محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ جشنواره شعر فجر به دوره نوزدهم خود رسیده است و حالا به نظر منطقی و شایسته است که این سؤال مطرح شود که دستاورد تکرار یک رویداد در نوزده سال و اختصاص کلی زمان و بودجه به آن چه بوده است؟ آنچه این جشنواره رسالت خود میداند و در اغلب دورهها مکرر و مؤکد تکرار میکند، این است که ملی باشد و همه طوایف و سلایق را در خود جای دهد.
دکتر اسماعیل امینی، یکی از اعضای هیئت علمی جشنواره نوزدهم، نیز در جلسه هیئت علمی این نوبت ــ که اواخر دی برگزار شدــ دوباره به این نکته اشاره کرد و گفت که این جشنواره یک رویداد ملی است، نه جشنوارهای برای حکومت، و حاکمیت تنها مجری و متولی برگزاری آن است.
رسالت جشنواره شعر فجر نیز ایجاب میکند که همه کتابهای شعر و نقد شعر منتشر شده طی یک سال اخیر که به دبیرخانه رسیدهاند، بررسی و امتیازدهی شوند و برگزیدهها در چهار بخش «شعر کلاسیک»، «شعر نو»، «شعر محاوره» و «درباره شعر» معرفی شوند، تا علاقهمندان شعر و شاعران برتر و همچنین شاعران نوظهور و مستعد را بشناسند.
اما آیا درعمل این اتفاق رخ میدهد؟ آیا این رویداد فرهنگی، بعد از نوزده سال، توانسته بین شعر و مخاطب پیوندی برقرار سازد؟ منظور کدام مخاطب است؟ آیا مخاطب عام اهمیتی به این جشنواره میدهد؟ اصلا باید اهمیتی بدهد؟ طرح این سؤالها و انتقادهایی که ــ بجا یا نابجا ــ در گذر سالها به جشنواره شعر فجر وارد آوردهاند ما را واداشت که با دوتن از اعضای خراسانی هیئت علمی این دوره از جشنواره گفتوگو کنیم. سیدابوطالب مظفری و وحید عیدگاه طرقبهای.
میتوانید به ما از روند داوری آثار دریافتی در جشنواره شعر فجر بگویید؟
مظفری: بعد از اینکه داوران در بخشهای مختلف انتخاب شدند، طبق آیین نامه داوری که از قبل موجود است و ممکن است امسال با تغییراتی همراه باشد، داوران داوری خود دربین آثار موجود را آغاز میکنند. این آیین نامه به همراه کتابهای چاپ شده برای داوران فرستاده میشود تا آنها براساس ضوابط ازپیش تعیین شده داوری کنند.
عیدگاه: مسئولان «خانه کتاب و ادبیات» همه کتابهای منتشرشده در سال قبل را که به دبیرخانه فرستاده شده جمع آوری میکنند و در بخشهای مختلف جشنواره مثل «شعر کلاسیک»، «شعر آزاد» و «پژوهش شعر» منظم میکنند. بعد از اینکه اعضای هیئت علمی جشنواره داورها را انتخاب کردند، داورهای هر بخش کتابهای مربوط به بخش خودشان را بررسی میکنند.
در جلسه نخست، معمولا انتخاب بسیار آسان است و کتابهایی که کیفیت فرهنگی و علمی و ادبی بالایی ندارند به راحتی غربال میشوند. کتابهایی که در سطح بالاتری هستند میمانند برای بررسیهای بعدی. در جلسات بعدی، چند کتاب برتر به عنوان نامزدهای جایزه جشنواره انتخاب میشوند و، درنهایت، با امتیازدهی داوران و دبیر جشنواره و نماینده هیئت علمی کتاب برگزیده و شایسته تقدیر مشخص میشود.
