افول جایگاه اجتماعی کارمند جماعت جبار رحمت‌زاده، استاد آواهای مقامی خراسان چشم از جهان فرو بست+ فیلم با موز میلیون‌دلاری حراجی ساتبیز آشنا شوید! «صد روز با رئیس‌جمهور» در برنامه تلویزیونی «زمانه» + زمان پخش اجرای طرح بهبود صندوق اعتباری هنر با هدف صیانت از حقوق اعضا ساخت پویانمایی «کشتی‌گیران» برای نوروز ۱۴۰۴ رونمایی از مستند «پروانه» هم‌زمان با سالگرد درگذشت زنده‌یاد پروانه معصومی آمیختن طنز با تنهایی «مثل دانه‌های تگرگ» مدیران مسئول «نسیم بیداری» و «اعتماد آنلاین» مجرم شناخته شدند سرپرست خبرگزاری ایسنا منصوب شد (۲۸ آبان ۱۴۰۳) داوران بخش کتاب نخستین جایزه پژوهش سال تئاتر ایران را بشناسید ۱۵ آهنگ پرمخاطب در دو ماه اخیر | «محسن چاووشی» محبوب‌ترین خواننده «فرد سرخپوش» در هفته نخست اکران جهانی پیشتاز شد خاطرات خالق «گلبوته‌ها» در رادیو مشهد | گفت‌وگوی منتشر‌نشده با «فریدون صلاحی» مؤسس نخستین گروه تئاتر خراسان «با ترانه» در شبکه نسیم + زمان پخش
سرخط خبرها

گفت‌وگو با بردیا برجسته‌نژاد، تولیدکننده پادکست موفق «آلبوم»

  • کد خبر: ۳۳۸۱۶
  • ۲۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۱
گفت‌وگو با بردیا برجسته‌نژاد، تولیدکننده پادکست موفق «آلبوم»
پادکست «آلبوم» داستان ساخت آلبوم‌های موسیقی معروف تاریخ است. داستان چگونگی آشناشدن نوازنده‌ها، خواننده‌ها و آهنگ‌ساز‌ها با یکدیگر و روایت خلق آلبوم‌هایی که جاودانه شده‌اند؛ از اسطوره‌های راک انگلیسی گرفته تا خوانندگان سبک R&B و بسیاری دیگر از هنرمندان جهانی.
یاسین ناطقی | شهرآرانیوز - پادکست «آلبوم» داستان ساخت آلبوم‌های موسیقی معروف تاریخ است. داستان چگونگی آشناشدن نوازنده‌ها، خواننده‌ها و آهنگ‌ساز‌ها با یکدیگر و روایت خلق آلبوم‌هایی که جاودانه شده‌اند؛ از اسطوره‌های راک انگلیسی گرفته تا خوانندگان سبک R&B و بسیاری دیگر از هنرمندان جهانی.

وبلاگ، موسیقی و نوشتن از موسیقی


اگر موافقید، با یک بیوگرافی از خودتان صحبت را شروع کنیم. متولد چه سالی هستید و شغل و تحصیلتان در چه زمینه‌ای بوده است؟

من متولد سال ۱۳۵۷ هستم و رشته تحصیلی‌ام مهندسی صنایع بود. به مدت ۱۵ سال در زمینه برنامه‌ریزی و کنترل پروژه مشغول بودم.

مثل خیلی دیگر از پادکستِرها، شما هم یک زمینه بلاگری و سابقه نوشتن دارید...

بله. از حوالی سال ۸۳ وبلاگ‌نویسی را با وبلاگی به اسم «هذیان‌های یک بیمار روانی» شروع کردم! آن موقع وبلاگ‌نویسی پدیده جدیدی بود و مخاطب زیادی هم داشت. از همان موقع مشغول نوشتن بودم و ۹ وبلاگ مختلف داشتم، تا زمانی که وبلاگ‌نویسی کشته شد.

یعنی حدود سال‌های ۹۰-۹۱؟

تقریبا از همان زمان‌ها وبلاگ‌نویسی فارسی افول کرد. به نظرم برایش چند دلیل هم وجود دارد: اول از همه، گسترش شبکه‌های اجتماعی جدید مثل فیس‌بوک و توئیتر بود که مخاطب را تنبل کرد و آن‌ها را عادت داد به مطالعه محتوای کوتاه و مختصر. تقریبا به‌طور هم‌زمان فعالیت «گوگل ریدر» هم متوقف شد. گوگل ریدر نقش مهمی در داغ ماندن فضای رقابتی وبلاگ‌های فارسی داشت. یک دلیل دیگر هم بود که احتمالا شما بهش اشاره نخواهید کرد...

