محبی | شهرآرانیوز؛ شاهنامه فردوسی، در جایگاه یکی از ارزندهترین سندهای بازتاب دهنده هویت ملی و ایرانی ما، و به عنوان یکی از برجستهترین سرودههای حماسی در جهان، همواره محل رجوع اندیشمندان و پژوهشگرانی بوده است که یا هدفشان مطالعه از سر علاقه و سیروسلوک شخصی در اندیشه سراینده اش بوده، یا بازخوانی و واکاوی آن با یک نگاه جست وجوگرایانه.
نتیجه این نگاه ها، تاکنون، بارها، یا در قالب مقالات علمی خرد در نشریات علمی و ادبی به چاپ رسیده یا در قالب کتابها و عناوینی که به طور مفصل، شاهنامه یا بخشهایی از این حماسه را، محل بحث قرار داده است. یکی از تازهترین عناوینی که شاهنامه فردوسی را بررسی کرده؛ «قطره و دریای ژرف» است که با زیرعنوان «جستاری چند در قلمرو شاهنامه، حماسه و اسطوره»، به چاپ رسیده است. کتابی که نتیجه سالها مطالعه و پژوهش محمود حسن آبادی، از استادان حوزه ادبیات و علوم انسانی، است پیرامون فردوسی و شاهنامه و نشر سخن آن را منتشر کرده است.
محمود حسن آبادی، بیش از سی سال است که مشغول به پژوهش درباره شاهنامه است و تا کنون، مقالاتی بسیار از او در نشریات علمی و ادبی به چاپ رسیده است. مقالات چاپ شده در این اثر نیز، نتیجه همین تلاشها و مداومت اوست که بخشی از آنها پیش از این، در کتاب و فصل نامه پاژ یا دیگر نشریات ادبی چاپ و منتشر شده است. برخی دیگر، اما برای اولین بار در این مجموعه است که منتشر میشود.
از این میان، بخشی به طور مستقیم با خود شاهنامه در ارتباط است و قسمتی دیگر، با سایر آثار حماسی و اساطیر. با این حال، باید فصل مشترک همه این جستارها را، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دانست. محمودآبادی، چنان که در صفحات آغازین کتابش اشاره کرده، انگیزه خود را از نگارش این اثر، ادای دین به شاهنامه و فردوسی دانسته است.
نکته قابل توجه در کتاب «قطره و دریای ژرف»، پرداخت جزئی و جامع به موضوعها و ابعاد مختلف شاهنامه است؛ پرداخت به نکتههای تازهای مثل معمای رستم یا مسائلی، چون کتبی یا شفاهی بودن شاهنامه و همچنین پی جویی رگههای عیاری و دیدن فراز و فرودهای تاریخی در بخشهای پسین شاهنامه و جزئیاتی نظیر بررسی نظریات مربوط به سرچشمه شاهنامه فردوسی و جویندگان این سرچشمه، که به نظر میتواند ابعاد کمتر پرداخته شدهای را پیرامون این اثر سترگ برای خوانندگان روشن کند.
در صفحات آغازین این کتاب، محمدجعفر یاحقی، مدیر قطب علمی فردوسی و شاهنامه، با بیان اینکه هرگونه فعالیت و تحقیق و پژوهش پیرامون شاهنامه، هم از بابت هویت ملی و هم از جهت بی پناهی زبان فارسی، واجب است، درباره این اثر میگوید: «پهنه مقالات گسترده و فراگیر است و دانشهای زیادی از اسطوره گرفته تا فرهنگ عامه و تاریخ و فقه اللغه را در بر میگیرد. توجه به ارتباط متون حماسی، به ویژه شاهنامه، با ادب عیاری و تکیه ناگزیر بر متنهای کهن سال پیشااسلامی و خدای نامه ها، از مباحث عمدهای است که در بسیاری از مقالات بدان پرداخته شده است.»
او برای این تحقیق و تفحصها ثمره و فایدهای را نیز برمی شمرد و چنین بیان میکند: «مطالعه دانشها و پژوهش در زمینههای کلاسیک از قبیل بسترهای حماسه و اسطوره و آثاری مانند شاهنامه و دیگر متنهای ریشه دار و تاریخ نگر زمینه را برای برداشتها و دریافتهای نوین بعدی فراهم میکند. توجه نکردن به این زمینهها و واکاویهایی از این قبیل، غافل ماندن از ریشههایی است که به تناوری درخت بارور اندیشه میانجامد. به ویژه که برخی از این جستارها و عنوانها در عمل میتواند دریچهای باشد به مطالعات نوتر و شاملتر و زیبنده تر.»