به‌نام غیرت ناب مدافعان حرم | گزارش شهرآرانیوز از مراسم تشییع پیکرهای مطهر شهدای مشهدی مدافع حرم در مشهد + فیلم آیت‌الله علم‌الهدی: جوهره اصلی مقاومت، ایمان به خداست | ترویج فحشا، راهبرد دشمن برای تضعیف غیرت انقلابی تولیت آستان قدس رضوی: آموزه‌های قرآن را در زندگی عینیت دهیم آثار اجرای عدالت در کلام فاطمه‌زهرا (س) تلاش با چاشنی علم و عشق | با چه کار‌هایی می‌توانیم به امام عصر (عج) نزدیک شویم نشست ادبی «کلمات ملکوت» در مشهد برگزار شد بخش عمده‌ای از شعر فارسی، شعر آیینی است برفی که بر رکوع نشست بنده خدا، عیسی مسیح (ع) | مروری بر روایات به جامانده از امام رضا (ع) پیرامون پیامبری که مبشر بود کربلای ۴؛ این حماسه ماناست پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، پنجشنبه در مشهد تشییع می‌شود سومین اجتماع بزرگ دختران سلیمانی در مشهد برگزار خواهد شد برگزاری جشن تکلیف دانش‌آموزان مشهدی در حرم مطهر امام‌رضا(ع) + فیلم (۴ دی ۱۴۰۳) برگزاری مراسم وداع با پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، در حرم امام‌رضا(ع) لزوم تعامل و همگرایی دستگاه‌های اجرایی ستاد خدمات سفر خراسان رضوی برای خدمات‌رسانی شایسته به زائران رضوی و مسافران نوروزی رابطه تعقل با سخن گفتن امروز را غنیمت بدان! | درباره جایگاه و اهمیت بهره‌مندی از نعمت عمر در کلام اهل‌بیت (ع) وقتی شیطان با «واجب» ما را از عمل به «اوجب» بازمی‌دارد! ۸ زندانی جرائم غیرعمد به همت خادمان بارگاه منور رضوی آزاد شدند
سرخط خبرها

روح حج همان معرفت‌الله است

  • کد خبر: ۲۳۳۷۳۴
  • ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۱
روح حج همان معرفت‌الله است
حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد عابدی، استاد سطوح عالیه حوزه علمیه قم، از اسرار حج و ظرایف عرفانی آن می‌گوید.

به گزارش شهرآرانیوز، حرکت میهمانان و زائران بیت‌‏ا... الحرام از سراسر جهان به عشق دیدار خانه معشوق و کعبه آمال و اجتماع آنان در سرزمین وحى در ماه ذى‌حجه، پاسخ به دعوت شیخ‌الانبیا «ابراهیم خلیل‌الرحمان‏» است. این اجتماع بزرگ چیزى جز جلوه امت واحده نیست که خدا را حاکم بر دل و گل خود و همه جهانیان می‌‏دانند. اینان در ایام حج ‏با اعمال عرفانى حج، در حق فانی می‌‏شوند تا پس از برگشت از این عمل عبادی‌الهی، مردم جهان را به خدا نزدیک و جهان را خدایى کنند.

یکی از ابعاد مهم و توجه‌برانگیز حج، بعد عرفانی و معنوی آن است. سراسر حج، نور و معنویت و معرفت است و سالکان و عارفان، بهره‌های فراوانی از این سیر روحی برده و شگفتی‌ها و زیبایی‌های دلنوازی در آن دیده‌اند. از دیدگاه علامه‌طباطبایی در داستان حضرت ابراهیم (ع) و حرکت او به‌سوی حرم الهی و بردن فرزند و همسر به صحرای مکه و سپس ذبح اسماعیل (ع) و آمدن ندای آسمانی و بنای کعبه و دوره کاملی از سیر عبادی و سلوک روحانی و معنوی، انسان را از تنگنای خود و خودپرستی تا اوج قرب به خدا و رستن از تعلقات و وابستگی‌های مادی و پیوستن به مقام رب و رکون به دار کبریا می‌یابیم.