موضوعات سیاسی آن سال‌ها؟

هم‌زمان با اعتراضات، اصلی‌ترین سرویس‌دهنده‌های خارجی وبلاگ فیلتر شدند؛ امثال وردپرس و بلاگر دات‌کام. سرویس‌های داخلی هم رفتار ممیزی‌طور و عجیبی از خودشان نشان دادند؛ مثل بلاگفا و پرشین‌بلاگ.

گفتید چند وبلاگ متفاوت داشتید. درباره چه چیز‌هایی بودند؟

دوتا وبلاگ درباره سینما داشتم، یک وبلاگ مخصوص رمان دنباله‌دار، یک وبلاگ برای مینیمال‌نویسی، سه‌تا وبلاگ برای روزنوشت و دو وبلاگ «آلبوم» و «سینگل‌تراپی» هم مربوط به موسیقی بودند.

پس زمان زیادی را صرف نوشتن می‌کردید...

کِرم نوشتن را همیشه داشتم! اما صرفا نوشتن برایم مهم نبود؛ دوست داشتم چیزی بنویسم و خوانده شوم. به‌واسطه رشته‌ام علاقه خاصی به جمع‌آوری اطلاعات و تحلیل و ارائه‌شان داشتم و محوریت وبلاگ‌هایم هم همین بود. این کار هم تا همان دوران مرگ وبلاگ‌نویسی ادامه داشت و آخرین وبلاگی که سعی کردم زنده نگه دارم، وبلاگ آلبوم بود که تا سال ۹۵ به‌روز می‌شد. از سال ۹۵ فعالیت آلبوم را متوقف کردم.

بعدش چه شد؟

سعی کردم نوشتن درباره موسیقی را در تلگرام و اینستاگرام امتحان کنم، اما جواب نداد. تا جایی که سرانجام اوایل سال ۹۷ با پادکست آشنا شدم و فهمیدم پادکست، قالبی است که دوست دارم در آن کار کنم و در همان زمستان ۹۷ پادکست خودم را راه انداختم. چون چیزی که بهشان علاقه داشتم را توانستم در پادکست پیاده کنم. یکی موسیقی و تحلیل موسیقی، دیگری هم جمع‌آوری اطلاعات، داستان‌نویسی و قصه‌گویی.

این پیشینه وبلاگی، بین همان پادکستر‌های نسل اول آمریکایی هم مشترک بود.

درست است. به مرور زمان تولید محتوای فردی و مجانی در فضای وبلاگ‌نویسی مطرح شده بود. از طرفی مخاطب هم دائم تنبل‌تر می‌شد. اول وبلاگ، بعد فیس‌بوک و اینستاگرام و توئیتر و امروز هم تلگرام و واتس‌آپ. حالا پادکست ابزار خوبی بود برای رساندن حرف تولیدکننده محتوا به گوش مخاطب.

قطعه اول «آلبوم»

برخلاف انتظارم شما چندان هم زود با پادکست آشنا نشدید. اولین پادکستی که شنیدید چه بود؟

اپیزود دست از پادکست چنل‌بی، سال ۹۷. بعد از ساخت ۲ اپیزود از آلبوم، با علی بندری، سازنده چنل‌بی ارتباط گرفتم و تبدیل به منتور* من شد. الان ارتباط جوری است که دست‌کم هفته‌ای یک‌بار با هم صحبت می‌کنیم.

علی بندری و تعداد کمی از پادکستر‌های فارسی دیگر می‌گویند که تولید پادکست تبدیل به شغل و منبع درآمد اصلی‌شان شده است. درباره شما هم این اتفاق افتاده است؟

بعد از ۱۵ سال فعالیت در زمینه کنترل و برنامه‌ریزی پروژه، حدود یک سال است که فعالیت در این زمینه را رها کرده‌ام و یک پادکسترِ تمام‌وقت هستم. البته درآمدم هنوز به اندازه سابق نرسیده است، اما به ۲ چیز مطمئنم؛ اولا به نظرم در این کار رشد وجود دارد، دوم اینکه کارم را دوست دارم! با وجود اینکه اتفاقات تلخ سال ۹۸ باعث شد سرعت رشد کمی پایین بیاید، امیدوارم تعداد کسانی که از طریق پادکست‌سازی امرار معاش می‌کنند، مثل جا‌های دیگر دنیا به بالاترین سطح برسد.

