اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۶ و ۷ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان پوستر چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینید + عکس «فراهان» با نوای اصیل ایرانی در مشهد روی صحنه می‌رود گلایه‌های پوران درخشنده از بی‌توجهی‌ها استادی که فروتنانه هنرجو بود | درباره مرحوم بشیر محدثی‌فر، نقاش تصاویر شهدا پاییدن یک ذهن مالیخولیایی | نگاهی به فیلم «تعارض»، اثر محمدرضا لطفی «ناتوردشت» با بازی حجازی‌فر و مولویان در تدارک فیلم فجر
سرخط خبرها

پرواز بر بال خیال واهه آرمن، شاعر مسیحی مشهدی

  • کد خبر: ۲۰۳۳۸۲
  • ۱۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳
پرواز بر بال خیال واهه آرمن، شاعر مسیحی مشهدی
درباره واهه آرمن، شاعر موفق مشهدی و مسیحی، به مناسبت آغاز سال نو میلادی.

به گزارش شهرآرانیوز یک اتفاق تلخ زندگی واهه را تغییر داد. جوان دانشجو تازه از تحصیلات در فرنگ انصراف داده و به زادگاهش مشهد آمده بود که در میدان ده دی آن اتفاق ناگوار برایش رخ داد. یک راننده، شاید از سر بی ملاحظگی، درست روی خط عابر پیاده به پسر جوان کوبید و باقی عمر او را به صندلی چرخ دار گره زد. اما به قول معروف او از این تهدید فرصت ساخت و شد آن شاعری که امروز در کشور مطرح است.

از اواخر دهه ۵۰ خورشیدی، مهاجرت جمعیت ارمنی‌های مشهد گسترش پیدا کرد و در دهه‌های بعدی تعداد این شهروندان کمتر و کمتر شد. خانواده واهه آرمن هم مثل بقیه هم کیشانشان تصمیم به مهاجرت گرفتند. آن‌ها تهران را برای سکونت انتخاب کردند. خودش در انگلستان دانشجوی رشته جامعه شناسی بود، ولی پس از دو سال درس خواندن، به خاطر پدر بیمارش از ادامه تحصیل منصرف شده و به میهن برگشته بود. در روز‌هایی که پیگیر جابه جایی خانواده از مشهد به تهران و زندگی در نزدیکی خویشاوندان پایتخت نشینشان بود، آن تصادف رخ داد.

شدت آسیب به اندازه‌ای بود که حتی نشستن را برایش رنج آور می‌کرد. جوان در این وضعیت راهی پیدا کرد که دست کم روحش تسکین پیدا کند. او قبلا تعلق خاطری به ادبیات داشت و حالا در لحظه‌هایی که خواب نبود، مشغول کتاب‌خواندن می‌شد. واهه چهار سال خانه نشینی را به این شکل تاب آورد، مطالعه کردن و پیامد مطالعه یعنی سرودن. دانسته‌ها و تجربه‌های ذهنی‌ای که کتاب‌ها به او هدیه می‌دادند در مسیر عبور از عواطفش تبدیل به شعر می‌شد و به این ترتیب آقای آرمن را رسما وارد دنیای ادبیات کرد.

دیگر شعر برایش جدی شده بود و سرانجام سال ۷۳، در سی وچهارسالگی، کتاب اولش «به سوی آغاز» را که مجموعه‌ای از شعر‌های او بود در تهران چاپ کرد. بعد هم دومی، «جیغ» را در ایروانِ ارمنستان. این دو کتاب به زبان ارمنی بود، اما واهه ایرانی بود و دلش می‌خواست به زبان ملی کشورش هم شعر چاپ کند. این شد که گزیده‌ای از شعر‌های آن دو کتاب را به فارسی برگرداند و در کتاب «و شیطان فریاد کرد خدا» منتشر کرد.

آثار شعر واهه آرمن یکی پس از دیگری چاپ شد و امروز در کارنامه این شاعر مشهدی عنوان این کتاب‌ها جا خوش کرده است:
«بال هایش را کنار شعرم جا گذاشت و رفت»، «پس از عبور درناها»، «دوست دارم گاهی شاعر نباشم»، «باران بگیرد می‌رویم»، «اسب‌ها در خواب شاعران را سواری می‌دهند»، «به رنگ دانوب»» «کلید درم نور خورشید است» (ترجمه گزیده‌ای از شعر امروز ارمنستان به فارسی)، «پاییزی کاملا متفاوت» (ترجمه گزیده‌ای از شعر‌های هُوانس گریگوریان، شاعر معاصر ارمنستانی، به فارسی)، «سطر اول را نمی‌نویسم» (ترجمه گزیده‌ای از شعر کوتاه ارمنستان به فارسی)، «دیوار زخمی» (چاپ ارمنستان، ترجمه گزیده‌ای از شعر‌های پونه ندایی به ارمنی)، «رودی که از تابلو‌های نقاشی می‌گذشت» (چاپ ارمنستان، ترجمه گزیده‌ای از شعر‌های رسول یونان به ارمنی) و....

شاعر همشهری ما توانسته خود را به علاقه‌مندان ادبیات در ایران و ارمنستان معرفی کند. او در نتیجه تلاش‌های خود موفق شد جایزه بزرگ انجمن نویسندگان ارمنستان (گانتق) را در سال ۲۰۱۰ میلادی به دست بیاورد و در سال ۱۳۹۸ خورشیدی هم برگزیده بخش بزرگ سال چهاردهمین جشنواره شعر فجر و برگزیده شاخه شعر معاصر در سی وهفتمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شود. شعرش زبانی ساده دارد و می‌کوشد حرف‌های جدی را با بیانی بی آلایش به مخاطب منتقل کند. نمونه‌ای از سروده‌های او را از کتاب «به رنگ دانوب» بخوانید:
با صدای کلید چراغ
بیدار شده ام‌
نمی‌دانم
کسی آمد و
چراغ را روشن کرد
یا کسی چراغ را خاموش کرد
و رفت

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->