الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ اولین «رادیوتئاتر» مشهد این شبها در پردیس مستقل استاد لطفی مشهد با عنوان «یخ» اجرا میشود. حامد حبیبی، نویسنده و کارگردان این تئاتر، هنرمندی است که در دو زمینه تئاتر و رادیو رشد کرده و پرورش یافته است.
حبیبی از سال ۱۳۷۵ کارش را با تئاتر و در محضر استادانی مانند مینایی، مهدی صباغی، حسن چودن، هادی نوری و مصطفی هنرور شروع کرد. از سال ۱۳۸۴ نیز وارد فعالیتهای رادیویی شد و از هنرمندانی مانند مرحوم رضا رضاپور درس گرفت. او در چند فیلم تلویزیونی و سینمایی مانند «آسمان هشتم» ساخته حسن نجفی و «به کبودی یاس» به کارگردانی جواد اردکانی بازی کرده است. همچنین در مجموعههای نمایشی زیادی در رادیو در مقام بازیگر، نویسنده و کارگردان فعالیت کرده است.
او اکنون مدیر روابط عمومی و آموزش شهروندی سازمان مدیریت پسماند شهرداری مشهد است. «یخ» داستان رزمندهای را روایت میکند که فردای شب ازدواجش عازم جبهه و اسیر میشود. خانواده گمان میبرند او مفقودالاثر و شهید شده است، اما پس از هفده سال برمی گردد و میبیند همسرش با نزدیکترین دوستش ازدواج کرده است. به بهانه نمایش این اثر با حبیبی گفت وگویی کرده ایم که در ادامه میخوانید.
رادیوتئاتر درواقع یکی از زیرشاخههای هنرهای نمایشی و مدیومی از تئاتر است. همان طور که از اسمش پیداست، بخشی تئاتر و بخشی رادیو است. تفاوتهای ظریفی بین این دو و همچنین نمایشنامه خوانی وجود دارد. رادیوتئاتر تلفیقی از نمایشنامه خوانی، نمایش رادیویی و تئاتر صحنه است.
خیلی از علاقهمندان تئاتر که نمایشهای رادیویی را دنبال میکنند، این نمایشها را همیشه به شکل شنیداری درک کرده اند و هیچ گاه نتوانسته اند یک نمایش رادیویی را به شکل تصویری ببینند، اما در رادیوتئاتر این فرصت برای مخاطب فراهم است که یک نمایش رادیویی را با افزودنیهای دیگری در قالب تئاتر روی صحنه ببیند.
در نمایشنامه خوانی هیچ گونه طراحی لباس، اکسسوار و طراحی صحنهای وجود ندارد. بازیگران روی صحنه مینشینند و اثری را خوانش میکنند. در نمایش رادیویی عنصر صدا غالب است و چیزی که به کمک آن میآید، موسیقی و افکت است. ازسویی، نمایش صحنهای مؤلفههای خاص خودش را دارد.
یعنی علاوه بر بیان و صدا، شما میمیک، چهره و واکنش بازیگران را روی صحنه میبینید و دکور و طراحی لباس و حرکت دارد، اما در رادیوتئاتر نظر کارشناسان متفاوت است. بعضی میگویند باید یک نمایش رادیویی را روی صحنه ببرید و بیشتر از عنصر شنیداری استفاده کنید، اما بعضی نیز مخالف این نظر را دارند و میگویند بالاخره مخاطب میخواهد یک نمایش دیداری ببیند، پس جنبه بصری را هم باید اضافه کنید.
من سعی کردم از نوع دوم بهره ببرم. نظر من هم بر این است که بالاخره مخاطب میآید تا یک اثری را ببیند. اگر قرار باشد اثری را بشنود، میشود همان نمایش رادیویی. درواقع من از طراحی صحنه نیز استفاده کردم. یک بخش از کار را کاملا به شکل رادیویی و بخشی را نیز کاملا به شکل نمایشی اجرا کردم. یعنی در ۵۰ درصد کار از میزانسن، حرکت و میمیک چهره استفاده کردم، اما در ۵۰ درصد دیگر از سبک و سیاق نمایش رادیویی ولی به شکل زنده استفاده کردم.
در نمایش رادیویی افکت و موسیقی به دو شکل وجود دارد. خیلیها در نمایش رادیویی افکتهای ضبط شده را روی نمایش تنظیم میکنند، اما در بعضی موارد آن افکت به صورت زنده در استودیو اجرا میشود؛ مانند صدای باز و بسته شدن در، ریختن چای در استکان و هرچیزی که جنبه شنیداری دارد. در این مواقع یک نفر افکتور در استودیو وجود دارد و این صداها را به صورت زنده اجرا میکند. من در این اثر از هر دو سبک استفاده کردم. بعضی افکتها ضبط شده بود که موقع خودش پخش میشد، اما بعضی هم به شکل زنده توسط یک نفر افکتور اجرا میشد.
بله. بازیگر در بطری آب معدنی را باز میکند. آن طرف افکتور که یک میکروفون کنارش دارد، صدای بازشدن در بطری را اجرا میکند. یا اینکه بازیگری به بازیگر دیگر حوله میدهد و میگوید صورتت را خشک کن. شاید این خشک کردن صورت صدایی نداشته باشد، ولی ما در رادیو برای همین افکت میگذاریم. به عنوان مثال، طرف دستش را روی لباسش میکشد. اینها را ما در این اثر به صورت زنده روی صحنه اجرا میکنیم.