پادکست آلبوم را دقیقا با چه هدفی آغاز کردید؟

آثاری در تاریخ موسیقی جهان ساخته شده‌اند که فارغ از ژانر و سبک، به هر دلیلی توانسته‌اند یک تأثیر خیلی بزرگ روی جریان موسیقی بگذارند. مثل اجرا‌های زنده چندصدهزارنفره گروه «لِد زِپلین» که باعث ایجاد نوعی از برگزاری کنسرت و ساخت سالن‌های کنسرت شد، یا خلق بعضی روش‌های آهنگ‌سازی که بعد از انتشار آلبوم‌های گروه کوئین انجام شد، یا رکورد فروش تاریخی آلبوم گروه متالیکا در سبک ترش‌متال. یا تکنیک‌های ضبط و صداسازی در کار‌های پینک فلوید.

این گروه‌ها و آلبوم‌ها چیزی داشتند که با آن جریان‌ساز و ماندگار شدند؛ و در این مسیر لزوما تنها با زیرمجموعه‌های متال و راک سروکار ندارید.

نه، همان‌طور که تا حالا درباره «اَدِل»، «ایمی واین‌هاوس» و «شنایا توین» به‌دلیل ویژگی‌های منحصربه‌فردشان اپیزود ساختم.

کمی با عدد و رقم صحبت کنیم. تخمینی دارید از اینکه برای ساخت هر اپیزود چقدر وقت صرف می‌کنید؟

هر اپیزودی که در آلبوم تولید می‌شود، چیزی حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت زمان می‌برد! زمان‌برترین اپیزودها، اپیزود مایکل جکسون و پینک‌فلوید بود که ۲۲۰ ساعت زمان برد. برای بقیه اپیزود‌ها دست‌کم ۱۵۰ ساعت وقت می‌گذارم.

طولانی‌ترین اپیزود‌های پادکست شما هم حدود ۱۲۰ دقیقه هستند. برای این ۲ ساعت خروجیِ صوتی، چقدر محتوای غیرصوتی تولید شده است؟

برای هرکدام از اپیزود‌های دوساعته، حدود ۹۰ صفحه مطلب نوشته می‌شود. فکر کنم تا این لحظه ۴ کتاب ۳۰۰-۴۰۰ صفحه‌ای نوشته‌ام!

با توجه به زمان زیادی که صرف ساخت پادکست می‌کنید، احتمالا تدوین و بقیه کار‌ها هم بر عهده خودتان است.
جز طراحی لوگو و کاور، همه کار‌ها را خودم انجام می‌دهم. چون حوزه و موضوع پادکست من جوری است که فقط خودم می‌توانم خیلی از کارهایش را انجام بدهم. کار ضبط را با تجهیزات یکی از دوست‌هایم انجام می‌دهم. بقیه کار‌ها را خودم انجام می‌دهم؛ از میکس و ادیت، تا انتخاب موسیقی و نهایی کردن و انتشار.

پادکست آلبوم مصداق خیلی خوبی از روایتگری (استوری‌تلینگ) به حساب می‌آید. چه شد که تصمیم گرفتید این‌گونه پیش بروید؟

قبل‌تر هم گفتم که هرچه جلوتر آمدیم، مخاطب به‌نوعی تنبل‌تر شد. منظورم مخاطب در سطح جهانی است. چون مردم دنیا تقریبا می‌شود گفت با یک الگوی کلی و مشابه رفتار می‌کنند. مثلا همه‌جای دنیا، مردم در اینستاگرام عکس غذا می‌گذارند یا در توئیتر بحث و دعوا می‌کنند. ایرانی‌ها هم همین‌طور. حالا این مخاطب را چطور می‌شود به مطالعه یا کسب اطلاعات علاقه‌مند کرد؟ استوری‌تلینگ و قصه‌گویی راه خوبی است که آن مخاطب را جذب کنیم. این را هم باید در نظر بگیریم که اصولا پادکست گوش کردن همیشه همراه با انجام دادن یک کار دیگر است. مخاطب هنگام رانندگی، ورزش، یا هنگام شستن ظرف یا هر کار دیگری صددرصد حواسش به پادکست نیست. برای همین تبدیل کردن محتوا به داستان می‌تواند کمک کند که بهتر مطلب را متوجه بشود. من سعی می‌کنم وقایع ریز و اطلاعات خام و پراکنده را جمع کنم و با یک خط روایی، آن‌ها را به مخاطبم انتقال بدهم. مسئله استوری‌تلینگ در پادکست، مسئله خیلی مهمی است. برای ایجاد چسبندگی محتوا در ذهن مخاطب، هیچ راهی بهتر از تعریف کردن محتوا در قالب داستان نیست.

