اسلام بر شادی و خنده مدیریتشده و حلال تأکید میکند؛ مثل باهم خندیدن نه بههم خندیدن، اینکه به بهانه شادی کسی را تحقیر نکنیم و حرامی را مرتکب نشویم. اسلام بر شادیهای اصیل و پایدار و هماهنگ با فطرت تأکید میکند نه شادیهای دمدستی و الکیخوشی که غم بهدنبال خود دارد. ما دو فصل داریم؛ شادیهای غمافزا و غمهای شادیافزا. خیلی از غمها به انسان انبساط روحی میدهد؛ مثل غم تفکر و اندیشیدن و از آنسو شادیهای غمافزا داریم که برای رسیدن به دقایق و ساعاتی خوشی، مدتها غمگین میشویم.
چهبسیار افرادی که بهظاهر اهل خنده و خنداندن دیگراناند، اما شادیهای عمیق درونی ندارند و افسردهاند؛ الکی خوش بودن و دیگران را خنداندن، شادی درونی نیست. به قول شاعر «خنده میبینی، ولی از گریه دل غافلی/ خانه ما اندرون، ابر است و بیرون آفتاب». ما باید روی شادی مؤمنانه و عمیق و پایدار کار کنیم.
از منظر آموزههای دینیروایی، شادی اصیل لحظهای نیست و آرامش و انبساط روح به انسان میدهد و بعدش انسان را غمگین نمیکند؛ هستند قرصهای شادیبخش و روانگردان که ممکن است برای ساعاتی انسان را شاد کنند، اما با محو آثار این قرصها، انسان بهشدت غمگین و افسرده میشود. اما شادی مؤمنانهای که از راههایی همچون ارتباط با خدا، شاد کردن یکدیگر و باهم شاد بودن بهدست میآید، متین و استوار است و جای خود را به حس غم نمیدهد.
امروز که شادی عمیق و پایدار نیاز جامعه است، باید گعدههای علمی تشکیل و فرهنگ شادی در اسلام، استخراج و مرزها و حدود و ثغورش تعیین شود تا بدانیم چطور هم خودمان شاد باشیم و هم دیگران را شاد کنیم. ما در فرهنگ غم و سوگواری، سینهزنی داریم و بلدیم چطور شور بگیریم، اما در شادی اینطور نیست! زمانی رهبر معظم انقلاب در دیدار با مداحان فرمودند: «اگر شما را نبینیم، دست زدن شما در شادیها با سینهزنی در غمها تفاوتی ندارد... این ایراد و آسیبی بزرگ است که ما روش شادی را بلد نیستیم».
باید بسته شادیهای مؤمنانه در اسلام، استخراج و به نسل جوان عرضه شود تا بدانند چطور شادی کنند. جوانان ما برای فرهنگ غم هیچگاه به غرب نظر ندارند؛ چون در محرم و صفر و فاطمیه بلد هستیم چطور سوگواری کنیم، اما در فرهنگ شادی، میبینیم که جوانان به غرب و الگوهای وارداتی نگاه میکنند. یک دلیلش، کمکاری ما در الگوسازی از شادیهای مؤمنانه است؛ برای همین دست جوانان ما خالی است و برای شاد بودن به بیگانگان نگاه میکنند.
اسلام بهخوبی الگوهای شاد بودن را عرضه کرده است و باید اینها را استخراج و عرضه کنیم. نمیشود سلیقهای و بدون الگو در اینباره عمل کرد. همانطور که درباره فرهنگ سوگواری حساس هستیم، باید درباره الگوهای شادی هم حساس باشیم و هر چیزی را نپذیریم. باید دانشگاه، حوزه علمیه، آموزشوپرورش و رسانه ما بررسی و الگوی شادی مؤمنانه را تدوین کنند؛ چون فقط در سایه این شادی است که فرد، خانواده و جامعه آرامش میگیرد و بهدنبال الگوهای شادی جعلی و آسیبرسان نمیرود.