محبوبه عظیمزاده | شهرآرانیوز؛ تقریبا یک ماه پیش بود که در همین صفحه، از شکل گیری یک پاتوق داستان نویسی تازه، با اتکا به یک نام قدیمی در حوزه داستان نویسی مشهد خبر دادیم؛ یک پاتوق با عنوان «مکتب داستان سعید تشکری» که حول داستان و نویسندگی میچرخد و هم زمان با دومین سالگرد آسمانی شدن این نویسنده آغاز و راه انداخته شد.
این پاتوق که مسبب شکل گیری آن، خانواده این نویسنده مشهدی است، رسالت خود را گرد هم جمع کردن علاقهمندان به حوزه ادبیات و داستان و همراهی دوستان این هنرمند قرار داده است تا هم بتوان نام و یاد سعید تشکری را زنده نگاه داشت و هم بتوان به عاشقان ادبیات و قصه و کلمه، برای پیمودن یک مسیر درست و حرفهای کمک کرد. تا کنون یک جلسه از این محفل تشکیل شده است و از این پس نیز قرار است به صورت ماهیانه در اتاق کار این نویسنده در منزل شخصی اش ادامه پیدا کند.
سعید تشکری در اذهان عموم و در جمع دوستان و نزدیکان البته فقط به عنوان یک نویسنده شناخته نمیشود. او در کنار نوشتن و آموزش و نقد، به عنوان کارگردان تئاتر و سینما نیز فعالیت میکرد و همچنان آثاری از او برجا مانده است که قرار است به زودی چاپ و وارد بازار نشر شود. «مفتون و فیروزه»، «من هستم گیلگمش»، «کافه داش آقا»، «سیمیا»، «غریب قریب»، «آرتیست»، «سینما مایاک»، «دالَک»، «من سقراط مجروح را دوست دارم» و «وقتی زمین دروغ میگوید» فقط بخشی از کارنامه این نویسنده مشهدی است. او در نهایت ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ و در سن ۵۸ سالگی درگذشت. ما به مناسبت شکل گیری همین پاتوق، دقایقی با نگار تشکری، دختر سعید تشکری که خود نیز دستی بر قلم دارد گفتگو کردیم و جزئیات بیشتری از این محفل ادبی را جویا شدیم که میتوانید در ادامه بخوانید.
ورود ادبیات دینی و نیایشی با رویکردی جدید به دنیای ادبیات داستانی در قالب آثاری، چون مفتون و فیروزه، ولادت، غریب قریب، شاه بهار و ...، احیای نمایشنامه نویسی و تئاتر رضوی با دیدی تازه به فرهنگ رضوی در قالب نمایشنامه هایی، چون «هفت دریاشبنمی» و «آه وماه»، تربیت شاگردان فراوان در دورههای مختلف در حسینیه هنر، عصرانههای رضوی و حوزه هنری مشهد، پیاده کردن جدیدترین روشهای نویسندگی و آموزش آنها به شاگردان و دوست داران ادبیات از طریق تشکیل کارگاههای مختلف داستان کوتاه؛ نمایشنامه؛ رمان و فیلم نامه، همگی از خدمات سعید تشکری به دنیای ادبیات است.
هدفی که مکتب داستان سعید تشکری نیز دنبال میکند؛ پاسداری از همین پیشینه فرهنگی و ادبی است و به تعبیر دخترش، تلاشی برای ادامه مسیر روشنی که او آغاز کرده است: «سعید تشکری زحمات زیادی برای ادبیات داستانی شهر، استان و کشور کشید. یکی از اهداف ما این است که نام او را در پهنه داستانی و ادبی شهر و کشورمان همچنان درخشنده نگاه داریم. راهی که او شروع کرده، چون رودی خروشان است و به وجود آوردن این پاتوق و گرد هم جمع کردن دوستان و شاگردانش کمک میکند تا این مسیر همچنان مثل یک رود جاری باشد.»
شکل گیری این پاتوق میتواند مشتاقان ادبیات و نویسندگی را در جریان آخرین خبرهای مرتبط با آثار این نویسنده از قبیل چاپ آثار جدید، رونمایی ها، جوایز کشوری، آثار نمایشی رادیویی، تئاترها و نمایشنامههایی که روی صحنه میروند، نقدها و ... قرار بدهد. نگار تشکری درباره برنامهها و جزئیات بیشتر این پاتوق ادبی و فرهنگی میگوید:
«این پاتوق به صورت ماهیانه و دوشنبههای اول هر ماه، در اتاق کار او و در منزل شخصی اش برگزار میشود و هر کس که به نوشتن و داستان و ادبیات علاقه دارد میتواند در این جلسهها حضور داشته باشد. ما در این جلسات رمانهایی را که او نوشته است، به صورت جامع از نظر فنی بررسی میکنیم، همه آثاری که او در جاهای مختلفی، چون حوزه هنری مشهد یا حسینیه هنر به شاگردانش آموزش میداد.
