سرخط خبرها

هنر از یادرفته نقاشی قهوه خانه‌ای؛ در گفت‌و‌گو با محمدرضا حمیدی، از معدود بازماندگان نقاشی قهوه خانه‌ای کشور

  • کد خبر: ۳۳۳۹۹۹
  • ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۸
هنر از یادرفته نقاشی قهوه خانه‌ای؛ در گفت‌و‌گو با محمدرضا حمیدی، از معدود بازماندگان نقاشی قهوه خانه‌ای کشور
به تازگی و هم زمان با دهه کرامت امسال، یکی از تابلو‌های نقاشی استاد محمدرضا حمیدی، از معدود بازماندگان هنر اصیل نقاشی قهوه خانه‌ای که با موضوع امام رضا (ع) کشیده شده است، مهیای نصب در خانه تاریخی داروغه مشهد است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ بر اساس برداشت‌ها از کتاب‌های «نقاشی ایرانی از دیرباز تابه امروز»، «نقاشی قهوه خانه‌ای در دوره قاجار»، «تجلی شاهنامه در نقاشی قهوه خانه‌ای»، «نقاشی قهوه خانه» و «خیالی سازی هنری»، نقاشی قهوه خانه‌ای عبارت است از اصطلاحی برای نوعی نقاشی روایی با سوژه‌ای مذهبی یا رزمی و گاهی بزمی که هنرمندان مکتب ندیده با تکنیک رنگ روغن ترسیم کرده‌اند.

 خاستگاه این هنر، مقارن با دوران جنبش مشروطیت و اواخر دوره قاجار است که در آن سال ها، قهوه خانه‌ها به یکی از اماکن مهم گسترش آرا و افکار و به قول علمای علوم ارتباطات، به محل شکل گیری افکار عمومی مبدل شده بودند.

مسیر این نوع نقاشی را که پدیده‌ای منحصر‌به‌فرد در هنر معاصر ایران است و از نظر جامعه شناسی، فرهنگی و زیبایی شناسی دارای اهمیت است، هنرمند فقید، کاشیگر و کاشی نگار، علیرضا قوللرآغاسی، آغاز کرد و با همه فرازونشیب ها، تا به امروز ادامه یافته است؛ هرچند از میان معدود هنرمندان مروج این نوع نقاشی، به اندازه کمتر از انگشتان یک دست باقی مانده و ضروری است سیاست گذاران و تصمیم گیران حوزه فرهنگ و هنر، به این موضوع توجه کنند.

به تازگی و هم زمان با دهه کرامت امسال، یکی از تابلو‌های نقاشی استاد محمدرضا حمیدی، از معدود بازماندگان این هنر اصیل که با موضوع امام رضا (ع) کشیده شده است، مهیای نصب در خانه تاریخی داروغه مشهد است. در حاشیه مراسم ویژه این کار و در گفت‌و‌گو با این استاد هنرمند، برخی ابعاد هنر نقاشی قهوه خانه‌ای و هنرمندان خراسانی آن را بررسی کرده‌ایم.

نقاشی قهوه خانه‌ای چه ویژگی درمقایسه با سایر سبک‌های نقاشی دارد؟

این نقاشی، سبک خاص خود را دارد که به سبک‌های نقاشی اروپایی هیچ شباهتی ندارد. سابقه این سبک نقاشی به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول و شهر تهران بازمی گردد. پدر مرحوم حسین قوللرآقاسی، کارگاهی داشته که در آن کاشی تولید می‌شده است و روی این کاشی ها، خط می‌نوشتند و نقاشی می‌کردند و هنوز بعضی نقوش قدیمی «رستم وسهراب» و... که اثر هنر او بوده است، بر روی برخی کاشی کاری‌های ساختمان‌های قدیمی پیدا می‌شود.

