سکینه تاجی | شهرآرانیوز؛ حدود هشتاد سال از عمر اولین بازیهای کامپیوتری میگذرد؛ بازیهایی که آن روزها با هدف انجام آزمایشهای رشتههای فیزیک و ریاضی ابداع شد، سپس بهعنوان سرگرمی مورد توجه مردم قرار گرفت. امروزه، اما بازیهای رایانهای چنان گسترش و رواج یافتهاند که بهعنوان صنعتی پررونق و سودآور به آنها توجه میشود.
در سالهای گذشته و همزمان با رشد فناوری گوشیهای هوشمند، دسترسی به بازیهای دیجیتال نیز آسانتر شده و کاربران بیشتری را جذب کرده است. حالا نوجوانان و حتی کودکان بیشتری در طول روز وقتشان را صرف انجام بازیها میکنند و این چیزی است که سبب نگرانی پدر و مادرها شده است. در این گزارش به دنیای ذهنی نوجوانان و جوانان وارد شدیم و از آنها پرسیدیم که دلیل تمایل بیشازحدشان به بازیهای کامپیوتری چیست.
امید شانزده ساله و کلاس دهم دوره دوم متوسطه است. وقتی از او میپرسم چند ساعت در روز را با بازیهای کامپیوتری سپری میکنی، با خنده جواب میدهد: «هرچقدر که بتوانم!» امید بعدازظهرها روزی سه چهار ساعت را در گیم سنترهای محله شان میگذراند و شبها هم چند ساعتی خودش را با تبلت سرگرم میکند.
میپرسم این حجم از بازی خسته ات نمیکند که صدایش را کلفت میکند و میگوید: «نه!» باز میخندد. میپرسم با اعتراضهای مادروپدرت چه میکنی؟ جواب میدهد: «سعی میکنم خیلی جلو چشمشان نباشم دیگر. بیشتر وقتها نمیگویم که دارم میروم گیم نت و شبها هم در اتاقم با تبلت بازی میکنم؛ اما به هرحال میفهمند و مامانم همیشه غر میزند که چرا این همه سرت توی گوشی است!»
امید به بازیهای به قول خودش کشت وکشتار علاقه بیشتری دارد، دلیلش را هم هیجان زیاد این بازیها بیان میکند. وقتی از او سؤال میکنم که گیم سنترها مانع نمیشوند که با این سن بازی کشت وکشتار بازی کنی، با تعجب جواب میدهد: «نه بابا! تا حالا که چنین چیزی نبوده است. پول میدهم و بازی میکنم. چه کار دارند چه بازی میکنم.» بعد با خنده ادامه میدهد: «خدا کند همین طوری بماند.»
مهدیار بیست ویک ساله است و شغلش آزاد است. پنج سال است که حرفهای بازی میکند. او عاشق تبادل و حرف زدن در بازیهای آنلاین است. او هم فقط در خانه بازی میکند و معتقد است سخت افزارهایی که دارد، در هیچ گیم نتی پیدا نمیشود. جالب اینکه هزینههایی که دراین راستا انجام داده با اولویت بازی بوده، اما در این پنج سال از کنار آن درآمد هم داشته است. از او درباره کسب درآمد از بازی میپرسم. معتقد است در ایران درصد خیلی کمی از گیمرها به درآمدی که قابل توجه باشد، رسیده اند که دلایل زیادی دارد. مثلا ضعف در زبان انگلیسی، تحریم و فیلترینگ و مشکلات اینترنتی، هزینههای زیاد ارتقای سیستم یا قیمت گزاف خرید نسخه اصلی بازی ها.
وقتی از مهدیار میپرسم حاضر است چه چیزهایی را در زندگی فدای بازی کند، جواب میدهد که تا شش ماه پیش همه زندگی اش عملا فدای بازی بوده، هیچ تفریح و مسافرت و معاشرت و حتی کاری نداشته و شبانه روز در خانه و درحال بازی بوده که ۹۰ درصد آن فقط برای سرگرمی بوده است. به قول خودش اعتیاد شدیدی داشته است. اما از آن دوران گذر کرده است و حالا بیشتر از چهار ساعت در روز برای بازی وقت نمیگذارد.
