به گزارش شهرآرانیوز؛ در تحلیل بیانات رهبر معظم انقلاب در سالروز شهادت امام جعفرصادق (ع) و نقش فاشکردن اسرار در انحراف جامعه شیعی از اهداف و مقاصد و عبرتهای امروزی آن، با حجتالاسلاموالمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفتوگو کردهایم.
اشاره رهبر معظم انقلاب درباره دهنلقی و فاششدن اسرار شیعه که در بیانات سالروز شهادت امام صادق (ع) فرمودند، ناظر به عنصر تقیه است درباره اینکه خدای متعال، قضایی را وعده داده است و آن را محقق میکند، البته به شرط آنکه مردم پای کار بایستند؛ چنانکه خدا وعده داده بود در سال۷۰ هجری اداره حکومت مجدد به اهل بیت (ع) بازگردد به شرط آنکه اصل قضیه آشکار نشود و بر زبانها نیفتد و دشمن متوجه نشود و این راهبرد را درنیابد و اهلبیت (ع) هم براساس برنامهریزی کار را پیش ببرند، اما، چون خواص سرّ را آشکار کردند و دشمن دست به کار شد و نیرنگ کرد، امر ولایت محقق نشد.
برخلاف مشهور که تقیه را مربوط به امور جزئی، خُرد و سلبی میداند، تقیه در روایات اهل بیت (ع) به برنامهریزی راهبرد و تشکیلات معنا شده است و آن حضرات (ع) بهواسطه همین تقیه، تشکیلات مخفیانه راه انداخته بودند و راهبردهایی داشتند که در خفا و پنهان توسط خواص پیش برده میشد و تأکید ویژه داشتند که برای بهسامانرسیدن، این اقدامات بین خواص مخفی بماند، اما آنها به تعبیری دهنلقی و اسرار را افشا کردند و همین باعث شد وعده الهی به تعویق بیفتد. تقیه مصلحت کل جامعه را تضمین میکند؛ اگر کسی مراعات کرد، ثواب نتیجه به او میرسد و اگر آشکار کرد، همه تبعات این افشاگری به گردن او خواهد بود.
امروز هم بعضا شرایط ایجاب میکند که منتظر بمانیم تا صنعت نظامی، علمی و... به بلوغ برسد و استحکام بیابد و تا آن زمان، دشمن مطلع نشود و اسرار را نگوییم، اما عدهای از کارگزاران و سیاسیون، بیتوجه به اهمیت این اختفا، اسرار را بیان و هزینههای گزاف به کشور تحمیل کردند، مثل قرارداد راهبردی ایران و چین که افشای آن توسط یکی از کارگزاران نظام و مطلعشدن رقیب، مانع از پیشبرد کار شد.
عوام هم دراینباره مقصرند؛ چون در ماجرای عاشورا از همراهی امامحسین (ع) دست کشیدند و پشت امام (ع) را خالی کردند و ایشان را تنها گذاشتند و درپی بیبصیرتی خواص و کوتاهی عوام، آن بزرگترین جنایت تاریخ رقم خورد. خدای متعال هم امر ولایت و امامت را که قرار بود در سال۷۰ هجری محقق شود، به تعویق انداخت و مصائب این تعویق، دامنگیر خواص و عوام با هم شد.
این ماجرا صرف نقل تاریخی نیست؛ مسئله این است که عین این ماجرا و دهنلقی و افشای اسرار همواره قابلتکرار است. ما باید در ورای این ماجرا، نسبتبه امامصادق (ع) درک پیدا کنیم و بدانیم ایشان امامی صرفا مشغول درس و بحث و بیتوجه به سیاستهای کلان جامعه نبودند؛ چون رهبران ما آنهاییاند که راهبرد مشخص در فعالیتها دارند. از طرفی مردم هم باید به امام جامعه اعتماد داشته باشند و اگر امام تأکید دارد سرّی فاش نشود، التزام و اعتماد داشته باشند.
ماجرای دهنلقی به راهبرد تقیه بازمیگردد. در روایات ما درمقابل تقیه، کشف و آشکارکردن است. فرض کنید در جبهه جنگ قرار است عملیاتی مخفیانه انجام شود و دشمن متوجه نشود تا سپاه اسلام غلبه کند؛ این همان کار ائمه (ع) بود. اهل بیت (ع) فضای عمومی جامعه را به گونهای مهیا کردند تا بعداز چندسال علم و بیان روایات و تربیت و دعا ولو به ظاهر جریانی برای مقابله با دشمن شکل بگیرد که خروجی آن، امر ولایت را محقق کند، اما افشا و لودادن، آن تشکیلات را از بین برد و مانع شد.
عبرت مهم از اتفاقی که در دوران امامصادق (ع) رخ داد، آن است که از حیث امنیتی، چیزی که برای نتیجه متأخر باید پنهان بماند، نباید توسط خواص بیان شود تا وقتی که به نتیجه برسد؛ چنانکه اگر قیام امامصادق (ع) هم زمان خودش آشکار میشد، قطعا نتیجه میداد، اما بهدلیل اعلان زودتر از موعد، کاراییاش از بین رفت و نقشه سوخت شد؛ امروز هم چنین است و امور کلانی که در مواجهه با دشمن باید مخفی شود، نباید فاش گردد و اگر کسی چنین کند به تعبیر روایات مؤمن و شیعه نیست.
در همین دوران معاصر و زمان راهبری و پیروزی انقلاب اسلامی، اگر تشکیلات امام براثر دهنلقی لو میرفت و همه دستگیر میشدند، انقلاب به پیروزی نمیرسید؛ لذا در بحبوحه تصمیمات مهم و شرایط راهبردی، اگر کسی بهدلیل اعتراض بیجا و ناآگاهی یا هر دلیل دیگر، منطق تقیه را زیر پا بگذارد و اسرار امام را لو بدهد، طبیعتا دشمنان منتظر نمیمانند که زمان بگذرد و فرصت از دست برود و با سیل جمعیت آگاه مواجه شود؛ لذا دست به کار میشود و کارشکنی میکند؛ برای همین هم امامصادق (ع) به خواص تأکید داشتند که رازدار باشند و افشای اسرار نکنند.
در منطق و راهبرد ائمه (ع) قیام و عملیات، زمان خاص خود را دارد و باید همه زمینهها فراهم شود و ماجرا مخفی بماند و لو نرود، وگرنه دشمن قیام را به شکست منتهی میکند، چنانکه قیام سادات حسنی، علیه بنیمروان نقض غرض بود و دشمن را آگاه کرد و، چون آنها به بنیهاشم منتسب بودند، عِده و عُدهشان را از بین بُردند و درنهایت با افراد اندکی غایت رخ نداد و هدف امامصادق (ع) مخدوش شد. چهبسا سادات حسنی قبل از زمان مقرر قیام کردند و همین هم به تعبیر امروز نقشه امام (ع) را سوخت کرد.
امروز هم بسیاری از مسائل جامعه ممکن است همینگونه باشد. اگر قرار است مذاکرهای شود، اگر قرار است جایی کوتاه بیاییم و جایی کوتاه نیاییم و... همه سیاستهای کلانی است که باید جامعه و مؤمنان به آن ملتزم باشند و نسبتبه رفتار امام و رهبر جامعه اعتراض و گلایه نکنند؛ اگر سرّی هست که امام مجبور به کاری شود، به قدری ایراد نکنند تا سرّ قضیه فاش شود و دشمن از آن به نفع خود سوءاستفاده کند. همراهی عوام و خواص و تندادن به قضای الهی که همان ازبینرفتن ظلم و ظالم است، از عبرتهای این بیان و تکرار تاریخ است.