روزانه ۱۰۰۰ دستگاه تریلی از مرز ایران و افغانستان تردد می‌کنند یک مقام طالبان: مرز میان افغانستان و ایران از مصون‌ترین مرزهاست سفر جمعی از مدیران اقتصادی خراسان رضوی به ولایت هرات در افغانستان معاون سخنگوی طالبان: ما منزوی نیستیم خلیل‌الرحمان، وزیر مهاجران طالبان، کشته شد (۲۱ آذر ۱۴۰۳) سرپرست جدید سفارت ایران در کابل: مهاجرین قانونی افغانستانی، روی چشم ما جا دارند سرپرست جدید سفارت ایران در افغانستان، وارد کابل شد (۱۰ آذر ۱۴۰۳) + فیلم پیش بینی وضعیت آب و هوایی افغانستان (پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳) راشد خان، ستاره کریکت افغانستان، بهترین توپ‌انداز جهان شد از پاریس سن ژرمن تا ابومسلم افغانستان | آرزوی دروازه‌بان تیم ملی فوتبال افغانستان برای بازی در لیگ برتر ایران یاراحمدی: موضوع پناهندگان افغانستانی فقط مسئله ایران نیست تقدیر سخنگوی وزارت خارجه از کاظمی‌قمی | تغییر و تحول در نمایندگی‌های دیپلماتیک امری متعارف است سخنگوی دولت: ۳۲۰ هزار مهاجر غیرمجاز در دولت چهاردهم به کشورشان بازگردانده شدند عکس‌هایی از بازی فوتبال با حداقل امکانات در افغانستان سفر خبرنگار صداوسیما به محل فرود بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای آمریکا در افغانستان + فیلم کاظمی‌قمی با نماینده چین در افغانستان دیدار کرد (۵ آذر ۱۴۰۳) قدردانی رئیس اتحادیه شرکت‌های ساختمانی افغانستان از مدیرعامل نمایشگاه بین‌المللی مشهد سیادت: طالبان عملیاتی هستند و حرفی که می‌زنند را انجام می‌دهند نگاهی به دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران در افغانستان | ترافیک دیدار‌های کاظمی قمی در چهارراه شیرپور رئیس اداره راه‌آهن طالبان: هدف ما توسعه تجارت بین ایران و افغانستان است معاون استاندار خراسان رضوی: ما دوست روز‌های سخت افغانستان هستیم | دانشکده راه‌آهن در مشهد افتتاح خواهد شد
سرخط خبرها

گفت‌وگو با هنرمند گرافیتی مهاجر: دوست دارم صلح را ترویج کنم

  • کد خبر: ۳۷۶۹۸
  • ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۰
گفت‌وگو با هنرمند گرافیتی مهاجر: دوست دارم صلح را ترویج کنم
گرافیتی از جمله هنرهای خیابانی و پرطرفدار در دنیاست، هرچند که ما در دیوارهای شهرمان کمتر از این هنر برخورداریم، اما فرهاد جوان مهاجر افغانستانی در تلاش است تا با طرح‌های گرافیتی خود صلح و دوستی را در جامعه ترویج کند.

محمدرضا هاشمی، سحر نیکوعقیده |شهرآرانیوز؛ فرهاد رحیمی متولد سال ٧٨ از مهاجران افغانستانی ساکن مشهد است، در اصفهان بزرگ شده و چندسالی است که همراه با خانواده‌اش در مشهد زندگی می‌کند.

 

نام هنری او «خَپ» است، نامی دری که به معنی سکوت است. او در حالی که در کارگاه خانوادگی‌شان خیاطی می‌کند و چاپ عکس روی لباس هم انجام می‌دهد، اما حرفه و کار تخصصی‌اش را گرافیتی می‌داند.

 

فرهاد علاقه زیادی به گرافیتی دارد و خود را یک گرافیتی رایتر می‌داند. کار خودش با گرافیتی رایترهای دیگر متفاوت می‌داند. دوست ندارد کارهایش عمر کوتاهی داشته باشد، دلش می‌خواهد کاری که انجام می‌دهد غیرقانونی هم نباشد و مشکلی برایش به وجود نیاید.


بیشتر بخوانید: ما هنرمندان افغانستانی مثل بچه‌های بی‌سرپرست هستیم


او تاکنون نزدیک به بیست طرح گرافیتی در دیوارها از خود به یادگار گذاشته است که همگی خارج از محدوده شهری هستند. روی تانکرها و دیوارهای مخروبه. گرافیتی در اصل یک هنر خیابانی است و روی در و دیوار خیابان اجرا می‌شود.

 

 

گفت‌وگو با هنرمند گرافیتی مهاجر: دوست دارم صلح را ترویج کنم

 

من همه انسان‌ها را عضو یک خانواده می‌دانم

 

فرهاد در تلاش است تا با استفاده از گرافیتی صلح، امید، دوستی و مفاهیم مثبت را در جامعه ترویج کند؛ او دلش می‌خواهد که طرح‌هایش روحیه‌بخش باشد. یکی از طرح‌های خودش که خیلی آن را دوست دارد طرح صلح است که واژه انگلیسی آن را روی یکی از دیوارهای حاشیه شهر نقاشی کرده است. او که خودش اصالتا افغانستانی است می‌گوید یکی از رسالت‌هایش را همین می‌داند.

