اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۶ و ۷ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان پوستر چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینید + عکس «فراهان» با نوای اصیل ایرانی در مشهد روی صحنه می‌رود گلایه‌های پوران درخشنده از بی‌توجهی‌ها استادی که فروتنانه هنرجو بود | درباره مرحوم بشیر محدثی‌فر، نقاش تصاویر شهدا پاییدن یک ذهن مالیخولیایی | نگاهی به فیلم «تعارض»، اثر محمدرضا لطفی «ناتوردشت» با بازی حجازی‌فر و مولویان در تدارک فیلم فجر
سرخط خبرها

اینجا برای پیدا شدن است

  • کد خبر: ۲۳۲۰۳۹
  • ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۳
اینجا برای پیدا شدن است
اینجا همانجاست که زمان هم می‌ایستد و نگاه می‌کند. دیر نمی‌شود. زمان اگر زمان باشد، اینجا هیچ وقت دیر نمی‌شود.

حرف نمی‌زند، نگاه می‌کند. چند قدم می‌رود، می‌ایستد، برمی گردد، نگاه می‌کند. دستش بر سینه مانده است و دلش در هوای حرم. شوق ماندن دارد و میلی برای رفتنش نیست. کجا برود، چگونه دل بِکَند؟ حاجت دارد، حرف دارد، غصه دارد، درد دارد، پس این واژه‌ها کجایند که از گلو نمی‌شکفند؟ اگر قرار به گفتن است که جایش همینجاست. این بغضِ بسته پس چرا باز نمی‌شود؟ کلید تمام قفل‌ها که در اینجاست. این توشه اشک‌ها کجاست؟ قرار بود همین جا هدیه شان کند. دلش خلوت می‌خواهد. میان این همهمه‌ها که صدا به صدا نمی‌رسد. می‌ایستد، نگاه می‌کند.
- بی یِن بِرم نِنِه جان ... بی یِن بِرِم دِگه. همه رِفتَن. دیر مِره‌ها ...

اینجا همانجاست که زمان هم می‌ایستد و نگاه می‌کند. دیر نمی‌شود. زمان اگر زمان باشد، اینجا هیچ وقت دیر نمی‌شود. بگذار همه بروند. شاید خلوت شود. کلیدِ بغضِ بسته، خلوت است. واژه در میان سکوت می‌شکفد. اشک روی گلبرگِ واژه‌ها ظهور می‌کند. بگذار همه بروند. حاجت روایی که به رفتن نیست، ایستادن می‌خواهد. طلب کردن لازم است. هیچ وقت
این قدر نزدیک نبوده است. چند قدم می‌رود، دوباره می‌ایستد، برمی گردد، نگاه می‌کند.
- گم مِرِم نِنِه جان ... گمِما مُکُنَن. بی یِن بِرِم... منتظرمایَن ...
اینجا برای پیدا شدن است، کسی گم نمی‌شود. هرکسی که گم شده را اینجا پیدا می‌کنند.

نشانیِ گم گشته‌ها را از اینجا می‌پرسند. مقصد اگر درست باشد، انتهایش همینجاست. راه‌ها از آسمان هم، به اینجا می‌رسند. کسی گم نمی‌شود، کسی را اینجا گم نمی‌کنند. نگاه که وصل باشد، دل جایش امن است. جایی از اینجا امن‌تر پیدا نمی‌شود. اینجا همه منتظر آمدنند، کسی که برای رفتن منتظر نمی‌ماند.
- نِنِه جان درِ خروجی اونجِیِه ... شما از آقا خداحافظی کُنن تا بِرِم جا ماشینا ...

اسم خداحافظی که می‌آید، همهمه‌ها آهسته به سکوت تعظیم می‌کنند. انگار هیچ صدایی نمی‌آید، صحن در اوج شلوغی اش در چشمان او، به یک باره خلوت می‌شود. هیچ نمی‌شنود. هیچ کس را نمی‌بیند. بغضِ بسته، با کلید این خلوت باز می‌شود. وقت رفتن که می‌رسد، قرار هم بی قراری می‌کند. اشک‌ها و واژه‌ها با هم ظهور می‌کنند. چشم‌ها تار می‌شوند و ستاره‌ها می‌نوازند. نگاه به واژه‌ها گلاب می‌زند، سرِ راهشان را آب و جارو می‌کند. حاجت بیان می‌شود و درد به درمان می‌رسد.

دل آرام می‌گیرد و سینه سبک می‌شود. آه از نگاه کنده می‌شود و به زبان می‌رسد. دست بر سینه می‌ماند و دل در حرم ماندگار می‌شود. زمان ایستاده است، زمین ایستاده است، آسمان نگاه می‌کند. قرار نیست حاجتی طلب نشود، رسم بر این نیست حرفی نگفته بماند.
- چی عجب نِنِه جان! چی عجب آمَدِن! به خودتان اگه بود دِلتا نِمِخواس بی یِن بیرونا ...

عکس: مجتبی ناطقی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->