هم النگو هستن، ولی طلای سفیدن.

گفتم: ببخشین این قدر سؤال می‌پرسم. اون دایره خیلی بزرگه که فقط یک دونه دارین و این قدر می‌درخشه چیه؟

اون دیگه مهتابی مغازه مونه.

عه. مگه مهتابی یک خط مستقیم نیست.

گفت: آره هست. ولی این مدلی و گردش هم هست. شما مهتابی می‌خوای هدیه ببری؟

گفتم: نه، مهتابی لازم ندارم. از همین النگو‌ها یک دونه خوشگلشو خودتون بدین. راستی النگو‌ها کیلویی چنده، انگشتر‌ها کیلویی چنده؟

فرق نمی‌کنه، همه طلا‌ها چه النگو، چه انگشتر، یک قیمت دارن. ضمن اینکه گرمی باید حساب بشن و اجرت و مالیات هم اضافه می‌شه.

یکی انتخاب کردم و گفتم: این خوبه. همینو لطفا حساب کنین.

وقتی توی ماشین حساب قیمت را محاسبه کرد و به من اعلام کرد، گفتم: حالا من برم بیرون یک دوری بزنم، برمی‎گردم.

همان طور که داشتم از مغازه بیرون می‌رفتم، سرم را برگرداندم و گفتم: راستی اگر دوست دارین شما م با من بیایین بریم یک دوری بزنیم.

فروشنده گفت: «شما راحت باشین. من قبلا دورامو زدم» و با اینکه ساعت هنوز ۷ شب نشده بود، برق‌ها را خاموش کرد و آماده شد برای تعطیل کردن مغازه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->