در شب عرفه، حاجیان عازم سرزمین عرفات می‌شوند و بخش مهمی از حج ابراهیمی یعنی وقوف در عرفات، مشعر و منا آغاز خواهد شد. ابعاد عرفانی این حرکت عظیم توحیدی در آیات قرآن و روایات اهل‌بیت (ع) منعکس شده است. برای تبیین هرچه بیشتر زوایای عرفانی این گردهمایی الهی، با استاد احمد عابدی، فقیه و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، گفتگو کرده‌ایم. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

در آیات و روایات گوناگون از اعمال حج به‌عنوان یکی از اعمال بزرگ عبادی نام برده شده است. در طول تاریخ نیز تحلیل‌های عرفانی و توحیدی بسیاری ارائه شده است. به نظر شما درمقایسه‌با دیگر اعمال عبادی که خداوند بر بندگانش واجب کرده، چه عناصر توحیدی در حج نهفته است؟

اگر کسی آیات شریف قرآن را درباره کعبه مطالعه کند، می‌بیند که قرآن چه تعبیرات بلندی درباره حج و خانه خدا و زیارت بزرگان دارد. آیه شریف می‌فرماید که: این کعبه را خداوند «قیاما للناس» قرار داده است؛ خانه‌ای که خانه قیام است؛ یعنی همه مردم اگر بخواهند قیام بکنند علیه طاغوت‌ها، علیه بت‌ها، علیه مظاهر شرک و بت‌پرستی، محل آن، کعبه خانه توحید است؛ خانه خدا و خانه آزادی‌خواهان.

یا مثلا آیه دیگر، کعبه را «محلّ‌أمن» معرفی می‌کند؛ یعنی اینکه خانه خدا حرم امن است و هرکه مکان‌های دیگر را ناامن دید، احساس کند تنها یک جای امن وجود دارد؛ گنهکار و غیرگنهکار تفاوتی نمی‌کند و همه می‌توانند به خانه خدا بروند تا از هرگونه تعرض و تعدی مصون بمانند.

همچنین در بعضی آیات شریف قرآن، از حج تعبیر به «محل هدایت» شده است یا در تعبیر دیگر درباره مسجدالحرام، واژه «بینات» استفاده می‌شود؛ محل هدایت. همه ادیان دم از هدایت می‌زنند. همه مکتب‌های فلسفی، عقلی و مکتب‌های عرفانی، دارند تلاش می‌کنند انسان را به سعادت برسانند یا دست‌کم مدعی این امر هستند.

قرآن کریم هم می‌فرماید که کعبه معظمه وسیله هدایت مردم است؛ یعنی اینکه مردم از همه‌جای دنیا بیایند دور یک خانه بی‌آلایش طواف بکنند. وقتی که مردم می‌خواهند بیایند سراغ خانه خدا، لباس‌هایشان را باید دربیاورند؛ یعنی انسان‌ها با آلودگی به دنیا، نمی‌توانند سراغ خانه خدا بروند، چه برسد به موقعی که می‌خواهند به‌سوی خدا بروند.

اگر کسی واقعا درست حج را بفهمد، متوجه این پیام حج می‌شود که وقتی امروز می‌خواهید نماز بخوانید و به‌سوی خدا بروید، باید آلودگی به دنیا نداشته باشید، حتی در زمان جاهلیت هم همین‌طور بود؛ یعنی قبل از اسلام هم می‌گفتند وقتی کسی می‌خواهد بیاید دور خانه خدا طواف بکند، باید آلوده به دنیا نباشد؛ البته در گذشته، برهنه طواف می‌کردند و پیغمبر اکرم (ص) می‌فرمودند برهنه صحیح نیست! اما لباس‌های دنیایی را باید دربیاورند و با همین لباس احرام طواف بکنند. اینها ویژگی‌های درس‌های عبرت‌انگیز حج و زیارت است.

در زمینه حج، حضرت امام‌خمینی (ره) جمله معروفی دارند که بعد عرفانی و معنوی حج، زیرساخت بعد اجتماعی‌سیاسی و دیگر ابعاد آن است. به نظر شما، علت این اولویت و تقدم رتبه‌ای که حضرت امام برای بعد عرفانی‌معنوی حج نسبت‌به دیگر ابعاد آن قائل شده‌اند، چیست؟

در روایات هم آمده است که حج عبادت جامعی است که هیچ عبادت دیگری این‌گونه نیست؛ مثلا روزه عبادت است، اما همه‌اش نفی یک کار‌هایی است؛ نخوردن، نیاشامیدن، دروغ نگفتن و فقط امساک است یا مثلا نماز، یک نوع عبادت است و فقط شامل تعظیم خدای متعال است، ثنای خدا گفتن است.

