اما سؤال اساسی اینجاست: رد پای این پولهای کثیف در فوتبال ایران کجاست؟
پاسخ روشن است؛ یکی از دلایل اصلی رشد غیرعادی قیمت بازیکنان همین بنگاهها هستند. شرطبندیها در بسیاری موارد همسو با دلالان عمل میکنند؛ بازیکنانی که در دام این جریان میافتند، بهجای انتخاب بر اساس معیارهای ورزشی، با هماهنگی دلالها بین تیمها جابهجا میشوند. ماجرای «بازیکنان پکیجی» که زنوزی مدیرعامل سابق تراکتور آن را مطرح کرد، دقیقاً همین پازل را کامل میکند؛ بازیکنانی که جابهجاییشان برای بعضی جیبها منفعت دارد، نه برای کیفیت فوتبال.
در فوتبال حرفهای جهان، شرطبندی تحت قوانین سختگیرانه کنترل میشود؛ مربیان و بازیکنان دائم تحت رصد هستند و کوچکترین ارتباط با این بازار، مساوی با محرومیتهای سنگین است. اما در ایران، دستگاههای نظارتی فدراسیون و سازمان لیگ نهتنها سازوکار محکمی ندارند، بلکه عملاً چشمشان را روی این ماجرا بستهاند. نتیجهاش را هم میبینیم: بازیکنانی که با قیمتهای نجومی و بدون تناسب با کیفیت فنیشان جابهجا میشوند و لیگ برتر ایران را به بازاری پر از حباب بدل کردهاند.
این وضعیت فقط تهدیدی برای اقتصاد فوتبال نیست؛ اعتماد عمومی را هم از بین میبرد. وقتی هوادار احساس کند پای نتیجه مسابقه بهجای زمین فوتبال، در میزهای شرطبندی رقم میخورد، دیگر چیزی از شور و هیجان واقعی باقی نمیماند.
امروز بیش از هر زمان دیگری، فدراسیون فوتبال و نهادهای نظارتی باید پاسخگو باشند؛ نه با بیانیههای کلیشهای، بلکه با اقدام عملی. هر روز تعلل در برخورد با این شبکهها، یعنی عمیقتر شدن ریشههای فساد در فوتبال ایران.