مرحوم حسین قوللرآقاسی، آن نقوش را با همان رنگ ها، بر روی بوم نقاشی منتقل می‌کند و کم کم این نقاشی بر روی بوم شکل می‌گیرد. نقاشی قهوه خانه‌ای چندین ویژگی دارد؛ نخست اینکه دوبعدی است. ازسوی دیگر، بر مبنای تخیل هنرمند از یک اتفاق شکل می‌گیرد و در آن شخصیت پردازی می‌شود. این نقاشی بر مبنای تخیل و برداشت نقاش از برخی صحنه‌های شاهنامه فردوسی و نیز روایت‌های کربلا و عاشورا، کشیده و در قهوه خانه‌ها نصب می‌شد و نقالان نیز این صحنه‌ها را برای مردم روایت می‌کردند.

این طور بگویم که در کار ما معمولا در سه زمینه داستان‌های شاهنامه، روایت‌های مذهبی از ائمه (ع) و نیز آداب ورسوم فعالیت می‌کنند.

مهم‌ترین افراد فعال در زمینه نقاشی قهوه خانه‌ای چه کسانی بوده‌اند؟

مرحوم حسین قوللرآقاسی و مرحوم مدبر، تعدادی شاگرد داشتند که تعداد آن‌ها هم البته زیاد نبود؛ از آن جمله می‌توان به حاج حسن اسماعیل زاده ملقب به چلیپا، حسین همدانی، محمد فراهانی، فتح ا... قوللرآقاسی و عباس بلوکی فر اشاره کرد. برادر من، محمد حمیدی، هم آخرین شاگرد مرحوم قوللرآقاسی و تنها مشهدی این جمع بود. همه این بزرگان نقاشی قهوه خانه‌ای دعوت حق را لبیک گفته‌اند. استاد من، برادرم مرحوم «محمد حمیدی» بود. او هم نقاشی را پیش مرحوم استاد حسین قوللرآغاسی و مرحوم محمد مدبر فراگرفته بود که پرچم داران نقاشی قهوه خانه‌ای بودند.

هنر نقاشی قهوه خانه‌ای در تهران شکل گرفت، چطور شما و برادرانتان به عنوان افرادی ساکن خراسان به سمت این هنر رفتید؟

زادگاه ما پشت بند فریمان است. بیش از هفتاد سال پیش و در دوره پهلوی دوم، برادرم که حدود دوازده سال سن داشته، با مرحوم پدرم اختلاف پیدا می‌کند و به حالت قهر به مشهد می‌آید. اطراف حرم مطهر برای خود بساط کاسبی راه می‌اندازد و برای استراحت و نوشیدن چای هم به قهوه خانه می‌رود.

چند روزی که به قهوه خانه رفت وآمد می‌کند، فردی را می‌بیند که مشغول نقاشی است. نقاش، همان مرحوم حسین قوللرآقاسی بوده که برای زیارت و اجرای یکی دو تابلوی سفارشی به مشهد آمده بود. او از نام ونشان برادرم می‌پرسد و برادرم هم موضوع را به او می‌گوید، ضمن اینکه می‌گوید به نقاشی علاقه‌مند است. 

مرحوم قوللرآقاسی به همراه برادرم به روستای ما می‌آید و ضمن آشتی دادن برادر و پدرم، از پدرم اجازه می‌گیرد که او را برای آموزش نقاشی به همراه خود به تهران ببرد. پدرم اول مخالف این موضوع بوده است، ولی کم کم رضایت می‌دهد و برادرم برای چند سال به تهران می‌رود و پیش او نقاشی را فرامی گیرد. با فوت مرحوم قوللرآقاسی، برادرم به مشهد بازمی گردد. اما دلیل اینکه من هم جذب نقاشی قهوه خانه‌ای شدم، این بود که از کودکی به نقاشی و خطاطی علاقه‌مند بودم. حدود سال ۱۳۵۰ و زمانی که حدودا یازده سال داشتم، به همراه خانواده پدری در منطقه طلاب مشهد سکونت داشتیم. 

برادرم روزی من را در حال نقاشی دید و به من پیشنهاد داد که پیش او بروم و نقاشی قهوه خانه‌ای را یاد بگیرم. این طور بود که شاگرد برادرم شدم. البته من در دوران کودکی و پیش از نقاشی، قالی بافی را هم فراگرفته بودم، نقشه خوان قالی بودم. سختی کار و سختگیری استاد، باعث شد قالی بافی را رها کنم. بگذریم؛ چند سالی پیش برادرم شاگردی کردم و کار را فراگرفتم تااینکه انقلاب شد. 