اما حج عبادتی است که وقوف دارد، روزه دارد، قدم زدن دارد، نماز دارد؛ یعنی همه عبادات به‌نوعی در حج جمع است و یکی از چیز‌هایی که در حج هست و در عبادت‌های دیگر نیست، سنگ‌زنی به شیطان است؛ یعنی نفی طاغوت‌ها، نفی ظلم. ولی تمام ابعاد حج، یک نوع مبارزه با دشمن و مبارزه با کفار یا همان برائت از مشرکان است. اینها یک طرف حج است.

طرف اصلی حج، در عبادت خداوند بودن است، دور خانه خدا چرخیدن است. کعبه اولین خانه‌ای است که برای مردم انتخاب شده است: «إنَّ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاس». تمام زمین مال خداست، اما اینکه این مکان را ما یک اضافه و انتساب بیشتری به خداوند می‌دهیم، نشان از بعد عرفانی‌معنوی حج است؛ البته ابعاد عرفانی حج خیلی زیاد است؛ مثلا از همان ابتدا توجه کنی به این آیه شریف قرآن که می‌فرماید: «فَفِرّوا اِلَی ا...: به‌سوی خدا فرار کنید». فرار به‌سوی خدا، یعنی انسان از دنیا بگذرد و به‌سوی خدا برود.

مقصود از این آیه در برخی روایات، سفر حج بیان شده است، پس اولا حرکت از دنیا به آخرت، حرکت از ناسوت به ملکوت، حرکت از ماده به مجرد است؛ این همان آغاز حرکت است. وقتی کعبه را می‌گوییم خانه خداست، یعنی به طرف خانه خدا حرکت می‌کنیم.

اینکه امام‌صادق (ع) فرمودند: «اَلقَلبُ حَرَمُ‌ا...: دل خانه خداست»، یعنی همان‌طور که ما برای رفتن به خانه خدا شرایطی را درنظر می‌گیریم، برای دل که حریم خانه خداست، هم باید شرایطی را درنظر بگیریم. در کعبه و در حرم خدا، کافر و مشرک و انسان نجس راه ندارد، در حرم دل هم نباید راه داشته باشد. عرش خداوند، دل انسان است. از این‌گونه تعبیر‌های عرفانی در حج خیلی زیاد است.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «یَحمِلُ عَرشَ رَبِّکَ فَوقَهُم یَومَئِذٍ ثَمانیَه: عرش خدا بر دوش هشت فرشته است». شما اگر دقت کرده باشید، در بسیاری از مساجد، گنبد مسجد را با رنگ آبی می‌سازند که کنایه از عرش خداست. گنبد را روی یک هشت ضلعی می‌گذارند، علتش را قرآن این‌گونه بیان می‌فرماید: «یحمل عرش ربّک فوقهم یومئذ ثمانیه». آن هشت‌ضلعی را می‌گذارند روی چهار ستون، به‌دلیل اینکه کعبه چهار رکن دارد.

از این‌گونه تعبیر‌ها و الهامات عرفانی در حج بسیار زیاد است که اگر این جنبه‌های عرفانی حج را درنظر نگیریم، درواقع به یک عمل بی‌روح تبدیل می‌شود. اصلا روح حج، زنده بودن حج، قیام‌للناس بودن حج، به همان ابعاد عرفانی‌اش است. یعنی اینکه قرآن می‌فرماید مثلا در مشعر ذکر خدا بگویید، در عرفه، با دعای عرفه معرفت و شناخت پیدا کنید، خود همین ذکر‌ها ازقبیل لبیک یا نیت‌ها، این نوع لباس پوشیدن، وقوف، رمی جمرات، طواف به چپ باشد نه به راست و هفت شوط باشند، تمام اینها اسرار عرفانی دارد. کتاب‌هایی هم که در این زمینه نوشته شده است به‌عنوان اسرار عبادات، به این جنبه‌ها خیلی پرداخته‌اند.

یکی از دعا‌های مشهور، دعای عرفه حضرت سیدالشهدا (ع) در عرفات است که در روایات به‌خاطر اهمیت، از آن به «حج اکبر» یاد شده است. دوست داریم از زبان شما درمورد ویژگی و مضامین این دعا که دربرگیرنده رابطه عاشقانه ابی‌عبدا... (ع) با خدای متعال است، مطالبی را بشنویم.

