سریالسازی، آن هم در چند فصل از آن اتفاقاتی است که کمتر بین تولیدات ایرانی رخ میدهد و همین باعث شده تا وقوع چنین اتفاقی نگاههای زیادی را به خود جلب کند. مثل «زخم کاری» که امروز اولین قسمت از آخرین فصل آن منتشر شد و با بازخوردها و استقبال جالب توجهی از سوی مردم در فضای مجازی همراه بود.
نقطه عطف این فصل را میتوان در فلشبک به گذشته و زنده کردن حال و هوای فصل اول سریال دانست، جریانی که به واسطه تعامل مالک با سیما رقم خورد و با حضور سمیرا کاملتر شد.
فصل اول سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و با اقتباس از کتاب «بیست زخم کاری» منتشر شد و در دومین فصل هم این کارگردان بعد از مکبث، سراغ «هملت» دیگر شاهکار ویلیام شکسپیر رفت و داستان آن فصل را با نگاهی به این اثر طراحی کرد.
«زخم کاری ۳» نیز با نگاهی به تراژدی شاه لیر و همینطور تراژدی ریچارد سوم، اثرهای جاودانه ویلیام شکسپیر شکل گرفت.
مهدویان براساس علاقهمندیاش به نمایشنامههای شکسپیر، بعد از مکبث، هملت و شاهلیر، حالا برای فصل چهارم سراغ اقتباس از «اتللو» رفته است. اقتباسی که برای قضاوت درباره آن هنوز زود است، اما رد این نگاه را میتوان حتی در پوستر این فصل نیز مشاهده کرد، جریانی که باید دید این بار قرار است چطور پیش برود؟
اما به آغاز این فصل پایانی برگردیم، قسمتی که نشان میدهد مالک که صاحب تخت و تاج ریزآبادیها شده، فصل جدیدی را در روابط شخصی و کاریاش آغاز میکند و در این بین سمیرا به عنوان یکی از سهامداران بزرگ هلدینگ، تلاش میکند تا با مالک مصالحه کند.
این جریان از ابتدای قسمت یک با حضور سمیرا در خانه کودکیهای سیما، آن هم زمانی که مالک برای غافلگیری سیما با بازسازی آن خانه، او را به آنجا دعوت کرده، به چشم میخورد. ملاقاتی به ظاهر دوستانه که سمیرا به واسطه آن در تلاش است تا ثابت کند دیگر با مالک جز به عنوان شریک هلدینگ، ملاقات و کاری نخواهد داشت!
اما این تمام ماجرا نیست، همانطور که قبلتر هم این چنین نبوده و سمیرا با جاهطلبی همیشگیاش به دنبال بازگرداندن مالک و آوردن او در تیم خودش بوده، اتفاقی که البته این بار شکل دیگری به خود گرفته و با زخمهای کاری همراه شده که او را بیشتر به سمت انتقام سوق میدهد تا همراهی مجدد با مالک.
همانطور که در خلاصه داستان اولین قسمت هم آمده است که او (سمیرا) دست دوستی به سوی مالک و سیما دراز میکند، اما حقیقت چیز دیگری است.
در کنار اینها مالک هم پا درمسیر تازهای گذاشته و صحبت از پول نروژیها و قرارداد مجدد با آنها که در فصل سوم یکی از محورهای اصلی داستان بود، نشان از ادامهدار بودن نقشههای پر خون و جنون این شخصیت پر رمز و راز دارد.
بر همین اساس میتوان گفت آخرین فصل «زخم کاری» با فراز و نشیب ادامهدار و خرده اتفاقات سرنوشتساز، قرار است شخصیتهایی که حالا هرکدام مسیر مشخصی در پیش گرفتهاند را به سرانجامی که هنوز نمیتوان پیشبینیاش کرد، برساند. سرانجامی با چاشنی مجازات که مهر پایانی میشود به خون و جنون به راه افتاده از دیروز تا امروز.