برخی معتقدند آثار همه جریانها بررسی نمیشود. این طور است؟ یکی از انتقادهایی که در همه سالهای گذشته به جشنواره وارد شده همین است، اینکه جشنواره متعلق به طیف خاصی است، درصورتی که شعار جشنواره شعر فجر همیشه ملی و مردمی بودن آن است. حمیدرضا شکارسری، سال ۹۱، در مصاحبه اش با خبرگزاری «ایسنا»، از این گفت که جشنواره شعر فجر تبدیل شده است به جشنواره شعر انقلاب. همان سال، دو تن از شاعران دیگر، حسین جنتی و محمدرضا طاهری، از این گفتند که اشعارشان به صورت غیرقانونی و بی ضابطه کنار گذاشته شده است، گفتند با یکی از داوران جشنواره تماس گرفتهاند و با این پاسخ روبه رو شدهاند که «شعرهایتان در بین آثار داوری شده نبود.»
مظفری: این مسائلْ، مسائل نسبتا پیچیدهای است. در هر ژانری که شما نگاه بکنید، تعدادی از آدمها با تفکرات و گرایشهای مختلف معمولا با سیاست دولتها در دورههای مختلف زاویه دید دارند. من خیلی تأیید نمیکنم که این چیزها وجود ندارد. نباید جشنوارهای مثل جشنواره فجر که یک جشنواره ملی است خیلی دولتی باشد یا خیلی مربوط به انقلاب اسلامی. این چیز درستی است درمجموع.
اگر این سیاست نبوده، باید اجرا شود. علی رغم همه این کارها و فعالیت ها، معمولا، وقتی نگاه بکنیم، در هر دوره و هر دولتی، به هرحال، هرکدام از شاعران ممکن است با آن نهاد زاویه داشته باشند، یا با دولت وقت ازلحاظ جناحی زاویه داشته باشند. گاهی این اشکالات پیش میآید، و طبیعی است؛ اما، درمجموع، جشنواره باید به سمت ملی شدن و فراجناحی شدن و حتی فراکشوری شدن پیش برود.
امروز، بدنه اصلی و خانه اصلی زبان فارسی در ایران است. در کشورهای دیگر فارسی زبان، زبان فارسی چنین موقعیتی ندارد. این فراکشوری شدن جشنواره شعر فجر باید مورد توجه باشد و از آن تنگنا و مضایقی که بوده کم کم بیاید بیرون. اما، طوری که من درجریان بودم، در این دوره، تنها به فرستادن کتابها ازطرف شاعران اکتفا نشد، خود مسئولان با همه ناشرانی که کتاب چاپ کردهاند ارتباط گرفتند تا همه آثار و همه کتابها در جشنواره حضور داشته باشند. امیدوارم با این ترفند کسی یا ناشری که در ایران کتاب چاپ کرده از این دایره بیرون نماند.
عیدگاه: این سؤال را باید مسئولان برگزاری این جشنواره در دورههای مختلف پاسخ بدهند. کارنامه آنها مقابل چشم صاحب نظران است و آنها میتوانند پاسخگوی اعتراضها باشند؛ اگر پاسخی ندهند، معلوم میشود که استدلالی ندارند و حق با معترضان است. من دراین باره اطلاعی ندارم و تنها میتوانم نظر شخصیام را بگویم و آن اینکه هر جشنوارهای که بخواهد نگاهی سویه دار داشته باشد، بیش از اینکه به سلیقههای حذف شده آسیب بزند، خودبه خود به خودش آسیب میزند، چراکه بلافاصله این کار تأثیرش را بر مخاطبان میگذارد و از اعتبار آن نزد صاحب نظران کم میشود.
نه فقط جشنواره شعر فجر، این به نفع هر جشنوارهای است که نگاه خود را وسیع کند و وجود سلیقههای گوناگون را بپذیرد. با چنین روش و منشی، اعتبار جشنواره بیشتر میشود و رفته رفته مخاطبانْ آن را جشنواره خود میدانند. یادمان باشد، اگرچه همه انتقادها ممکن است درست نباشد، همه انتقادها هم ازسر اشتباه یا توهم مطرح نمیشود؛ پس باید به همه نظرات مثبت و منفی توجه کرد.
