برو کار می‌کن، نگو بازنشسته‌ام! پدر در پدر پهلوان‌زاده‌ایم گذر‌های هنری به وسعت شهر | گزارشی از بخش جدید جشنواره هنر‌های شهری بهار ۱۴۰۴ درنگی در کم‌وکیف برگردان‌های منثور منظومه فردوسی، به‌مناسبت انتشار «شاهنامه منثور»، اثر گیتی فلاح‌رستگار رقابت ۲۴ گروه در جشنواره ملی سرود رضوی مستند «جانان» اثر فیلم‌ساز مشهدی، روی آنتن شبکه دو + زمان پخش انتشار مجموعه داستان «شرّ درونش» قسمت ۱۲ مسابقه مافیا دن، در شبکه خانگی رکوردشکنی تقاضا برای بلیت مشهد، هم‌زمان با پخش قسمت پایانی «پایتخت» حضور دیزنی با «زوتوپیا۲»، «الیو» و «داستان اسباب‌بازی ۵» در جشنواره انسی رکوردشکنی نمایش آنلاین | «پایتخت ۷» در تلوبیون ۱.۸۵ میلیارد دقیقه تماشا شد خانه منسوب به «سعدی» در حال ویرانی مجری مراسم جوایز امی ۲۰۲۵ را بشناسید زمان پخش فصل دوم سریال بی‌باک: تولدی دوباره صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ مروری بر حواشی سریال پایتخت ۷ | از جایگزینی سارا و نیکا تا سانسور چهار قسمت و پایان ناگهانی داستان
سرخط خبرها

آن روز روی دیوار، ۳ کودک نشسته بودند

  • کد خبر: ۲۱۰۶۶۹
  • ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۸
آن روز روی دیوار، ۳ کودک نشسته بودند
آن روز دست هایشان را به نشانه پیروزی روی هوا چرخاندند. رقصیدند، پایکوبی کردند، کِل کشیدند و از عمق وجودشان خندیدند.
مجید ادیبی
نویسنده مجید ادیبی

آن روز دست هایشان را به نشانه پیروزی روی هوا چرخاندند. رقصیدند، پایکوبی کردند، کِل کشیدند و از عمق وجودشان خندیدند.

خنده هایشان چنان اصالت داشت که انگار از اعماقِ تاریخ بیرون آمده بود. تاریخی که تا پیش از آن، هیچ وقت به رویشان نخندیده بود و خنده‌ای هم بر لبشان نکاشته بود. تا پیش از آن روز، تاریخ برای آن‌ها ارمغانی نداشت به جز چند سایه، پادشاه و تاجش.
اسارت و بردگی.

آن روز اما، سایه سیاه پادشاه از سرشان که نه، از زندگی شان کوتاه شده بود و چه دلیلی از این بهتر که با تمام وجودشان بخندند. هر چند، خنده‎های‏شان چیزی از تلخی و محنت استبداد دوهزاروپانصد سال پادشاهی را کم نمی‌کرد، اما سلاحی برنده بود، برای یک غلبه بزرگ. نه بر توپ و تانک،  که بر یک تاریخ سیاه و سرتاسر رنج.

آن روز حتی سینمای سوخته «شهرفرنگ» هم داستان خودش را داشت. با اینکه فیلمی روی پرده اش اکران نمی‌شد. فیلم واقعی همان بود که در کف خیابان‌های شهر در جریان بود و برای همیشه بر پرده تاریخ نشان داده می‌شد.

کسی چه می‌داند؟ شاید پشت همین آدم‎های شاد عکس، روی همان دیوار که جلو سر در سوخته سینما ساخته بودند، سه نوجوان نشسته اند. همان‌هایی که یک ماه پیش از آن روز، معصومانه در شعله‌های جهل و استبداد سوخته بودند. *

آری تاریخ همین است. همین عکس. همین خنده‌ها که بعد از چهل و پنج سال هنوز هم انرژی دارند.

تاریخ مکتوب را شاید تحریف یا وارونه تعبیر کنند، اما تاریخ مصور، نه.

تاریخ مصور روایتی بدون واسطه است. بدون تحریف و تغییر و امروز همین عکس برگ زنده‌ای است از تاریخ این شهر و دیار.

* اشاره‌ای است به حوادث خونین نهم و دهم دی ۱۳۵۷ و شهادت تعداد زیادی از شهروندان مشهدی. در آن روز‌های خونین، سه نوجوان معصوم هم در حادثه آتش سوزی سینما «شهر فرنگ» (آفریقای امروز) به شهادت رسیدند.

عکس: محمدباقر اوحدی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->