فوتبال باشگاهی ایران سالهاست که در برابر تیمهای عربستانی شکست میخورد و آن هم نه صرفاً به دلایل فنی، بلکه به دلیل یک مدیریت عقبمانده، ساختار بیمار و توهم خودبرترپنداری که ما را از پیشرفت بازداشته است. اما هر بار که تیمی از ایران تحقیر میشود، گزارشگران و کارشناسان داخلی همان جمله همیشگی را تکرار میکنند: «چیزی از ارزشهای تیمهای ما کم نشد.» سؤال اصلی این است: مگر چه ارزشی را در این سالها کسب کردهایم که حالا نگران کمشدنش باشیم؟
در فوتبال حرفهای، ارزش و شایستگی را با نتیجه، مدیریت صحیح، برنامهریزی و پیشرفت زیرساختها میسنجند، نه با شعارهای توخالی و توهمات رسانهای. فوتبال باشگاهی ایران نهتنها در آسیا حرفی برای گفتن ندارد، بلکه روزبهروز بیشتر از سطح اول قاره فاصله میگیرد. دلیل این سقوط آزاد چیست؟ بیبرنامگی، مدیران رانتی، ساختار معیوب و وابستگی به بودجههای دولتی که فوتبال ما را از مسیر حرفهایگری خارج کرده است.
باشگاههای ما نه زیرساخت درستوحسابی دارند و نه برنامهریزی مالی مدونی. هرساله مدیرانی میآیند که حتی الفبای مدیریت ورزشی را بلد نیستند و تنها برای حفظ صندلی خودشان در فوتبال ایران حضور دارند. این مدیران میلیاردها تومان بدهی روی دست باشگاهها میگذارند، بازیکنان بیکیفیت خارجی را با قراردادهای عجیبوغریب جذب میکنند و وقتی هم شکست میخورند، همه چیز را گردن داوری و توطئه AFC میاندازند.
در فوتبال روز دنیا، باشگاههای موفق آکادمیهای قوی دارند، ساختار اقتصادی پایداری ایجاد کردهاند و با برنامهریزی علمی، به قهرمانیهای متوالی میرسند. در مقابل، فوتبال ایران همچنان درگیر بیبرنامگی، بدهیهای سنگین و ضعفهای مدیریتی است. نتیجه این وضعیت چیست؟ شکستهای متوالی در آسیا، حذفهای زودهنگام و فاصلهای که هر روز بیشتر میشود. اما همچنان رسانههای داخلی به جای نقد جدی، با تکرار کلیشههای نخنما، از «شایستگیهای ازدستنرفته» حرف میزنند.
باید از این توهم بیرون بیاییم که فوتبال باشگاهی ایران قدرت اول آسیاست. نهتنها قدرت اول نیستیم، بلکه هر سال از سطح رقابتی فاصله بیشتری میگیریم. تیمهای عربستانی، ژاپنی، کرهای و حتی ازبکستانی با برنامهریزی جلو میروند، در حالی که فوتبال ما با مشکلاتی همچون نبود حقپخش، ضعف در جذب سرمایهگذار و سوءمدیریت، درجا میزند.
تا زمانی که این حقیقت را نپذیریم که فوتبال ما بیمار است و برای درمان آن نیاز به اصلاحات جدی داریم، هیچ تغییری رخ نخواهد داد. ما نه شایستگی را در سالهای اخیر به دست آوردهایم و نه ارزش جدیدی خلق کردهایم. تنها چیزی که داریم، شکستهای متوالی و توجیههای خندهدار است.