در کنارش طنز را هم وارد روایت‌هایتان کردید. چه شد که احساس کردید می‌شود طنز را هم به این قضیه وارد کرد؟

طنز هم یکی از همان چسب‌هایی است که کمک می‌کند جریان‌ها و وقایع در ذهن باقی بمانند. در اپیزود جف‌باکلی، خیلی‌ها پدرِ جف (تیم باکلی) را با دیالوگ‌های طنز ساختگی به یاد می‌آورند. یا مسئله مشکلات عاطفی و طلاق اعضای گروه متالیکا که باز هم در قالب طنز مطرح شد. حتی تلخی مرگ بعضی از افراد داخل داستان، با شوخی‌ها و طنز‌ها قابل تحمل می‌شود. مثل مرگ جف باکلی در پایان همان اپیزود مربوط به خودش.

بخشی از جامعه ایرانی هنوز درگیر مخرب یا غیرعادی بودن آثار گروه‌های مشهوری مثل متالیکا هستند و تصور «موسیقی شیطان‌پرستی» در ذهنشان باقی مانده است. تا حالا شده است که به فکر تغییر نگاه این افراد باشید؟

نه. هدف من عوض کردن نگاه این آدم‌ها نیست. چون اگر موسیقی را شنیده باشند و متن ترانه را متوجه شده باشند، می‌فهمند که داستان چیز دیگری است. من دوست دارم کسانی را که ذهن باز دارند و موسیقی را هم دوست دارند، با موسیقی، با ژانرهایش و مسیر تاریخی موسیقی بیشتر آشنا کنم. من در جایگاه تغییر عقاید دیگران نیستم.

در بعضی از اپیزودها، سراغ «اَدل» یا «اِیمی واین‌هاوس» رفتید. بعضی‌ها برایشان سؤال است که چرا سراغ امثال بیلی آیلیش و جاستین بیبر نمی‌روید! این به مبتذل بودن یا نبودنِ موسیقی‌شان ربط دارد؟

نه. بیلی آیلیش مبتذل نیست.

اصلا به مفهومی مثل ابتذال در موسیقی باور دارید؟

نه. به نظرم موسیقی مبتذل نداریم. ما یک هنر موسیقی داریم و یک صنعت موسیقی. این دوتا از هم جدا نیستند. جاستین بیبر و بیلی آیلیش و خیلی‌های دیگر، طرف‌داران زیادی دارند. نمی‌توانیم به دلیل اختلاف سلیقه، به سلیقه هم توهین کنیم. علت اینکه نمی‌روم سراغ امثال بیلی آیلیش، این نیست که مبتذل است. علتش این است که بیلی آیلیش ریز است! دو‌سه سال است که آمده! او در مقابل هنرمندانی مثل لدزپلین یا کوئین چیزی ندارد. اگر ۱۰ سال دیگر ببینم مردم هنوز کار‌های الان بیلی آیلیش را گوش می‌دهند، حتما درباره‌اش یک اپیزود می‌سازم، اما ویژگی موسیقی پاپ، عمر کوتاهش است، ماندگار نیست. با وجود این یکی مثل جاستین بیبر لازم است؛ برای اینکه صنعت موسیقی بچرخد و شرکت‌ها بتوانند درآمدزایی کنند و از محل آن درآمد بتوانند چهارتا گروه دیگر را هم بیاورند که دیده شوند.

یعنی مشابه وضعیت صنعت سینما یا نشر کتاب؟

بله، دقیقا!

