عراقچی وارد چین شد (۷ دی ۱۴۰۳) اوکراین مدعی تلفات سنگین کره شمالی در کورسک شد (۷ دی ۱۴۰۳) رئیس‌جمهور موقت کره جنوبی هم استیضاح می‌شود؟ رژیم صهیونیستی دوباره آتش‌بس لبنان را نقض کرد (۷ دی ۱۴۰۳) عراقچی: بار‌ها به بشار اسد توصیه کردم با ترکیه وارد مذاکره شود حمله موشکی یمن به تل‌آویو فرودگاه بن‌گوریون را به تعطیلی کشاند (۷ دی ۱۴۰۳) درگیری شدید در مناطق علوی‌نشین حمص| «افراد مسلح» با نیروهای تحریر الشام درگیر شدند فرماندار جدید مشهد منصوب شد ویدئو| پزشکیان: اتصال ریلی بجنورد به مشهد مصوب شده است ویدئو| پزشکیان: ۳۵ میلیارد دلار گاز را می‌سوزانیم! پوتین: خواهان پایان جنگ با اوکراین هستیم یاوه گویی تازه وزیر خارجه رژیم صهیونیستی: ایران تهدیدی علیه ما و اوکراین است! پزشکیان ۲۸ دی‌ماه به مسکو سفر می‌کند ایران، عضو ناظر اتحادیه اقتصادی اوراسیا شد ویدئو| حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به خاک یمن ویدئو| وزیر نیرو: قول می‌دهم سال آینده مشکلات برقی را رفع کنیم دادستان مشهد: شکایت‌های مردم از خودروسازان را پیگیری می‌کنیم منابع آذربایجانی: شلیک موشک روسی باعث سقوط هواپیما در قزاقستان بوده است! پزشکیان: برای بهترین شدن باید دست به دست هم بدهیم بازدید معاون قوه قضائیه از کارخانه ایران خودرو خراسان (۶ دی ۱۴۰۳) پزشکیان، علی اف را به تهران دعوت کرد معاون قوه قضائیه: اجازه نمی‌دهیم واحد‌های تولیدی دچار وقفه یا تعطیلی شوند + فیلم اسلام‌آباد: در همکاری با ایران علیه تروریسم، تعهد داریم یکی از مرتبطین اطلاعاتی کشورهای همسایه در اردبیل دستگیر شد دبیری: اختیارات استانداری‌ها و شوراهای اسلامی سراسر کشور افزایش خواهد یافت مسکو: آماده رایزنی با دولت جدید آمریکا هستیم اسکان یکی از مراکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست بجنورد با دستور رئیس‌جمهور تأمین شد پزشکیان: دشمن دلش نمی‌خواهد مملکت ما ثبات و آرامش داشته باشد + فیلم
سرخط خبرها

خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی

  • کد خبر: ۲۰۹۹۸۰
  • ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۲
خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی
بخشی از خاطرات رهبر انقلاب اسلامی از مبارزات ایشان در دوران طاغوت برگرفته از کتاب «خون دلی که لعل شد» را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش شهرآرانیوز، در سال ۱۳۴۲ شمسی برای تبلیغ در ایام ماه رمضان در اواخر زمستان به زاهدان رفتم که دوباره بازداشت شدم. بعد از بازجویی مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند. هوا تاریک و بسیار سرد بود. فهمیدم جایی که مرا برده‌اند پادگان نظامی است. مرا در بازداشتگاه نگهبانی انداختند. این میهمان جدید برای سربازان غیرمنتظره بود. سربازان از جای خود برخاستند و دور مرا گرفتند و با احترام به من سلام دادند. فرمانده سربازان وقتی آن رفتار را از افراد خود دید سریعا مرا به مکانی انفرادی برد. صبح زود به مقر ساواک منتقل شدم.

در طی این مدت از من بازجویی شد که چند ساعت طول کشید. تعجب کردم وقتی دیدم که بازپرس از دوستان دوران کودکی من است و من در بازی‌های کودکانه‌ی او و برادرانش شرکت می‌کردم. پدر و برخی برادرانش از علما و سادات بودند. عصر بود که مرا به فرودگاه آوردند و به همراه دو مامور در هواپیما نشاندند. بعداَ متوجه شدم که عازم تهران هستیم. این نخستین سفر من با هواپیما بود. در هواپیما به مسائل مختلفی می‌اندیشیدم. به آینده‌ی این نهضت اسلامی که برپا شده... به برپاکننده‌ی نهضت امام خمینی... به آینده‌ای که در انتظار من بود. از فکر به این امور که جز خدای متعال کسی از عاقبت آن آگاه نیست منصرف شدم.

مجله‌ای برداشتم و به ورق زدن آن پرداختم. چشمم به غزلی افتاد که از آن خوشم آمد. من عادت داشتم که هر شعری را می‌پسندیدم، در دفتر خاصی که سفینه‌ی غزل نامیده بودم، می‌نوشتم. دیدم دو مامور همراه من از دو طرف گردن می‌کشند تا ببینند من چه می‌نویسم. وقتی شعر را نوشتم، ذیل آن این عبارات را هم افزودم: «این ابیات را در هواپیمایی که مرا به همراهی دو مامور خوش‌اخلاق از زاهدان به جای نامعلومی می‌برد، نوشتم!» این عبارت، اثر مثبتی بر هر دوی آن‌ها گذاشت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->