محبی | شهرآرانیوز؛ تصور کنید کودکی در یک روستای دورافتاده، نخستین بار کتابی را در دست میگیرد، کتابی که کسی سالها پیش آن را وقف کرده تا قصههای آن به گوش او و نسلهای بعد برسد. وقف کتاب چنین قدرت جادوییای دارد: پلی میزند بین گذشته و آینده که نور و روشنایی و امید از آن میگذرند. بااین حال، این سنت کهن امروزه کمتر اجرا میشود.
رسانههای دیجیتال، تغییر سبک زندگی و کم رنگ شدن عادت مطالعه و بیرون ماندن کتاب از سبد فرهنگی خانوادهها باعث شدهاند بسیاری از افراد دیگر به سمت آن نروند. در این وضعیت، عجیب نیست که کتابخانه ها، ازجمله کتابخانههای وقفی، هم که روزی مرکز رشد فکر و علم بودند کم اهمیت جلوه کنند یا به کل فراموش شوند.
برخی از کتاب ها، به جای آنکه در دست اهلشان، به ویژه کودکان و نوجوانان علاقهمند، باشند، روی قفسهها خاک میخورند، غافل از اینکه میشود اوضاع را دیگرگون کرد. امروزه، با خلاقیت و استفاده از فناوری میتوان نوع وقف کتاب را تغییر داد و به وقف کتاب الکترونیک روی آورد و این چنین کتابها را به دست کسانی رساند که شاید هیچ گاه به کتابخانه فیزیکی دسترسی نداشته باشند.
به این ترتیب، نه تنها سنت دیرینه وقف حفظ میشود، بلکه با قدرتی تازه، راه پیش روی نسلهای آینده هم روشن میماند. بنا بر این مقدمات، ما تصمیم گرفتهایم در صفحه امروز از همین سنت دوست داشتنی بنویسیم و به این واسطه یادی کنیم از دو تن که همچنان چراغ آن را در مناطق محروم روشن نگاه داشتهاند.
آیا وقف کتاب در گذر زمان، از سالهای دور تا امروز، تبدیل به یک مسئله مهجور و غریب شده یا -برعکس- جای خود را به عنوان یک حرکت فرهنگی بین واقفان و مردم تثبیت کرده است؟ اگر بخواهیم خیلی به عقب برگردیم، مثلا به دوران زرین تمدن اسلامی، باید اعتراف کنیم که از آن رشد علمی و پژوهشی براثر شکل گیری کتابخانهها و دارالحکمهها و مراکز علمی دیگر که نشان از اهمیت نسخههای خطی و کتابخانههای وقفی داشتند فاصله زیادی گرفتهایم، شاید به این دلیل که امروز واقفان بیشتر تمایل دارند چیزهایی وقف کنند که به رفع نیازهای ضروری ملموس یاری میرسانند، مثل وقف زمین برای ساخت بیمارستان یا مدرسه. اما وقفهای فرهنگی، نظیر وقف کتاب، هم بسیار ارزشمند و مهماند.
با همه این ها، اگر یک نگاه دقیق به اطراف خود بیندازیم، همچنان میبینیم آدمهایی هستند که ترجیح میدهند کار خیر و عمل عام المنفعه خود را به کتاب و کتاب خوانی اختصاص دهند، مثل کسانی که با عشق و تعهد و خلاقیت، و از سر صبر و حوصله، موقعیتی را برای کودکان مناطق حاشیه نشین و کم برخوردار فراهم میکنند که آنها به ابزارهای آموزش و سرگرمی، ازجمله کتاب و قصه، دسترس پیدا کنند. آنها خوب میدانند کتابی که امروز به دست بچهای از این قبیل میرسد، ممکن است زندگی او را دگرگون کند و آینده اش را درخشان.
اسماعیل آذری نژاد، روحانی جوان اهل کهگیلویه و بویراحمد، نمونهای برجسته از احیاگران سنت وقف کتاب در روزگار ماست. او با خودرویی پر از کتاب و قصه و اسباب بازی به دل روستاهای محروم میرود تا لبخند و دانایی را به کودکان هدیه کند، مناطقی که درصد زیادی از کودکان آنها به کتاب دسترسی ندارند.