راستی، چرا سراغ موسیقی فارسی نمی‌روید؟

چند دلیل دارم. اول از هرچیز، درباره موسیقی فارسی منابع صادق و مکتوبی وجود ندارد. دلیل دیگر این است که در موسیقی شناخته‌شده ایرانی به آن صورت چیزی به اسم موزیک‌آرتیست (مشابه سایر نقاط دنیا) وجود ندارد. به خواننده‌های مشهور ایرانی حتی در خارج از کشور نگاه کنیم، می‌بینیم نه شعر را خودش می‌سراید و نه آهنگ‌سازی را خودش انجام می‌دهد، فقط می‌خواند. در موسیقی بین‌المللی این اتفاق به ندرت رخ می‌دهد! حالا من درباره چه چیز این آلبوم‌های فارسی حرف بزنم؟ این‌ها برای پادکست آلبوم حرفی ندارند. نه به این معنا که هیچ حرفی ندارند! قطعا تکنیک‌های عجیب و غریبی در موسیقی سنتی وجود دارد که بحثش جداست. البته بین هنرمندان ایرانی، گروه‌هایی هستند که خلاف این جریان‌اند. مثل گروه پالت، گروه بُمرانی، گروه کامنت، گروه داماهی و گروه دال. اگر روزی فرصتی پیش بیاید، راجع به این موارد و ساخت اپیزود برای آلبوم‌هایشان حتما با آن‌ها هم حرف می‌زنم.

بهار پادکست فارسی

اگر موافقید گریزی هم به پادکست‌های فارسی بزنیم. کمتر از ۴ سال است که در ایران موج جدید آشنایی با پادکست و پشت سرش، موج ساخت پادکست شروع شده است. آیا ممکن است این موج ناگهانی تولید انبوه پادکست در مدت کوتاه، درمجموع منجر به کاهش کیفیت بشود؟

پادکست‌های زیادی در حال ساخت هستند که البته همه‌شان کیفیت لازم را ندارند. به‌نظرم اصلی‌ترین دلیلش این است که هنوز پادکست‌ساختن تبدیل به یک حرفه نشده است و بیشتر پادکستر‌ها در کنار کار اصلی‌شان وقت خالی‌شان را به تولید پادکست اختصاص می‌دهند که این کافی نیست. اما در نهایت هر چقدر تعداد پادکست‌ها بیشتر شود، جامعه مخاطبان پادکست هم بزرگ‌تر می‌شود، رقابت ایجاد می‌شود و همین باعث رشد کیفی پادکست‌ها می‌شود.

در فضای پادکست فارسی هنوز خیلی از حوزه‌ها تا امروز پوشش داده نشده‌اند.

بله. ضمن اینکه هیچ موضوعی در دنیای پادکست «موضوع مُرده» حساب نمی‌شود. چون هر پادکستی منحصربه‌فرد است. همین الان اگر جست‌وجو کنی، می‌بینی در دنیا بیشتر از ۲۰۰۰ پادکست با موضوع پیتزا داریم! یا صد‌ها پادکست با موضوع ادویه فعال هستند که بعضی‌ها بیشتر از ۱۰۰۰ قسمت منتشر کرده‌اند، اما هرکدام از این پادکست‌ها، دیدگاه خودش را دارد. در این فضا چیزی به نام اشباع وجود ندارد.

درباره پول هم صحبت کنیم! خیلی‌ها با هدف درآمدزایی مستقیم وارد فضای تولید پادکست می‌شوند. این قضیه در اتمسفر پادکست‌های خارجی چقدر متفاوت است؟

فضای ایران در برابر آن‌ها شوخی مطلق است! آن‌ها برای خودشان تیم‌سازی حرفه‌ای دارند، استودیوی خصوصی و دفتر‌های بزرگ دارند و درآمد‌های خوبی هم کسب می‌کنند. قضیه در خارج از کشور خیلی حرفه‌ای‌تر از اینجاست. همان‌قدر که کسب درآمد از یوتیوب و ساخت استودیوی شخصی کاملا پذیرفته شده است، برای پادکست هم چنین نگاهی وجود دارد. ما اینجا (در ایران) هنوز در مرحله‌ای هستیم که باید برای اسپانسر‌ها توضیح بدهیم که چرا باید در این فضا سرمایه‌گذاری کنند! قطعا اگر پول بیشتری وارد فضای پادکست شود، این رونق خیلی بیشتر می‌شود و کیفیت هم بالاتر می‌رود.

 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->