روایت دلدادگی یک دانشمند آلمانی به امام رضا(ع) و مشهد وقتی یک عالم شیعه، ۳ سال در پوشش یک یهودی مسئله‌ای را حل کرد بازخوانی شخصیت شهید محمود کاوه در آینه نسل امروز | الگوی جوان انقلابی و مسئولیت‌پذیر تسکین روز‌های پرالتهاب بود | یادی از آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی درس‌هایی از امام حسن عسکری(ع) برای شیعیان آمادگی برای فرج از دعا مهم‌تر است | بررسی آداب انتظار به مناسبت آغاز امامت ولی عصر(عج) برافراشته شدن پرچم ایران در مسجد جمکران + تصاویر آیت‌الله وحید خراسانی در دسته عزاداری حضور پیدا کرد + عکس امام حسن عسکری (ع) چگونه در حصار عباسیان برای عصر غیبت زمینه‌سازی کرد؟ وقتی صاحب‌خانه بهترین بهانه برای گریستن است معاون فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: همه باید برای مشهد احساس مسئولیت کنیم شایعه فوت آیت‌الله وحید خراسانی تکذیب شد ترسیمگر راه آزادی | یادی از علیرضا مهدی‌زاده حکاک که در تظاهرات ضدطاغوت به شهادت رسید ۲ ویژگی تفکر در گفتار امام حسن عسکری (ع) امام عسکری(ع)؛ مبدع ماناترین راه و رسم انتظار | بررسی اقدامات امام عسکری(ع) برای ورود ایمن شیعه به عصر غیبت فرهنگ میزبانی مشهدالرضا (ع) از نگاه دوربین عکاسان | برگزاری نخستین جشنواره عکس «قدمت بر چشم» در مشهد اعلام‌ ویژه‌برنامه‌های حرم مطهر رضوی به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) گردهمایی بسیج ادارات خراسان رضوی برگزار شد | خدمت‌رسانی مستمر کارمندان بسیجی استان، از جنگ ۱۲ روزه تا دهه آخر صفر فرمانده سپاه امام‌رضا(ع): کنگره ۱۸ هزار شهید خراسان رضوی ۲۸ آبان‌ماه برگزار می‌شود
سرخط خبرها

وقتی صاحب‌خانه بهترین بهانه برای گریستن است

  • کد خبر: ۳۵۵۴۹۰
  • ۰۹ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۱
وقتی صاحب‌خانه بهترین بهانه برای گریستن است
وارد صحن شدم. سلامم به قسمت «السلطان ابالحسن...» رسیده بود که چشمم به پرچم «ای بهترین بهانه برای گریستن» افتاد.

درست یادم نمی‌آید قبل از آنکه فرش ورودی خواهران را پس بزنم تاسرتا پایم را تفتیش کنند، اذن دخول خواندم یا نه؟

همان‌طور که سوراخ‌سنبه‌های کیفم را وارسی می‌کرد، صفحه گوشی‌ام را روشن نگه داشته بودم تا دیالوگ تکراری «گوشی‌ات را روشن کن» را نشنوم، اما بی‌اهمیت به گوشی روشن دستم، خودکار این جمله را به زبان آورد. در تمام ثانیه‌هایی که زیر آن سقف بودم با خودم برنامه‌ریزی می‌کردم اول یاسینی برای «نخودکی» بخوانم و بعد پایین پای آقا زیارت امین‌ا...

وارد صحن شدم. سلامم به قسمت «السلطان ابالحسن...» رسیده بود که چشمم به پرچم «ای بهترین بهانه برای گریستن» افتاد. چند قدم آن طرف‌تر یکی با صدای سوزناک روی یک صندلی تاشو، روضه، حضرت موسی‌بن‌جعفر (ع) می‌خواند. قدم از قدم برنداشتم. همانجا روی زمین به دیوار تکیه زدم و گفتم از صاحب این خانه بخوان.

یکی دو روضه دیگر از حضرت رقیه (س)، حضرت علی‌اصغر (ع) و حضرت باب‌الحوائج (ع) خواند. نوبت به امام رضا (ع) رسید. مرثیه گریه‌های امام جواد (ع) بر پیکر بی‌جان پدر را سوزناک خواند. در تمام دقیقه‌هایی که طنین صدایش فراز و فرود داشت، چادرم باد می‌خورد و تنها روی نصف صورتم را می‌پوشاند. جوری که وقتی به روبه‌رو نگاه می‌کردم همان پرچم «ای بهترین بهانه برای گریستن» را می‌دیدم.

روضه تمام شد، اشک‌هایم بند آمده بود. داشتم خودم را جمع‌و‌جور می‌کردم تا به سمت قبر نخودکی بروم. یکهو روضه‌خوان کمی خود را از روی صندلی به جلو خم کرد. سرش را به گوشم نزدیک کرد. آرام گفت‌: «صاحب‌خانه بر مهمان ارجح است. تکه‌تکه‌های دل شکسته‌ات را قبل از هر جایی پیش خودش ببر...»

زانوهایم سست شد و توان بلند شدن از جایی که نشسته بودم را نداشتم. بی‌اختیار اشک می‌ریختم. حالا دیگر یقین داشتم او بهترین بهانه برای گریستن است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->