درباره جنبه عمومی جشنواره شعر فجر چه میتوانیم بگوییم؟ آیا این جشنواره قرار است پلی باشد بین مردم و شعر؟ چنین رسالتی دارد؟ و، اگر پاسخ مثبت است، آیا رسالت خود را به خوبی انجام داده است؟ ما میبینیم که جشنواره فیلم یا موسیقی فجر، دست کم در زمان برگزاری، شعفی موقت را بین مردم ایجاد میکند و مردم پیگیرش هستند، درصورتی که جشنواره شعر فجر مهجور است. آیا باید از جشنواره شعر هم چنین انتظاری داشت، یا غیرمعقول است؟
مظفری: اتفاقا، یکی از گفتوگوهایی که در شورای علمی جشنواره صورت گرفت همین بود که جایگاه شعر، و به صورت کلی ادبیات، باید تغییر کند، باید با توجه مسئولان از این مهجوریت دربیاید. این حرف را من قبول دارم؛ اما ما نباید انتظار داشته باشیم که یک هنر انتزاعی مثل شعر با سینما رقابت کند، اگرچه در حدواندازه جایگاه خودش باید بهش پرداخته شود.
این اتفاق و این تغییر برنامههای زیادی میطلبد. مسئولان امر باید توجه کنند که در سال چه مقدار سرمایه گذاریهای خصوصی و دولتی روی سینما صورت میگیرد، آن وقت دستاورد سینما درمجموع چقدر است؟ این برآورد وقتی انجام شود، درمقایسه با ادبیات، به این نتیجه میرسد که ما در ادبیات شاید دستاوردهای بهتری داشته باشیم ازلحاظ تبلیغی و ارزشی.
این است که باید مقداری سرمایه گذاریها را معطوف بکنند به حیطه ادبیات و حمایت از رمان نویسان و شاعران، و، درمجموع، حمایت از نهادهای فرهنگی و انجمنهای فرهنگی که در حیطههای مختلف در شهرستانها داریم. امروز، مهجورترین قشر ما انجمنهای فرهنگیاند که در تهران و شهرستانها داریم، مخصوصا شهرستانهای کوچک؛ این ها، هیچ کدام، دیده نمیشوند.
خیلی هایشان حتی برای داشتن یک جا برای جلسات دچار مشکلاند. اینها نمیتوانند پروژههای بزرگ تری مثل مسابقات شعر و تقدیر از نویسندگان و شاعران را داشته باشند. اگر مسئولان به چنین دیدی برسند، به انجمنهایی که شاعر تربیت میکنند بیشتر توجه میکنند، انجمنهای خُرد و ریزی که در شهرستانها وجود دارند و بعد محل پرورش و تربیت شاعرند. وقتی به اینها توجه میکنیم، نتیجه اش را بعد از چند سال در جشنوارهها میبینیم.
این نکته درباره شعر خوب و درست است. اما، پیش از هرچیز، باید بدانیم شأن و جایگاه شعر در ایران و در زبان فارسی هنر اول است؛ یعنی ما، اگر بخواهیم در حوزه شعر به پیشینه ادبیات فارسی نگاه کنیم، باید به شعر با یک دید گسترده نگاه کنیم و متناسب با جایگاهی که شعر دارد. بله؛ متأسفانه این اتفاق نیفتاده است، چون شعر، و درمجموع ادبیات، به نسبتِ سینما و موسیقی مهجور است.
سینما و موسیقی هنرهای تصویری و شنیداریاند و با عموم ارتباط دارند، و این ارتباط خیلی روشن است، و وارد حیطه درآمد و سرمایه گذاری هم میشود؛ به این دلیل، خواه ناخواه، بیشتر دیده و شنیده میشوند. اما شعر، چون هنری نیست که با تبلیغات و هیاهو و سرمایه و سرمایه داری گره خورده باشد، این است که به هرحال مهجور است. این مهجوریت البته باید به نحوی در این سالها جبران میشد.
