اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۶ و ۷ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان پوستر چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینید + عکس «فراهان» با نوای اصیل ایرانی در مشهد روی صحنه می‌رود گلایه‌های پوران درخشنده از بی‌توجهی‌ها استادی که فروتنانه هنرجو بود | درباره مرحوم بشیر محدثی‌فر، نقاش تصاویر شهدا پاییدن یک ذهن مالیخولیایی | نگاهی به فیلم «تعارض»، اثر محمدرضا لطفی «ناتوردشت» با بازی حجازی‌فر و مولویان در تدارک فیلم فجر
سرخط خبرها

عدالت‌خواهی،سرآغازی برای احیای هویت ملی

  • کد خبر: ۲۲۴۷
  • ۳۱ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۹
عدالت‌خواهی،سرآغازی برای احیای هویت ملی
در سومین نشست «شاعر ماه»، زندگی و زمانه و شعر فردوسی مورد بررسی قرار گرفت

رضوانی - در سومین نشست از سلسله جلسات «شاعر ماه» که در بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر ادبیات، نگاهی به زندگی فردوسی و ویژگی‌های ادبی شاهنامه داشت. او فردوسی را حاصل عصر و نهضت احیاگری فرهنگ ملی دانست؛ به اعتقاد سخنران این نشست، حکیم توس ادامه‌دهنده مسیری بود که پیش از او آغاز شده بود و او با شعرش بر قله کمال این نهضت ایستاد و ادب فارسی را به کمال رساند. آنچه در ادامه می‌آید، بخشی از سخنان کاظمی است که عصر شنبه در این جلسه بیان کرد.

ناخشنودی از قبیله‌گرایی حاکمان، باعث رواج ملی‌گرایی شد
بعد از ظهور اسلام و مشرف شدن اهالی سرزمین‌های قلمرو زبان فارسی به این دین، پدیده نامطلوبی رخ داد و آن این بود که کانون حکومت اسلامی به دست گروه‌های قوم‌گرا و قبیله‌گرا و ظالم و جابر، یعنی حکومت‌های اموی و عباسی افتاد. طبیعتا این قضیه باعث می‌شد که بسیاری از مردم سرزمین‌های یادشده از این حاکمیت ناخشنود باشند. چون جدا از اسلام‌گرایی، نوعی عرب‌گرایی هم مطرح شده بود و به قدری تضاد طبقاتی و قومی زیاد بود که بسیاری تلاش و قیام‌ها برای حفظ هویت ملی این سرزمین‌ها هم شروع شد. کسانی هم بودند که می‌خواستند آزاد باشند و رونق‌بخشی به زبان فارسی را پیشه کنند که از اولین نمونه‌های آن یعقوب لیث صفاری بود. بعد از آن حکومت سامانی بود که می‌توانیم اقداماتش را نهضت احیاگری فرهنگ ملی بدانیم. در آن زمان بسیاری از افراد صاحب‌نفوذ، دهقان‌ها بودند. دهقانان به تعبیری زمین‌دار و فئودال محسوب می‌شدند و از پیشگامان نهضت مبارزه علیه عرب‌گرایی و نهضت احیای هویت ملی شدند. از این زمان بود که بعضی برنامه‌ها برای گردآوری و تدوین تاریخ و روایت‌ها و افسانه‌های کهن این قلمرو پیش گرفته شد. از جمله کتاب‌هایی که در این زمینه پدید آمد شاهنامه ابومنصوری و بسیاری از کتاب‌های منثور دیگر بود که ماده خامی شد برای فردوسی. البته کسانی پیش از فردوسی این‌ها را به نظم درآوردند. اولین کسی که این کار را کرد دقیقی توسی بود.
معمولا برجسته‌ترین آدم‌های هر نهضت در هر دوره تاریخی، در همان اول کار ظهور نمی‌کنند. کسی که نهضت بازگشت به خویشتن را در سرزمین‌های فارسی‌زبان اسلامی به کمال خودش می‌رساند فردوسی است که دهقان‌زاده بود.

شاهنامه، کمال شعر فارسی
این بخت را داشته‌ایم که فردوسی آن‌قدر عمر کرد که شاهنامه را به پایان رساند. آثار دیگری داشته‌ایم مانند مثنوی معنوی یا کار دقیقی که ناتمام ماندند. فردوسی روایت‌های بسیار ارزشمندی از تاریخ و داستان‌های رزمی و تا حدودی بزمی این سرزمین‌ها را جاودانه کرد؛ به گونه‌ای که اگر او این کار را نکرده بود، بسیاری از آن‌ها از بین می‌رفت یا فراموش می‌شد. اثر فردوسی جدا از جنبه هویتی و داستانی‌ خودش، ارزش شعری بسیاری دارد. یعنی از لحاظ زبانی و فنون شعر و تخیل و عناصر شعر در اوج کمال است. اگر بنا باشد بگوییم شعر فارسی در چند اثر به کمال خودش رسیده است، یکی شاهنامه است، یکی دیوان شمس است، یکی دیوان حافظ است، یکی مجموعه آثار سعدی و بعد از آن دیوان بیدل.

