آماده باش کامل خدمات شهری مشهد در پی بارش باران (۲۵ شهریور ۱۴۰۳) استقرار تانکر‌های جمع آوری آب در مشهدمقدس درپی اعلام هشدار نارنجی سازمان هواشناسی (۲۵ شهریور ۱۴۰۳) آمادگی کامل نیرو‌ها و تجهیزات مدیریت شهری مشهدمقدس درپی هشدار هواشناسی (۲۵ شهریور ۱۴۰۳) افسانه «پلیس مصنوعی» در باغ ملی مشهد ویدئو | بارش باران در مشهد امروز یکشنبه (۲۵ شهریور ۱۴۰۳) تغییر شرایط پرداخت و تسویه بدهی با شهرداری مشهد در سه‌‌ماهه سوم سال ۱۴۰۳ | فرصت محدود استفاده از بهترین شرایط تخفیف و تقسیط در تابستان تولید بیش از ۱۲ هزار مترمکعب بتن و ۱۷۸۴ قطعه بتنی از سوی سازمان عمران شهرداری مشهد برگزاری ششمین دوره مسابقات عملیاتی دوام ثامن در بوستان وکیل‌آباد مشهد تولید روزانه ۲۵۰۰ تن آسفالت در کارخانه شهید مجیدی مشهد ترافیک پرحجم در بزرگراه شهید سلیمانی، پل انقلاب و محدودیت ترافیکی در خیابان آیت‌الله طبرسی (۲۵ شهریور ۱۴۰۳) اعمال‌قانون ۱۲۹۵ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۴۶ خودروی متخلف توقیف شدند (۲۵ شهریور ۱۴۰۳) قفل بیست‌ساله زمین‌های رها شده در محله مهرآباد مشهد باز شد بازسازی بافت فرسوده وکیل‌آباد مشهد با نظر مردم آسفالت حدود ۲ میلیون مترمربع از معابر حاشیه شهر مشهد در نهضت آسفالت شهروند خبرنگار | سپیده‌دم زیبای مشهد از نمای ارتفاعات هفت تیر (۲۴ شهریور ۱۴۰۳) «مدرسه نواب» و «مصلای مشهد» یادگار‌های «میرزا ابوصالح رضوی» برای مشهد در عصر پر‌ فراز‌و‌نشیب صفوی کشف محموله ۲ میلیارد ریالی لباس قاچاق در ورودی مشهد (۲۴ شهریور ۱۴۰۳) شهردار مشهدمقدس: پروژه احداث پایانه شهید مفتح با سرعت مناسبی در حال اجرا است ترافیک سنگین در بزرگراه شهید سلیمانی، پل انقلاب و محدودیت ترافیکی در تمامی مبادی منتهی به حرم مطهر رضوی (۲۴ شهریور ۱۴۰۳) گسترش خدمات در پایانه‌های مسافربری شهرداری مشهدمقدس در تابستان ۱۴۰۳ عوارض اراضی رها شده برای شهر مشهد | بی‌توجهی مالکان به ۵هزار هکتار زمین خالی در مناطق مختلف شهری هزینه ۵ همتی برای جداسازی آب مشهد | ۱۷ سال مداومت مدیریت شهری برای اجرای پروژه مهم تفکیک آب شرب از آب خام شهر
سرخط خبرها

آمده‌ام تو به داد دلم برسی

  • کد خبر: ۲۴۹۰۷۶
  • ۱۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۲
آمده‌ام تو به داد دلم برسی
پا‌های خسته‌مان رمقی برای راه رفتن ندارند، اما به امید باب‌الحوائجی شما ایستاده‌اند و قدم در راهت می‌گذارند.

به گزارش شهرآرانیوز، حالا که غم در اعماق وجودمان رخنه کرده چه حرفی برای گفتن می‌ماند. وقتی که کشتی‌های زندگی‌مان اسیر طوفان‌های بلا شده‌اند، وقتی که بغض تنها همسایه گلو‌های بی‌صدای‌مان شده، وقتی که بی‌کسی در تک‌تک نفس‌های‌مان موج می‌زند مگر حرفی برای گفتن می‌ماند.

پا‌های خسته‌مان رمقی برای راه رفتن ندارند، اما به امید باب‌الحوائجی شما ایستاده‌اند و قدم در راهت می‌گذارند. خرامان خرامان خودم را به حریم حرمت می‌رسانم. اینجا نوای غم و صدای حزن در فضا پیچیده است. چشم‌های خسته ام‌را بازتر می‌کنم تا تورا ببینم، این چشم‌ها در حسرت دیدن گنبد و بارگاهت هستند. حسرت آرزوهایم، حسرت باز شدن گره‌هایم، حسرت دیدن روی مهدی فاطمه‌ات.

به بهانه‌ای خودم را به اینجا رساندم تا گوشه چشمی به من هم داشته باشی. رقص پرچم‌های عزایت در فضا، حتی آبنمای نوستالژی دور میدان هم رنگ خون گرفته تا دیگر هیچ چیزی نتواند جلوی اشک‌هایم را بگیرد. به پیراهن مشکی تنم نگاه می‌کنم که عزادارم. عزای معشوق برای عاشق بزرگ‌ترین غم‌هاست. حالا جگر من هم می‌سوزد و در ذهنم خودم دست و پا می‌زنم. حضرت آقا امروز آمدم به پابوسی‌ات، تا دل خسته‌ام را نجات بدهید. دل خسته منم که در انتظار نجاتم.

دیگر نای گلایه و نق زدن ندارم، از همین جا سلامی می‌دهم و ایمان دارم جواب سلامم را می‌دهی. می‌دانم همسایه خوبی نیستم و رسم همسایگان را خوب بجا نیاوردم، اما از بچگی به ما گفتند دل‌های خسته را بهتر می‌خرید.

دیگر قلمم یارای نوشتن ندارد و در میان روضه‌ها و سوگواره‌ها به سر و سینه میزنم، حال من حال مریضی است که در انتظار ملک‌الموت است تا بیایی و دستم را بگیری. فقط آقا جانم من می‌دانم نور خورشید تمام نمی‌شود، مگر شما شمس‌الضحی نیستید، نور عاشقی را از قلبم نگیرید.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->