عیدگاه: بخشی از این مقوله به ماهیت شعر بازمی گردد که ازاساس با هنرهایی نظیر موسیقی و سینما تفاوت دارد. موسیقی و سینما نیاز به نمایش دارد، نیازمند رویداد است؛ یعنی، تا سینمایی نباشد، فیلمی عرضه نشود، کنسرتی برگزار نشود، به عمل درنمی آید. اما شعر به طور ذاتی نیازمند رویداد و جشنواره نیست، چون عرضه شعر با نشر است. ما، اگر میخواهیم شعر موفق شود، باید نشر را قوی کنیم.
جشنواره میتواند محرک باشد، اما، تازمانی که ما نشر را از این وضعیت اسف بار بیرون نیاوریم، نه کتاب خوانی گسترش پیدا خواهد کرد نه شعرخوانی، و رونق گرفتن شعر معاصر و پژوهشهای مربوط به شعر معاصر اتفاق نمیافتد. ما الآن با آثاری روبه رو هستیم که تنها ۱۰۰ شماره از آنها چاپ میشود.
وقتی اثری در ۱۰۰ شماره چاپ میشود، اصلا نباید گفت آن اثر چاپ شده. یک نفر میتواند برود با یک دستگاه زیراکس بیشتر از این را منتشر کند. با وضع موجود، نمیتوان انتظار رونق چاپ و نشر شعر داشت. وانگهی، ما نمیتوانیم همه انتظارات را روی دوش جشنوارهها بگذاریم؛ جشنوارهها باید به صورت حاشیهای رونق بخش باشند، و اصل کار نشر است.
رونق بخشی جشنوارهها به صورت حاشیهای یعنی چه؟ یا ــ بگذارید این طور بپرسم که ــ اهمیت جشنواره شعر فجر یا چنین جشنوارههایی را باید کجا جستوجو کرد، جشنو ارهای که به سال نوزدهم خود رسیده است.
مظفری: هدف اصلی یک نوع دیده شدن همه فعالیتهای هنری و ادبی کشور است که درطول یک سال اتفاق میافتد؛ بهترین آثاری که در این حوزهها وجود دارند معرفی میشوند، از صاحبانشان تقدیر میشود، و خود همین مسئله خروجی اصلی جشنواره است؛ یعنی شما، اولا، درطول یک سال، رصد میکنید که چه اتفاقات ادبیای در حوزه شعر در کشور رخ داده، و، بعد، این افراد به جامعه معرفی میشوند.
خود این افراد تشویق میشوند و به این وسیله مخاطب و خواننده هم متوجه این میشود که به کدام آثار مراجعه کند، کدام شاعران پدیده نوظهور هستند، کدام شاعران در این یک سال کاری اساسی کردهاند یا پیشرفت کردهاند. نوع ارتباط یک جشنواره ارتباطی است میان مخاطبان و هنرمندانی که در خفا کار میکنند.
عیدگاه: بخشی از رونق شعرخوانی میتواند با جشنوارهها اتفاق بیفتد، اما، چنان که گفتم، همه چیز به دوش جشنوارهها نیست، و نباید باشد؛ رسانهها هم مسئولیتهایی دارند و در اطلاع رسانی بی طرفانه در حوزه آثار هنری و ادبی میتوانند اثرگذار باشند. اما آنچه ما میبینیم کاملا سویه دار است. تلویزیون که به طور واضحی دراختیار جریان خاصی است و حاضر نیست بی طرف باشد؛ گویی خودش قبول کرده که رسانه خانواده برخی از نهادها و ادارات است، نه رسانه اقشار مختلف مردم. برای همین است که نگرانی هایش هنری نیست، حزبی است؛ پس فیلمها و کتابها و موسیقیها و برنامههای موردپسند همان اقلیت را ترویج میدهد.
مثلا، اینکه میلیونها نفر دههها با آثار ایرج جنتی عطایی و فرید زلاند و چند خواننده پر طرفدار و مشهور زیستهاند برایش اهمیتی ندارد، اینها را حذف میکند و سرودهای جهت دار مناسبتی فرمایشی پخش میکند.