وقوف به عرفات و مشعر، هر دو رکن حج هستند. وقوف به مشعر در قرآن آمده است. قرآن می‌فرماید: «فإذا اَفَضتُم مِن عَرَفاتٍ فَاذکُروا ا... عِندَ المَشعَر الحَرام»، اما وقوف به عرفات در قرآن نیامده و فقط کلمه عرفات آمده است؛ به همین دلیل اهل سنت مشعر برایشان مهم‌تر از عرفات است. ما شیعه‌ها معتقدیم که مشعر و عرفات هر دو رکن هستند، اما عرفات مهم‌تر از مشعر است.

علتش هم این است که پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «اَلحَجُّ عَرَفَه؛ یعنی اگر کسی عرفات را درک بکند، این حج را درک کرده است»، اگر عرفات را درک نکند، مثل این است که رکن اصلی حج را به‌جا نیاورده است یا مثل این است که بگوییم اصلا نماز بدون طهارت نمی‌شود. آنچه در روایات هم آمده و تعبیر به حج اکبر شده است، عرفات است نه دعای عرفه. خود وقوف به عرفات، حج اکبر است.

عرفات سرزمینی است که انسان باید آنجا همه‌اش به فکر شناخت خدا باشد و اگر کسی دعای اباعبدا... (ع) را مطالعه کند، می‌بیند این دعا از اول تا آخرش درس خداشناسی است. ابتدای دعا، آیات خداوند را در آفاق و جان انسان معرفی می‌کند. یعنی انسان با مطالعه طبیعت و با مطالعه خودش، خدا را می‌شناسد. قسمت آخر دعا هم خیلی عرفانی می‌شود و بحث به این سمت می‌رود که انسان، خدا را به وسیله خدا بشناسد: «اَیَکونُ لِغَیرِکَ مِنَ الظُّهور ما لَیسَ لَکَ حَتّی یَکونُهُ وَ المُظهِرَ لَکَ عَمِیَت عَینٌ لا تَراک؛ خدایا! کور باد چشمی که تو را نبیند!». 

این فراز‌ها جنبه‌های عرفانی دعاست که مطرح می‌شود، پس درواقع سیدالشهدا (ع) در دعای عرفه، همین معرفت خداوند را دارد و شناخت خداوند را مطرح می‌کند و اصلی هم که باطن و روح حج است، این است که حج می‌خواهد انسان را از غیرخدا به‌سوی خدا بیاورد.

امام‌حسین (ع) طبق یک روایتی فرمودند: «لَو اَنَّ النّاس عَرَفُوا ا...، لَعَبَدوه؛ اگر مردم خدا را می‌شناختند، می‌پرستیدند». اگر می‌بینید یک نفر خدا را نمی‌پرستد، دلیلش این است که معرفت ندارد و معرفت با همین دعای عرفه به‌دست می‌آید که اشاره کردم. دعای عرفه همه‌اش شناخت خداست. کسی که گناه می‌کند، درواقع خدا را نشناخته است.

امام‌حسین (ع) همه تلاشش این بود که خدا را به مردم معرفی بکند. کل عمر امامت اباعبدا... (ع)، مواجه با بنی‌امیه (معاویه و یزید) بوده است. هدف بنی‌امیه این بود کاری کنند که مردم، خدا را نشناسند. امیرالمؤمنین (ع) و خانواده‌اش هم همه تلاششان در شناخت صحیح خدا به دیگران بود. 

این جمله در کتاب‌های کلامی معروف است که می‌گویند: «اَلجَبرُ وَ التَّشبیه اُمَویان وَ عَدلُ وَ التَّیزیه عَلَویان»؛ یعنی بنی‌امیه همه‌اش می‌خواستند به مردم جبر یاد بدهند، ولی حضرت علی (ع) می‌خواست اختیار یاد بدهد. بنی‌امیه همه‌اش می‌خواستند تشبیه برای خدا داشته باشند؛ یعنی بگویند خدا دست دارد، خدا پا دارد، خدا جسم است، خدا مادی است. خدا را مثل آدم معرفی بکنند، این تفکر بنی‌امیه است، این تفکر یزید و معاویه است. اما فکر امیرالمؤمنین (ع) این بود که به مردم بفهماند خدا مجرد است، خدا مادی نیست، خدا این‌گونه شناخته می‌شود نه به‌گونه‌ای‌که بنی‌امیه می‌گویند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->