به گزارش شهرآرانیوز؛ از مجموع خانوارهای مستأجر درگیر فقر مطلق در خراسان رضوی حدود ۸۲ درصد درگیر فقر ناشی از درآمد ناکافی هستند و حدود ۱۸ درصد درگیر فقر ناشی از هزینه تأمین مسکن که این تقریبا با میانگین کشوری برابر است. این آمار بر اساس گزارش اخیر وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی است که البته از درگاه این وزارتخانه حذف شده است. انتشار و حذف گزارشها موضوع تازهای نیست.
چندی پیش نیز مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به موضوع بد مسکنی و محرومیت از مسکن پرداخته بود که پس از مدتی از سایت این پژوهشکده حذف شد. باوجوداین شهرآرا قبل از حذف، این دادهها را ذخیره کرده بود و بر اساس آن در گزارشی با عنوان «خراسانرضوی در جایگاه ششم فشار بر مستأجران» خلاصهای از وضعیت مسکن و بد مسکنی را در استان تشریح کرد.
بخشهایی از این دو گزارش حذف شده در قسمت بدمسکنی یا همان محرومیت از مسکن با یکدیگر همپوشانی دارند که به خلاصهای از آن میپردازیم و، اما پیش از آن، نگاهی به اعداد و ارقام گزارش جدید وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی میاندازیم. هرچند این با ابهاماتی همراه است.
تفاوت در آمار و ارقام اعلام شده بین دستگاههای مختلف نیز موضوع تازهای نیست. در گزارش وزارت تعاون که میخواهیم دادههای آن را بررسی کنیم تعداد خانوارهای مستأجر کشور ۴.۴۶ میلیون خانوار در نظر گرفته شده است. در صورتی که بر اساس گزارش مرکز آمار ۲۳.۷ درصد خانوار کشور یعنی حدود ۶.۳ میلیون خانوار تا پایان سال ۱۴۰۱ اجارهنشین بودند و از طرفی یکی از گزارشهای حذف شده مرکز پژوهشها درباره فقر مسکن که در نیمه امسال منتشر شده بود نشان میداد، میزان اجارهنشینی به ویژه در دهکهای کمدرآمد در مقایسه با سهم آنها از مسکن شخصی افزایش داشته است.
باوجوداین، چون میخواهیم به یافتههای گزارش وزارت رفاه بپردازیم، دیگر آمارها را فعلا کنار میگذاریم.
در حد فاصل سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ تعداد خانوارهای مستأجر درگیر فقر در کشور رشدی ۴۸ درصدی داشته است. از ۴ میلیون ۴۶۰ هزار خانوار مستأجر کشور ۳۷ درصد، یعنی یک میلیون ۳۴۰ هزار خانوار درگیر فقر مطلق هستند. نرخ فقر مستأجران نسبت به سال ۱۴۰۰ تغییر محسوسی نداشته، اما تعداد خانوارهای درگیر فقر به ۲۱ هزار خانوار افزایش یافته است.
از مجموع خانوارهای مستأجر درگیر فقر مطلق، ۸۲ درصد (۱.۱۷ میلیون خانوار) درآمدی کمتر از خط فقر داشته و به دلیل درآمد نامکفی درگیر فقر شدند و ۱۸ درصد (۲۶۵ هزار خانوار) به دلیل هزینههای تأمین مسکن استیجاری و با اضافهشدن این هزینه به سبد هزینه آنها، درگیر فقر شدهاند. دلیل فقر در خانوار مستأجر مناطق شهری به همین نسبت میانگین کشوری است، اما در مناطق روستایی به ترتیب ۷۱ درصد به دلیل درآمد ناکافی و ۲۹ درصد به دلیل هزینههای تأمین مسکن استیجاری درگیر فقر شدند. با توجه به اینکه فقط ۸ درصد از خانوارهای مستأجر درگیر فقر در روستاها سکونت دارند، فقر مستأجران را بیشتر میتوان پدیدهای شهری دانست.
اگر بعد خانوار (تعداد افراد) را ۳.۲ درنظر بگیریم. ۳ میلیون و ۷۴۴ هزار نفر از مستأجران درگیر درآمدی کمتر از خط فقر داشته و به دلیل درآمد ناکافی و ۸۴۸ هزار نفر و با اضافهشدن هزینه تأمین مسکن استیجاری به سبد هزینه آنها، درگیر فقر شدهاند.