 

از او می‌پرسم چرا توجه به صلح برای تو اهمیت دارد، می‌گوید: «من تمام انسان‌های روی کره زمین را یک خانواده می‌بینم و دوست دارم همیشه در این خانواده همیشه صلح و صمیمیت جریان داشته باشد.»

 

گفت‌وگو با هنرمند گرافیتی مهاجر: دوست دارم صلح را ترویج کنم

 

دوست دارم در کابل طرحی از صلح را گرافیتی کنم

فرهاد با اینکه افغانستانی است اما معتقد است که رنگ، نژاد و زبان انسان‌ها اهمیتی برای او ندارند، از او سئوال می‌کنم که اگر قرار باشد یک روز در یکی از شهرهای افغانستانی طرحی اجرا کنی چه طرحی و در کدام شهر میزنی؟ او می‌گوید: «دوست دارم بر روی یکی از دیوارهای کابل طرحی از صلح را گرافیتی کنم.»

 

وی در ادامه افزود: «اگر قرار باشد در مشهد این کار را کنم جای خاصی مدنظرم نیست، ولی دوست دارم جایی باشد که حرف طرحم به خوبی به همه انتقال پیدا کند و مردم زیادی از آنجا رفت و آمد کنند.»

 

فرهاد با اشاره به هزینه بالای کار گرافیتی افزود: «ابزارهای با کیفیت در این کار خارجی هستند، به‌ویژه اسپری‌های رنگ که به سختی پیدا می‌شود و باکیفیتیش بالای ٢٠٠هزار تومان قیمت دارند. من هر پولی که دستم بیاید با آن اسپری می‌خرم و تا حالا بالای ٣میلیون تومان پول به اسپری رنگ داده‌ام.»

 

گفت‌وگو با هنرمند گرافیتی مهاجر: دوست دارم صلح را ترویج کنم

 

ماجرای دیوار فرهاد

او تجربه برگزاری نمایشگاهی از طرح‌هایش را در یک نگارخانه در گلشهر دارد و در این باره می‌گوید: «خیلی از ایده‌هایم را اجرا کردم و در کل برگزاری این نمایشگاه تجربه خوبی برای من شد. این نمایشگاه نزدیک به ٧٠٠ نفر بازدیدکننده داشت و بسیاری از آن‌ها هنرمندانی از نقاط مختلف شهر بودند که با گرافیتی آشنایی نداشتند! استقبال خیلی خوب بود.»


بیشتر بخوانید: هنرمندان مهاجر افغانستانی از تجربه خود در روزهای کرونایی می‌گویند


این هنرمند جوان در گوشه کارگاه یک دیوار کوچک دارد که رفیقش است: «توی خانه یکی از دیوارهای حیاط به دیوار فرهاد معروف است. اسپری‌ها و غلتک‌ها و خلاصه تمام ابزار من کنار همین دیوار هستند و تا فرصتی بین کار پیدا می‌کنم روی این دیوار طراحی می‌کنم. هزار بار تا حالا طرح زده‌ام و دوباره دیوار را رنگ زده‌ام. حسابش از دستم در رفته است.»

 

گفت‌وگو با هنرمند گرافیتی مهاجر: دوست دارم صلح را ترویج کنم

 

خَپ یعنی سکوت

او که اسم هنری «خَپ» را برای خود انتخاب کرده در این باره می‌گوید: «هنرمندان این رشته معمولا اسمی هنری برای خود دارند که آن را با خطوط پیچیده و درهم و برهم پای کارشان به عنوان امضا می‌نویسند. مثلا «هوشوار» پیشکسوت کار گرافیتی در ایران است که در تهران زندگی می‌کند و اسم مستعارش را از شاهنامه انتخاب کرده است به معنای هوشیار. من تا چند سال پیش با نام فرهاد گرافیتی می‌شناختند اما تصمیم گرفتم که یک اسم مستعار برای خودم انتخاب کنم. می‌خواستم این اسم در پیشینه خودم، فرهنگ و ادبیات افغانستان هم ریشه داشته باشد. بعد از کلی جست‌وجو و همچنین گفت‌وگو با پدرم خَپ را انتخاب کردم. خَپ در زبان دری به معنای سکوت است و من سکوت را خیلی دوست دارم. توی سکوت است که ساعت‌ها بیرون از شهر روی وسایل مختلف طراحی می‌کنم و در سکوت می‌توانم چیزهایی را که دلم می‌خواهد خلق کنم.»

 

گفت‌وگو با هنرمند گرافیتی مهاجر: دوست دارم صلح را ترویج کنم

 

وی درباره واکنش مردم وقتی او را در حال کار می‌بینند می‌گوید: «یکبار که داشتم در بیرون شهر کار می‌کردم، یک پیرمرد تنها بود که برای پیاده‌روی بیرون از شهر قدم می‌زد. چشمش که به من خورد راهش را کج کرد و به سمت من آمد. از دور شبیه پیرمردهای عبوسی بود که به هر چیزی گیر می‌دهند، اما بعد از چند دقیقه تماشا کلی خسته نباشید گفت و حسابی کیف کرد. اما تمام واکنش‌ها هم مثبت نیستند. به‌ویژه آن‌هایی که اطلاعاتی درباره گرافیتی ندارند، قضاوت‌های نابجا می‌کنند. خانم میانسالی بود که هنگام کار به من گفت چرا از این طرح‌ها می‌کشی!»

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->