3 دوره شاهنامه
از نظر روایت‌ها شاهنامه را به 3 بخش تقسیم می‌کنند. نخست، دوره اساطیری که فردوسی با سرایش آن می‌خواهد زمینه‌های پیدایش تمدن را بیان کند. به‌تعبیری می‌توانیم بگوییم شروع شاهنامه از زندگی اولین انسان‌هاست. بسیاری از کارهای کیومرث -که فردوسی به عنوان اولین پادشاه از او نام می‌برد- شبیه به کارهایی است که حضرت آدم کرده است. فردوسی روایت‌هایی دارد از اتفاق‌هایی مانند کشف آتش و خط و شهرنشینی که به مرور می‌آید تا می‌رسیم به دوره پهلوانی که مشخصا با رستم و پدران رستم شروع می‌شود. از این دوره روایت‌ها، روایت‌هایی است که در آن خصوصیات روحی و اخلاقی افراد بسیار برجسته می‌شود. این قسمت از این جهت اوج شاهنامه است که روایت‌ها آمیخته می‌شود با کنش‌های بشری و اخلاق و آدابی که در افراد وجود دارد و به نوعی صحنه تزاحم و برخورد خیر و شر و عقل و نفس را در این قسمت می‌بینیم. یعنی بخش پهلوانی شاهنامه، به‌واقع یک دوره انسان‌شناسی و اخلاق‌مداری در شاهنامه است و فقط درباره جنگیدن نیست؛ به همین دلیل است که شاهنامه باقی مانده است. بعد از آن با کشته شدن رستم و جمع شدن بساط پهلوانان، دوره تاریخی شاهنامه شروع می‌شود. دوره‌ای که فردوسی در آن سعی می‌کند داستان پادشاهان متأخر را که وصل می‌شود به ظهور اسلام بیان کند و به شاهانی چون انوشیروان و خسرو پرویز و حمله مسلمانان می‌پردازد. طبیعتا این قسمت با توجه به اینکه خصوصیات انسانی در آن پررنگ نیست، خیلی شایان توجه نیست.

اصالت و واقعیت انسانی «رستم» را ماندگار کرد
فراز شاهنامه، قسمت پهلوانی آن است که در قسمت عمده‌اش پهلوانی به اسم رستم حضور دارد. اما چه چیزی شاهنامه را از دیگر آثار افسانه‌های دیرینی که داریم متمایز می‌کند؟ چه چیزی باعث می‌شود رستم ماندگار شود؟ رستم به اصالت و واقعیت یک انسان نزدیک‌تر است. گاهی شکست می‌خورد، گاهی پیروز می‌شود، گاهی بازویش را به کار می‌اندازد و گاهی از عقلش یاری می‌گیرد. یکی از خصوصیات بسیار ارزشمند شاهنامه این است که داستان‌هایش بسیار انسانی است. یعنی تمام خصوصیات رفتاری انسان‌ها در آن‌ها تجلی پیدا کرده است، به نوعی که ما شاهنامه را مظهری بسیار جدی از خصائل مثبت اخلاقی و انسانی و در عین حال بعضی از رذائل می‌بینیم. در شاهنامه اثرات ظلم و خشک‌مغزی و درایت دیده می‌شود. رفتارها فقط رفتارهای جنگی نیست و وقایع انسانی زیادی در آن می‌بینیم؛ خصوصیاتی که در انسان‌ها هست و مایه تراژدی‌ها می‌شود و وقایع ارزشمندی که حماسه می‌شود. می‌گویند یکی از خصوصیات آثار شکسپیر هم همین است. همچنین در شاهنامه، برخلاف بسیاری از آثار، زنان هم معمولا شخصیت‌های مثبت و کنشگری هستند.

شاهنامه فردوسی، اوج هنر شعری
شاهنامه از لحاظ زبانی و خصوصیات هنری هم در اوج است. از لحاظ زبانی بسیار پرورده و در اوج است و از لحاظ فصاحت و بلاغت و تخیل و تصویرگری در سطح بالایی است. در بلاغت فردوسی به 2 بیت اکتفا می‌کنم:
ببینیم تا اسب اسفندیار/ سوی آخور آید همی بی‌سوار
و یا باره رستم جنگجوی/ به ایوان نهد بی‌خداوند روی
فردوسی در مورد اسفندیار صحبت از اسب و آخور می‌کند و در مورد رستم به جای اسب از باره و به جای آخور از ایوان می‌گوید. برای اولی می‌گوید «همی بی‌سوار»، برای رستم می‌گوید «بی‌خداوند» یعنی در 2 بیت یک تفاوت کاملا محسوس بین الفاظ و صفت‌هایی که به کار می‌برد وجود دارد. در بیشتر جاها کنایه‌ها و صفاتی که بیان می‌کند بسیاربسیار ظریف و پوشیده است. برخلاف بعضی از آثار دیگر ما مانند حدیقه‌الحقیقه، مثنوی معنوی، آثار سعدی و... که بعضی جاها سخافت بیانی دارد. فردوسی حتی جاهایی که مسائل سخیف اخلاقی را هم می‌خواهد بیان بکند، به‌شکلی فاخر و خیلی ظریف قضیه را بیان می‌کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->