در نهایت نیز قصد داریم نتیجه کار را در قالب مقالههایی بازنشر کنیم. علاوه بر این، قصد داریم از آثار تازه او که در دست چاپ است و همچنین آثار هم قطاران و شاگردانش رونمایی کنیم. از آنجایی که سعید تشکری در بخشهای دیگری، چون تئاتر و نمایش رادیویی فعالیتهای خوبی داشت، سعی کردیم روی این حوزه نیز کار کنیم و آن را به جوانهایی که تازه وارد این حوزه شده اند بشناسانیم. تصمیم داریم خیلی از آثار او را به نمایشهای رادیویی تبدیل کنیم؛ نمایشنامههایی که تا به حال اجرا نرفته اند و فقط در قالب کتاب چاپ شده اند.
تلاش میکنیم گروههایی که تازه دارند در این حوزه فعالیت میکنند و همچنین علاقهمند هستند، این نمایشنامهها را به روی صحنه ببرند. سعید تشکری آثار منتشر نشده زیادی دارد که یکی دیگر از اهدافی که ما دنبالش میکنیم، جمع کردن و انتشار آن هاست. او دو مجموعه نمایشنامه، چند رمان و یک مجموعه داستان دارد که به زودی منتشر خواهند شد.»
اما این نقد و بررسیها چگونه شکل میگیرد؟ آیا قرار است از استادان دیگری به عنوان راهنما در این جمع دعوت شود یا هدف یک کار جمعی و گروهی است؟ این سؤالی است که از تشکری میپرسیم و او این گونه به ما پاسخ میدهد: «این نقد و بررسیها به صورت گروهی در جمع شاگردان، دوستان و اعضایی که علاقهمند هستند در این محفل باشند انجام میشود. ضمن اینکه در این جمع، استادان حرفهای و دست به قلمی حضور دارند که البته از شاگردان خود او بوده اند و دارند با ما همکاری میکنند. درواقع هدف ما از نقد رمانها و داستانهای او این است که تکنیکهای داستانی اش آموزش داده شود تا دوستان بتوانند از آنها در آثار خود استفاده کنند.»
تشکری همچنین اضافه میکند: «ما در هر فصل یک رمان را از استاد بررسی میکنیم. در این زمینه فراخوانی نیز تهیه کردیم و گفتیم هر که علاقهمند است و تمایل دارد، میتواند در قالبهای مختلف، از معرفی کتاب گرفته تا تهیه خلاصهای از رمان و بررسی عناصر آن، با ما همکاری کند. در نهایت ماحصل این تلاشها به صورت مقاله به نام خود دوستان به چاپ میرسد.»
اگر قرار باشد دورنمایی برای این پاتوق فرهنگی شهرمان در نظر بگیریم آن چیست؟ در آیندهای که چند سال از شکل گیری این محفل در یکی از روزهای زمستان ۱۴۰۲ بگذرد، این جلسات ماهیانه به کجا رسیده است و چه دستاورد و نتیجهای از خود به یادگار گذاشته است؟ نگار تشکری میگوید: «یکی از اهدافی که در مکتب داستان سعید تشکری دنبال میکنیم بحثهای آموزش محور است. در نظر داریم مباحث مختلف، تکنیکهای داستان نویسی استاد و درس گفتارهای او را که سال گذشته نیز در قالب یک مجموعه کتاب چاپ شد، به علاقهمندان آموزش بدهیم. نویسندگان جوانی در جمع ما حضور دارند که به زودی آثار بسیار خوبی را روانه بازار نشر و ادبیات میکنند.»
پایان بخش صحبتهای نگار تشکری به وضعیت خراسان رضوی و مشهد در پهنه ادبی سرزمینمان برمی گردد. او معتقد است در حوزه داستان در مشهد تلاشهای خوبی صورت گرفته و میگیرد، با این حال، همچنان جای کار بسیاری وجود دارد: «سعید تشکری زحمت زیادی برای مکتب خراسان و بخش اقلیم نویسی در داستان کشیده است و یک جریان نو را ایجاد کرد. پیش از این، شهرهای زیادی اقلیم خود را وارد دنیای داستان کرده اند، اما مشهد این موضوع را کم داشت.
ما همین قضیه را دستورکار خودمان در این مکتب قرار داده ایم؛ اینکه شهر خودمان را در داستانها در مرکزیت قرار دهیم، به عنوان یک اقلیم از آن بنویسیم و همین مسیر را ادامه بدهیم. درست است که در زمینه داستان و داستان نویسی در مشهد تلاشهای خوبی صورت گرفته است، اما همچنان جای بهتر شدن وجود دارد. این محفلها نیز هنوز جای کار دارد.
البته، این نکته را هم باید بگویم که شکل گیری و برپایی و آموزشی که از این طریق به علاقهمندان داده میشود، فقط یک طرف قضیه است. بخش دیگر آن حمایتی است که باید به عنوان مثال از سوی انتشاراتیها از چنین اتفاقات فرهنگی صورت بگیرد. نویسندههای تازه کار که احتیاج به تشویق و دیده شدن دارند باید حمایت شوند. پشتیبانی از آنها مشوق جوان هاست و اگر وجود نداشته باشد نمیتوان انتظار داشت که آثار خوبی خلق شود.»