بله، دقیقا. این سبکی است که در آن تماشاگر این روند را میبیند. ما در این سبک علاوه بر حس دیداری، حس شنیداری مخاطب را نیز تقویت میکنیم.
تئاتر مادر همه هنرهاست و مخاطب تئاتر قشر خاصی از جامعه است. مخاطب امروز تئاتر دنبال مدیومهای جدیدی است. «رادیوتئاتر» یکی از مدیومهای جدیدی است که میتواند برای مخاطب جذاب باشد. تاکنون شاید کمترکسی توانسته باشد یک نمایش رادیویی را به شکل زنده ببیند، ولی اینجا مخاطب میتواند یک نمایش رادیویی را ببیند که با تئاتر تلفیق شده است.
«رادیوتئاتر» میتواند دایره شمول مخاطبان تئاتر را افزایش دهد. مشهد یکی از شهرهای پیشرو در تئاتر است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد. بسیاری از استادان تئاتر و سینمای کشور از تئاتر مشهد شروع کرده اند. تئاتر مشهد تئاتری غنی است. با این حال «رادیوتئاتر» در مشهد کار نشده بود، درحالی که در دنیا «رادیوتئاتر» کاملا جاافتاده است.
به نظرم این استقبال مخاطبان را میتوان شاهدی بر این ادعا در نظر گرفت که رادیوتئاتر حاوی خلاقیت و نوآوری است و میتواند بخش جدیدی از مخاطبان را به مخاطبان تئاتر اضافه کند؛ مخاطبانی از نسل جدید که شاید آن تئاتر صحنهای سنتی خیلی راضی شان نکند. نسل جدید و جوان امروز با رادیو الفت خیلی کمتری دارند، ولی به طرز عجیب وغریبی به پادکست علاقه نشان داده اند.
شاید خیلی از جوانها دیگر کتاب فیزیکی نخوانند و بیشتر به شکل الکترونیکی کتاب بخوانند یا به صورت صوتی به کتاب گوش کنند. «رادیوتئاتر»، چون یک شیوه جدید ارائه تئاتر است، میتواند این مخاطبان را به تئاتر جذب کند و قشر جدیدی را به مخاطبان تئاتر اضافه کند.
خوشبختانه در شبهایی که در مشهد اجرا کردیم، خیلی از استادان به دیدن این نمایش آمدند. خیلی از همکاران من در رادیو ازجمله تهیه کنندگان، صدابرداران، گزارشگران، بازیگران، نویسندگان و کارگردانان رادیو آمدند و کار را دیدند و بازخورد خوبی از آنها گرفتم. استادان و هنرمندان تئاتر هم آمدند. کنارهم قرارگرفتن این دو دسته از هنرمندان برای من خیلی جالب و ارزشمند است.
به این شکل نمیتوانیم تقسیم بندی کنیم. هر اثر نمایشی را میتوان در قالب «رادیوتئاتر» اجرا کرد. منتها متن نمایشنامه آن باید با برخی تغییرات و افزودنیهایی برای این شیوه تنظیم شود.
کسی که بخواهد در زمینه «رادیوتئاتر» فعالیت کند، باید تجربه و تخصص نمایشنامه نویسی رادیویی را داشته باشد. اگر نویسنده صرف تئاتر باشد، نمیتواند این کار را انجام دهد. در اجرا و کارگردانی نیز همین است. اگر بخواهد فقط به شکل کارگردانی تئاتر عمل کند، شاید نتواند موفق شود و مخاطب را با خود همراه کند. یعنی باید در زمینه رادیو هم تخصص داشته باشد.
این کار چندسالی است که در کشور جا افتاده است. دلیلش میتواند این باشد که خیلی از هنرمندان تئاتر فقط در حیطه کار خودشان فعالیت میکنند. شاید اینکه این قرعه به نام من افتاده است، به این دلیل باشد که من با هردو فضا آشنا بوده ام. چون چندین سال در هر دو زمینه کار کرده بودم، به ذهنم رسید که این اتفاق را رقم بزنم. درواقع خیلی دوست داشتم ترکیبی از این مدیومها را ارائه دهم. هنرمندان ما افراد محجوب و مظلومی هستند؛ به ویژه افرادی که در رادیو کار میکنند.
آنها هیچ وقت دیده نمیشوند و مردم هنر آنها را به شکل بصری نمیبینند. صدایشان را میشناسند، ولی شاید اگر در خیابان آنها را ببینند، نشناسند. ولی یک بازیگر فیلم یا تئاتر، برای علاقه مندانش چهرهای آشناست. من دوست داشتم با این حرکت نو دین خودم را به هنرمندان رادیو ادا کنم و کاری تلفیقی را اولین بار در مشهد ارائه کنم.
افرادی که در هنرهای نمایشی فعالیت میکنند، دنبال روشهای جدید و نو هستند. اصلا ذات هنر همین است. پویایی و زنده بودن هنر در این است که دنبال سبکها جدید و نو برویم. هنرمندان میتوانند به این سبک به عنوان شیوهای بدیع نگاه کنند و با فعالیت در این زمینه رونق بیشتری به آن بدهند.