میپرسم به نظرش باید به والدین برای نگرانی هایشان حق داد یا نه که میگوید: «والدین خودشان باید نظارت کنند که بچهها بازیهای متناسب سنشان را انتخاب کنند و همچنین میتوانند برای پیشرفت بچهها در بازی همکاری کنند. چون به هرحال اجتناب از بازی ممکن نیست و بازی حالا پای ثابت سرگرمی هاست. بچهها خودشان باید به آن درک و فهم لازم برسند که ببینند قرار است با آینده شان چه کنند و تا وقتی درک خودشان نباشد، فکر میکنند که والدین به آنها زور میگویند.»
سعید یکی دیگر از شهروندان شهرمان است که با او هم کلام میشوم. او بیست وپنج ساله است و در رشته کامپیوتر در حال تحصیل است. سه سال است که به شکل حرفهای بازی میکند و روزانه دو تا شش ساعت برای بازی وقت میگذارد. اهل گیم سنتر نیست، چون به اعتقاد او سیستم گیم سنترها چندان قوی نیستند و توانایی اجرای همه بازیها را ندارند.
علاوه بر این، آدم قلق سیستم خودش را بهتر میداند و به اصطلاح همه چیز توی مشت آدم است و راحتتر بازی میکند. میگویم پس حتما برای سیستم شخصی ات حسابی هزینه کرده ای. در پاسخ میگوید: «الان یک سیستم متوسط که مناسب بازی باشد، دست کم ۶۰ میلیون تومان برایمان آب میخورد.» به گفته او «هزینهای که گیمرها برای بازی صرف میکنند، در مقایسه با خیلی از تفریحات دیگر به صرفهتر است. اصلا یک دلیل تمایل زیاد بچهها به گیم سنتر، گران بودن سایر تفریحات است.»
میگویم، ولی قبول کن الان طوری شده است که گیمرها از همه تفریحاتشان، برقراری روابط دوستانه و حضور در مهمانیهای خانوادگی میزنند تا به بازی هایشان برسند. خودت این طور نیستی؟ میگوید: «چرا! مخصوصا اگر وقت بازی آنلاینم باشد یا ساعتی که باید در بازیهای گروهی باشم. اما اجازه بدهید یک چیزی را توضیح بدهم؛ اینهایی که گفتم به این معنی نیست که ما روابط دوستانه نداریم. دوستیهای ما حالا در یک فضای دیگر است و روابطمان بر پایه اشتراکاتی در محیط بازی است.»
سحر آخرین فردی است که درباره بازیهای کامپیوتری با او حرف میزنیم. او کلاس یازدهم است و تا همین تابستان گذشته روزی حدود هشت ساعت برای بازی وقت میگذاشته و به سبک بازیهای اکشن و تیراندازی علاقه دارد. میگویم چه جالب و با خودم فکر میکنم به رفتار آرام و صدای نازکش اصلا نمیخورد که یک حرفهای Call of… باشد! میگویم تا حالا در گیم سنتر هم بازی کردهای که میگوید: «پیش نیامده است. خیلی دوست ندارم. شاید به دلیل این است که رفیق پایه ندارم. شنیده ام محیطش امن نیست و به تنهایی نمیشود رفت.»
رفیق هایش مثل او اهل بازی نیستند و خانواده اش هم همیشه معترض بودند که دارد زیادی وقتش را هدر میدهد. میپرسم چرا الان بازی نمیکنی و چطور توانستی یک دفعه بازی را کنار بگذاری که میگوید: «هدفم درس خواندن است و قبولی در کنکور پزشکی. میدانم که هیچ وقت قرار نیست با بازی به جایی برسم.»