بیشترین تعداد خانوار درگیر فقر ناشی از درآمد نامکفی در استانهای البرز، قم و گیلان (۱۰۰ درصد) و کمترین تعداد مربوط به استان کردستان (۵۴ درصد) بوده است. بیشترین تعداد خانوار درگیر فقر ناشی از هزینههای تأمین مسکن استیجاری در استانهای کردستان (۴۶ درصد)، زنجان (۳۸ درصد) و آذربایجان غربی (۳۸ درصد) برآورد شده است.
محرومیت مسکن یا بدمسکنی چیست؟ این شاخص، یعنی افراد در خانههایی زندگی میکنند که یکی از چهار مورد آب لولهکشی، حمام، اسکلتبندی مناسب و فضای کافی را ندارد، حالا اگر دو مورد یا بیشتر را نداشته باشد به آن محرومیت شدید مسکن میگویند.
در سال ۱۴۰۱ حدود ۸.۲ درصد خانوادههای خراسان رضوی درگیر محرومیت مسکونی بودند (میانگین کشوری ۱۵ درصد) یعنی حداقل در یکی از چهار مورد عنوان شده، محدودیت داشتند. شاخص محرومیت مسکونی شدید (دو محرومیت یا بیشتر) ۰.۶ درصد جمعیت استان (میانگین کشوری یک درصد) را شامل میشود.
همانطور که مشخص است در صورت در نظر گرفتن دو محرومیت، نرخ بد مسکنی بهشدت کاهش پیدا میکند. با توجه به توسعه لولهکشی و دسترسی به آب و همچنین حمام در منازل مسکونی معمولا محرومیتها در این حوزهها نیست. محرومیت مسکن در مناطق روستایی بیشتر به دلیل مصالح بیدوام است و در مناطق شهری نیز افزایش هزینههای ساختوساز به کاهش کیفیت اسکلتبندی دامن زده است. همچنین به دنبال افزایش اجارهبها و اسکان خانواده در خانههای کوچکتر این موضوع بر نرخ شاخص محرومیت مسکن بیتأثیر نیست.
پژوهشها نشان میدهد که نرخ بدمسکنی در کشور کاهش یافته و به عدد ۱۵رسیده است. این نرخ در مناطق روستایی حدود ۳.۵برابر مناطق شهری است که دلیل اصلی آن، استفاده از مصالح غیربادوام است. همچنین در سال ۱۴۰۱، دسترسینداشتن به مسکن مقرونبهصرفه در مناطق شهری ۷.۵برابر مناطق روستایی بوده که علت آن، هزینه بالای اجاره و افزایش مداوم آن در شهرهاست.
در این گزارش بهصراحت آمده است که اقدامات گذشته در حوزه مسکن بینتیجه بوده و در این باره نوشته است: «در ایران، تاکنون سیاستهای متعددی برای تأمین مسکن برای خانوارهای درگیر فقر اجرا شده است. این سیاستها طیف متنوعی از پروژههای پرهزینهای، چون طرح مسکن مهر یا احداث شهرهای جدید تا طرحهایی، چون تعیین سقف اجارهبها و اعطای وام ودیعه مسکن در سالهای اخیر را دربرمیگیرند. با این حال نتایج بررسیها نشان میدهد که هیچیک از این طرحها نتوانستهاند مشکل فقر مسکن در کشور را برطرف کنند.»
در این گزارش پیشنهادهایی نیز ارائه شده و سیاستهای رفاهی مرتبط با مسکن برای دو گروه هدف خانوارهای مستأجر درگیر فقر و خانوارهای دچار محرومیت مسکونی با دو نوع سیاست در زمینه حمایت از این خانوارها مطرح شده است. سیاستهای معطوف به آینده که بر تأمین مسکن ملکی برای خانوارهای کمدرآمد متمرکز است و از نظر رفع فقر، تأثیر آنی و فوری بر زندگی مستأجران ندارند.
از جمله: ارائه تسهیلات ارزانقیمت (برای دهکهای ۱ تا ۴) برای نوسازی و بهسازی واحدهای مسکونی، ارائه یارانههای ساختوساز در فرایند صدور مجوزهای ساخت و ساز و تکمیل زیرساختهای شهری در مناطقی که نرخ محرومیت مسکونی بالایی دارند. همچنین سیاستهای معطوف به زمان حال که به طور فوری و آنی بر زندگی مستأجران تأثیر میگذارند و اولویتشان رفع فقر و تضمین دسترسی خانوارها به مسکن در زمان حال است. از جمله: کمکهزینه بلاعوض مسکن، کنترل اجاره و بستههای حمایتی معطوف به تأمین اقلام ضروری.