رنگ و لعاب شهر تا حد زیادی مدیون نور و چراغها است. فراتر از این باید گفت در دنیای امروز، نورپردازیهای شهری دیگر صرفاً یک ابزار تزیینی یا ابزاری برای تأمین دید در شب نیست؛ بلکه این تزیینات به یکی از مولفههای کلیدی کیفیت زندگی، امنیت، هویت شهری و پایداری محیطزیست تبدیل شده است. مسئلهای که این روزها با توجه به ناترازیهای برق باید مورد توجه جدی قرار گیرد و ذخائر جایگزینی برای آن در نظر گرفت.
تأمین روشنایی مناسب در معابر، پارکها و فضاهای عمومی نقش مستقیمی در کاهش جرائم، افزایش حس امنیت و تردد شبانه دارد. نظریه کنترل اجتماعی در دیدگاه جامعه شناسی نشان میدهد که روشنایی شهری بهمثابه ابزاری برای کاهش رفتارهای انحرافی و افزایش نظارت غیررسمی عمل میکند. حتی باید گفت مطالعات میدانی در شهرهای مختلف جهان ثابت کرده است که ارتقای کیفیت نورپردازی، میتواند تا ۳۰٪ وقوع جرایم در شب را کاهش دهد.
همچنین نوپردازیها با الگوهای مناسب میتواند تا حد بسیاری به بازنمایی بهتر و بیشتر ابنیه و وجوه مختلف شهر کمک نماید و تعامل میان شهروندان را تقویت کند.
اما چنانچه گفته شد امروزه، مسئله ناترازیهای در بحث تولید برق، بهویژه در ماههای گرم سال که هنوز در حال تجربه آن هستیم، منجر به خاموشیهای برنامهریزیشده یا کاهش شدت روشنایی در برخی نقاط شهری شده است. این وضعیت نهتنها کیفیت زندگی را کاهش میدهد، بلکه موجب ناامنی، کاهش تحرک شبانه و لطمه به فعالیتهای اقتصادی وابسته به شب میشود.
نکته اینکه در چنین شرایطی، سرمایهگذاری در سیستمهای نورپردازی خورشیدی نه فقط یک انتخاب زیستمحیطی، بلکه ضرورتی برای مدیریت بحران انرژی است. استفاده از پنلهای خورشیدی برای تأمین برق چراغهای خیابانی و پارکها، در کنار فناوریهای کممصرف مانند LED و سنسورهای هوشمند روشنایی، میتواند فشار بر شبکه برق سراسری را کاهش داده و زیرساختهای شهری را مستقلتر و تابآورتر کند.
همچنین از نگاه نظریههای مدرنیته و تکنولوژی، شهرهای امروزی باید از حالت مصرفکننده صرف انرژی به تولیدکننده و مدیر انرژی تبدیل شوند. نورپردازی شهری با پنلهای خورشیدی و سیستمهای کنترل هوشمند (مثل زمانبندی خودکار، سنجش شدت نور طبیعی، و قطعوصل خودکار در نبود حرکت) بخشی از گذار به سمت شهر هوشمند و پایدار است.
در حال حاضر در بسیاری از شهرهای پیشرو جهان نظیر کپنهاگ، سئول و سانفرانسیسکو چنین فناوریهایی پیادهسازی شده و به کاهش ۵۰ تا ۷۰ درصدی مصرف انرژی منجر شدهاند؛ مسئلهای که در شرایط کنونی و با توجه به بحران انرژی و منابع مالی محدود، بسیار حیاتی است.
از این رو، لازم است مدیران شهری از نگاه سنتی به روشنایی عبور کنند و به مدلهای پایدار، هوشمند و غیرمتمرکز بیندیشند. نورپردازی خورشیدی، با هزینه نگهداری پایین، استقلال از شبکه برق و قابلیت نصب در هر منطقهای، پاسخی مدرن به بحرانهای انرژی و شهری است. همچنین باید این مساله را مدنظر قرار داد که عدالت فضایی نور و نحوه توزیع آن در مناطق مختلف شهری مساله مهم و قابل توجه دیگریست که میبایست مورد توجه قرار گیرد.
نهایتا لازم به تاکید است که روشنایی شهری فقط یک ابزار بصری نیست؛ بلکه زبان پنهانی است برای گفتوگوی شهر با شهروندانش. اگر این زبان خاموش شود، نهتنها شبهای شهر تیرهتر میشوند، بلکه احساس تعلق، امنیت و تحرک اجتماعی نیز فروکش میکند. پس باید در سیاستگذاریهای شهری، روشنایی پایدار را نه یک تجمل، بلکه یک حق عمومی و اولویت زیربنایی در نظر گرفت.