آذری نژاد، به همراه گروهی که در کنارش کار میکنند، با کارهایی مانند رنگ آمیزی مدارس محقر، و ساخت و تجهیز کتابخانههایی کوچک و قصه گویی برای بچهها نشان داده است که وقف کتاب یک عمل دینی و فرهنگی کوچک و معمولی نیست، بلکه ممکن است زندگیها را دگرگون کند؛ شاید بتوانیم بگوییم او عملا یک جنبش کوچک فرهنگی ایجاد کرده است.
کتابخانه سیار آذری نژاد برای بسیاری از کودکانْ نخستین مکان تجربه جدی مطالعه بوده است. معاشرت و گفت گوی او و مربیان با بچهها مطالعه را برای آنها به یک تجربه جمعی شیرین تبدیل کرده است. نتیجه هم جذاب است: کودکانی که پیشتر هیچ ارتباطی با کتاب نداشتهاند اکنون با اشتیاق میخوانند و درباره آنچه خواندهاند با هم گفتوگو میکنند.
شرمین نادری یکی دیگر از کسانی است که به استمرار این سنت فرهنگی یاری رساندهاند. او مدت مدیدی است که با تمرکز بر مناطق کم برخوردار مشغول ترویج کتاب خوانی است. نادری، با عشق و پشتکار، بیشتر در لارستان استان فارس و شهرهای استان سیستان وبلوچستان فعالیت میکند و میکوشد کودکانی از این نسل را با دنیای کتاب و مطالعه آشنا سازد.
نادری با جمع آوری کتابهای اهدایی مردم و ناشران کتابخانههایی کوچک، اما کارآمد در روستاها راه میاندازد و در محیطی پر از رنگ و شور بچهها را به صرف قصه و بازی گرد هم جمع میکند. تلاشهای شرمین نادری هم باعث شده است کودکان روستاهایی که پیشتر هیچ دسترسی به کتاب نداشتند اکنون با شور و علاقه کتاب بخوانند و درباره آنچه خواندهاند بحث و گفتوگو کنند.
فعالیتهای او نمونهای الهام بخش از ایفای مسئولیت اجتماعی در عرصه فرهنگ و آموزش است و نشان میدهد که حتی در مناطق بی پشتوانه نیز با عشق و خلاقیت میتوان فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی ایجاد کرد و نسلی آگاه و مشتاق به یادگیری ساخت.
اما امروز وقف کتاب دیگر محدود به کتابهای فیزیکی نیست؛ در عصر دیجیتال، میتوان دانش و فرهنگ را در مدلهای گوناگون آمیخته با خلاقیت به نسلها هدیه داد. تصور کنید نسخههای الکترونیک کتابها و مقالات و منابع آموزشیْ دائم از طریق کتابخانههای آنلاین در دسترس همه باشند؛ از دانش آموزان در روستاهای دورافتاده تا پژوهشگران در شهرهای بزرگ.
این کاری است که شاید بتوانیم از آن با عنوان «وقف دیجیتال» یاد کنیم. این روش، علاوه بر آنکه هزینههای چاپ و نشر و نگهداری کتاب فیزیکی را ندارد، امکان مشارکت افراد بیشتری را هم فراهم میکند و فرهنگ مطالعه را در گسترهای جهانی رواج میدهد.
سنت وقف کتاب که در گذشته نسلهای متعدد را با علم و فرهنگ پیوند میداد، امروز در صورت دیجیتال میتواند محدودیتهای زمانی و جغرافیایی را پشت سر بگذارد و نسلهای جدید خوانندگان، پژوهشگران و علاقهمندان به علم و دانش را در سراسر دنیا به هم متصل کند.