با چنین وضعی، چگونه انتظار داشته باشیم که فضای فرهنگی و هنری و ادبی پررونقی به وجود بیاید و صاحبان سلیقهها و گرایشهای گوناگون در موسیقی و ترانه و شعر محصولات فرهنگی و هنری موردپسند خود را در رسانهها ببینند و به پیوستن به فضای پویا و متکثری که وجود ندارد ترغیب شوند؟
گذشته از رسانه و تبلیغات رسانهای که وضع بدی دارد، اوضاع اجتماعی و اقتصادی هم به سوی رونق کتاب خوانی و شعرخوانی و شرکت در فعالیتهای هنری پیش نمیرود. چگونه میتوان از کسی که از برآورده کردن نیازهای اولیه اش درمانده است انتظار داشت کتاب بخرد یا به کنسرت و تئاتر برود؟ نمیتوان همه چیز را به دوش جشنوارهها انداخت، مسائل بنیادی تری وجود دارد.
باعث شرمساری است که برخی از اهالی فرهنگ توان خریدن کتابهای تخصصی حوزه خودشان را ندارند. وقتی یک محقق پول خرید «شاهنامه» فردوسی یا «لغت نامه» دهخدا را ندارد، شما چه انتظاری دارید که فرهنگ و هنر رونق بگیرد؟ بنابراین، پشت این کم رونقی، مسائل اجتماعی و اقتصادی قرار دارد، و، اگر این مسائل برطرف شود، کم کم میبینیم وضعیت نشر هم رونق پیدا میکند و، وقتی این اتفاق رخ بدهد، شاهد رونق محصولات فرهنگی و رویدادهای هنری خواهیم بود و شعر نیز جایگاه بالاتری خواهد یافت، چنان که از نیمههای دهه هفتاد به بعد، تا چندی، شاهد آن بودیم.
آیا جشنواره شعر فجر برنامه یا رویکردی برای فراکشوری شدن این رویداد شعر فارسی و توجه به دیگرکشورهای فارسی زبان و، در یک کلام، حوزه بین الملل دارد؟
مظفری: چنین صحبتی شد، و ما هم اشاره کردیم که زبان فارسی در بعضی از کشورها نیاز به حمایت ویژه دارد، چون ممکن است دچار مضایق گوناگونی باشد، یا از طرف حکومتهایی که با زبان فارسی سر ستیز دارند یا به دلیل مشکلات اقتصادی.
البته، در سالهای قبل، برنامههایی در حاشیه، در کشورهای فارسی زبان، بوده است، مثل شب شعرهایی ویژه تاجیکستان و افغانستان، اما به همین حد اکتفا میشده است، یا، در دوره هایی، آثار شاعرانی از افغانستان و تاجیکستان جداگانه داوری میشده. اما میدانید که اینها تا هنوز در جریان اصلی داوری قرار نمیگیرند و به نحوی یک جریان حاشیهای هستند. امیدوارم این مشکل به تدریج حل شود و جشنواره شعر فجر بتواند دید عمومی نسبت به زبان فارسی پیداکند.
***
مظفری (زاده ۱۳۴۴ در اُرُزگان)، که از افغانستانیهای مهاجر اســـت، جـــز چند دفـــتـــر شعر، از جمله «سوگنامه بلـخ» (۱۳۷۲) و «شهریاری و شتربانی» (۱۴۰۲)، آثــــاری پژوهــــشــــی ازقبــــیــــل «پایتخت پری ها: شعر معاصر افغانستان» (۱۳۹۳) نیز انتشار داده است.
***
عیدگاه (زاده ۱۳۶۳ در مشهد) نیز دفترهای شعری همچون «من هم یکی از شمایم» (۱۳۹۹) و «در زیر ابرهای نبارنده» (۱۴۰۰) عــــرضــــه کرده و پژوهشهایی نظیر «تلفظ در شعر کهن فارسی: بهره گیری از شعر در شناخت تلفـــــظ هــــای دیریــــن» (۱۴۰۱) ارائه کرده است.