مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ کمتر کسی شجاعت این کار را دارد. روایت یک برهه تاریخی که عمیقا با باورها و احساسات دینی مردم گره خورده است، کار سادهای نیست. کوچکترین اغراق، تناقض و تغییری، اعتماد بیننده را سلب میکند و مانع همراهیاش میشود. بیکزاده این را میداند. او حتی میداند که نمایش چهره و صدای اسطورههای مذهبی، تا چه اندازه میتواند چالشبرانگیز باشد.
نمادپردازی، روایت غیرمستقیم، بازی با نور و سایه و حرکت بر لبه هنر و تقدس، همهوهمه از جمله محدودیتهای نمایشی فیلمها و سریالهای مذهبی است. این محدودیتها و حساسیتها زمانی به اوج خود میرسد که پای شخصیت بزرگ و محبوبی، چون امام علی (ع) درمیان باشد. او مرز میان زمین و آسمان است.
افقی از آنچه که انسان را انسانتر میکند و تعادلی از جنس عشق، قدرت و ایمان به ارمغان میآورد. او نه زاده زمان، بلکه آشنای ازل تا ابد است. محمد همه اینها را میداند. میداند که راه سختی در پیش دارد، اما دلش محکم است که در این مسیر میتواند از خود حضرت مدد بگیرد. وقتی فیلمنامه را برای اولینبار میخواند، همانجا تصمیمش را میگیرد. او میخواهد شبانهروزش را وقف به ثمر نشستن فیلمنامهای کند که خیلیها قصد دارند او را از تهیهکنندگی آن منصرف کنند.
مراحل اولیه را که پشت سرمیگذارد، مسیر را هموارتر از گذشته میبیند. ابهام، جای خودش را به یقین میدهد و در گام بعدی به سراغ انتخاب بازیگران میرود. بیک زاده از هفتهها قبل «سیره ابنهشام» میخواند. همان کتابی که نخستین روایتهای مستند درباره زندگی روزمره پیامبر (ص) را گردآوری کرده است.
درباره ظاهر و خصوصیات شخصیتها نوشت. او کتاب را با دقت و وسواس پیش میبرد تا بتوانند در انتخاب بازیگران و چهرهپردازی آنها، با دقت و وسواس بیشتری جلو بروند. او به زبان و ادبیات عربی مسلط است و نهتنها تهیهکنندهای کارکشته، بلکه یک پژوهشگر عرصه علوم دینی آگاه است.
زمانی که تیم پژوهشی، مشغول گردآوری منابعاند، محمد بیکزاده هم پابهپای آنها پیش میرود. وقتی محمدرضا شریفینیا به تیم اضافه میشود، کسی فکرش را هم نمیکند بخواهد جلو دوربین بازی کند. محمدرضا شریفینیا در پشت صحنه شوخی میکند، میگوید، میخندد و به یکباره محمد بیکزاده در وجود او «ولید» را میبیند. برای «قطام» آدمهای زیادی تست گریم میدهند، اما فقط چهره یک نفر توجه همه را جلب میکند.
انتخاب داریوش ارجمند، بهزاد فراهانی، انوشیروان ارجمند و... چالش چندانی ندارد. در این میان، کار برای انتخاب عمروعاص پیچیده میشود. یک روز که بیکزاده در حال ورق زدن متون تاریخی است به روایتی از امام علی (ع) برمیخورد؛ «عمروعاص یک علی است در طریق باطل». برای انتخاب مهدی فتحی، همین یک جمله کفایت میکند. همذاتپنداری مخاطب با شخصیتهای مثبت اتفاق غیرمنتظرهای نیست، اما مهدی فتحی جلو دوربین کاری میکند که مخاطب با نقش منفی نیز همراهی کند.
سریال «امام علی (ع)» پنج سال پایانی زندگی امیرالمؤمنین (ع) را روایت میکند. این سریال، اولین سریال بزرگ مذهبی پس از انقلاب اسلامی بود که محمد بیکزاده تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت. او حضور در کنار عوامل سریالهای ماندگار دیگری نظیر «بانو»، «قصههای کهن»، «کمند خاطرات»، «ترنم»، «پهلوانان نمیمیرند» و فیلم سینمایی «ساحره» را هم در کارنامه دارد، اما هیچیک از آثار بعدی او، به گرد پای سریال امام علی (ع) هم نرسید. سریالی که یکی از پربینندهترین محصولات دهه۷۰ بود و ساخت آن نوزدهماه به درازا کشید و سرانجام سال۱۳۷۵ از شبکه یک سیما پخش شد و بعدها هم نسخه سینمایی آن بهواسطه استقبال مردم عرضه شد.
کارگردانی میرباقری در این سریال، باعث شخصیتسازیها و شکلگیری بازیهای درخشان شد. ساخت سریالهای بزرگ همچون «امام علی (ع)»، «مختارنامه» و «معصومیت ازدست رفته» تنها از عهده کسی، چون او برمیآید و حضورش در کنار محمد بیکزاده، به خلق یکی از ماندگارترین سریالهای پس از انقلاب اسلامی منجر شد. بیکزاده متولد سرخس در خراسان رضوی است. او زاده ۱۳۳۵ است، دکترای ادبیات دارد. زمانی که تهیهکنندگی سریال امام علی (ع) را پذیرفت، ریسک بزرگی انجام داد.
نظارت و دخالتهای نهادهای مختلف در کار او، میتوانست بیکزاده را تا سالها اسیر پیچوخم ادارات کند. بازسازی انسانی، زمینی و دراماتیک از اسطورههای دینی، یکی از چالشبرانگیزترین انتخابهای هنرمندان است که محمد بیکزاده برای نخستینبار پس از انقلاب اسلامی این چالش را به جان خرید و سربلند از آن بیرون آمد.