بعد از انقلاب، بازار نقاشی کساد بود. سال ۱۳۶۰ برای دوره آموزشی سربازی به بیرجند رفتم. اوایل جنگ بود و این داستان طراحی بنر و این چیز‌ها هم وجود نداشت. کار طراحی تصاویر شهدا و تبلیغات به من سپرده شد. بعد از دوره آموزشی هم برای ادامه خدمت به تهران رفتم و آنجا هم همین کار را انجام می‌دادم. شش ماه آخر را هم به جبهه رفتم و در سرپل ذهاب خدمت کردم. بعد از خدمت سربازی به مشهد برگشتم و نقاشی قهوه خانه‌ای را ادامه دادم.

آیا شما در زمینه آموزش این هنر هم اقدامی کردید؟ گرایش شاگردان به این هنر چگونه است؟

از تعداد زیادی شاگرد که برای یادگیری کار پیش من آمدند، معدود افرادی مثل آقای مصیبی بودند که کار را ادامه دادند و آن‌ها هم تهران هستند. متأسفانه در مورد نقاشی قهوه خانه‌ای تبلیغ چندانی نشده و این نقاشی برای مردم ناشناخته باقی مانده است. اگر این هنر به درستی معرفی و تبلیغ شود، تعداد فعالان در آن بیشتر می‌شود، تنوع کاری و سفارش بیشتری هم برای تولید اثر وجود خواهد داشت. من تنها بازمانده نسل قدیمی نقاشی قهوه خانه‌ای هستم.

البته برادرم مصطفی هم در این زمینه فعال است و نشان درجه یک هنری دارد. آموزش این کار زمان می‌برد و به علاقه و توانایی ذهنی فرد برای تولید اثر برمی گردد. به نظرم فرد باید چند سال شاگردی کند تا کار را به خوبی یاد بگیرد. شاید با دو یا سه سال کار بتواند کار‌های کپی تولید کند. اما برای آنکه ایده‌ای را خودش بتواند شکل دهد و اجرا کند، شاید به شش تا هفت سال آموزش نیاز داشته باشد. ما قبلا رنگ‌ها را هم خودمان می‌ساختیم. اما اکنون برخی رنگ‌ها را از بازار تهیه می‌کنم.

به جز اثر اخیر که درباره امام رضا (ع) خلق کردید و قرار است در خانه داروغه مشهد نصب شود، اثر دیگری هم با موضوع امام رضا (ع) تولید کرده‌اید؟

بله؛ در زمینه امام رضا (ع) تاکنون چندین اثر تولید کرده‌ام. سال ۱۳۸۸ بود که به سفارش جشنواره بین المللی امام رضا (ع)، تابلوی «سلسله الذهب» را در ابعاد یک ونیم متر در یک متر کار کردم که ثبت ملی شده و الان در مجموعه بنیاد بین المللی امام رضا (ع) نصب شده است. بعد از آن تابلوی دیگری به ابعاد سه متر در دو متر در جریان برگزاری یک کارگاه هنری در فرهنگ سرای نیاوران کار کردم. در آنجا نمایشگاهی از آثار قدیمی‌تر استادان نقاشی قهوه خانه‌ای هم برگزار بود و کتابی از مجموعه نقاشی‌های استادان این حوزه رونمایی شد. این تابلو هم در موزه ملک تهران قرار دارد.

وضعیت کسب وکار در این هنر چگونه است؟

من کاری به جز نقاشی نداشته‌ام و از همین راه نیز امرارمعاش می‌کنم. البته اصل بازار کار ما تهران است. معدود افرادی هستند که در مشهد بخواهند چنین آثاری را خریداری کنند. این آثار هم معمولا به صورت سفارشی تولید می‌شود.

نقاشی قهوه خانه‌ای هنری رو به فراموشی است و کاری که ما انجام می‌دهیم یک نوع فعالیت فرهنگی است، ما نه برای بازار بلکه برای فرهنگ کشور کار می‌کنیم و به همین دلیل تأکید می‌کنم مسئولان فرهنگی باید به این کار توجه بیشتری نشان دهند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->