اما وقف دیجیتال، به رغم ظرفیت عظیم برای گسترش دانش و فرهنگ، در مناطقی که زیرساختهای اینترنت محدود است، احتمالا مسئله ساز شود و تا محقق شدن فاصله زیادی داشته باشد. در این مواقع، رویکردی که توأمان هم صورت فیزیکی وقف کتاب را در نظر بگیرد و هم صورت دیجیتال آن را گزینه بهتری به نظر میرسد، بدین ترتیب که کتابهای چاپی را در اختیار نیازمندان گذاشت و هم زمان، در مراکز محلی مجهزتری مثل کتابخانهها و مدارس، نسخههای دیجیتال کتابها را نیز عرضه کرد.
حتی ارائه محتوا بر بستر فلش مموریها و کارتهای حافظه که امکان دسترسی آفلاین به کتابها را فراهم میکند نیز گزینه قابل قبولی به نظر میرسد. اینها تلاشهایی هستند متناسب با توان افراد در سطوح مختلف که شاید در نگاه اول خیلی چشمگیر نباشند، اما بسیار اثربخشاند. با همین کارها میتوان به مرور سدهای زمانی و مکانی و مالی را پشت سر گذاشت و دسترس به علم و فرهنگ را برای نسلهای مختلف ممکن و میسر کرد.
* برای نوشتن این مطلب از هوش مصنوعی استفاده شده است.
تازهترین کتاب مجموعه «دستهای کوچک، آرزوهای بزرگ» درباره حسین ملک است
«کتابهای خوب نباید از ایران بیرون بروند»؛ این شعار حسین ملک بود، مردی که بسیاری از املاک و مستغلات خود را در تهران و خراسان وقف عام کرد، زیرا معتقد بود مردم صاحبان اصلی همه آنها هستند. کتابخانهای پربار هم جزو داراییهای او بود که سال ۱۳۱۶ وقف آستان قدس رضوی شد و حالا مدت هاست که با نام «کتابخانه ملی ملک» پناهگاه بسیاری است.
این مجموعه که وف آن یکی از بزرگترین و مؤثرترین وقفهای فرهنگی است، بیش از ۱۹ هزار نسخه خطی نفیس دارد که آن را یکی از شش مجموعه بزرگ نسخههای خطی در ایران کرده است. در کنار این نسخههای خطی و البته چاپ سنگی، این کتابخانه همچنین بیش از ۱۰۰ هزار جلد کتاب چاپی به زبانهای گوناگون، نشریاتی از دوره قاجار تاکنون، هزاران برگ سند و صدها عنوان منبع دیداری و شنیداری را نیز در خود جای داده است.
جلد اخیر مجموعه «دستهای کوچک، آرزوهای بزرگ» که تلاشی است برای آشنایی کودکان با انسانهای الهام بخش، به زندگی بزرگترین واقف کشور، یعنی حسین ملک، پرداخته است. هدفی که این مجموعه دنبال میکند شناساندن ایرانیها و گاه غیرایرانیهای تأثیرگذار از طریق نشان دادن مسیر پرفرازونشیب آنها در رسیدن به آرزوهای بزرگ خودشان است.
ناصر حجازی، فروغ فرخزاد، لیلیت تریان، مریم میرزاخانی، عباس کیارستمی، توران میرهادی، محمدرضا شجریان، سیمین دانشور، صمد بهرنگی، هوشنگ سیحون، اردشیر محصص و غلامرضا تختی از افراد شاخصی هستند که تاکنون روایتی از زندگی آنها ذیل این مجموعه منتشر شده است. آخرین کتاب این مجموعه با عنوان «حسین ملک»، نوشته شرمین نادری با تصویرگری سحر خراسانی، به تازگی منتشر شده است.
در پشت جلد کتاب میخوانیم: «حاج حسین میگفت کتابهای خوب نباید از ایران بیرون بروند، و با این رؤیای قشنگ یکی از بزرگترین و باارزشترین کتابخانههای دنیا و همچنین مجموعهای از گنجهای بی نظیر را جمع آوری و به موزه بزرگ و زیبایی برای مردم ایران تبدیل کرد. پس او که اغلب کتابهای کتابخانه خیلی خیلی بزرگش را خوانده بود و حتی از حفظ بود اولین موزه دار ایران شد، مرد بزرگی که ارزش کتابهای خوب را میدانست.»