مریم ملی | شهرآرانیوز - جهانهای موازی، سفر در زمان بهوسیله سیاهچالهها، کوآنتوم و ماشین زمان چیزهایی است که ممکن است جسته و گریخته دربارهاش شنیده باشید، ولی همه اینها را یکجا و باهم در سریال «Dark/ تاریک» خواهید دید و دربارهشان خواهید شنید. هرکدام از این مفاهیم بهتنهایی کافی است تا مغز آدم سوت بکشد و تا مدتها ذهنش درگیر آن شود. این سریال به سراغ تمام مفاهیم جذاب فیزیک و کیهانشناسی میرود و به هرکدام اشارهای کوتاه میکند و درنهایت برایتان کلی علامت سؤال ایجاد میکند. اگر از مفاهیم پیچیده و خط سیر عجیب آن خسته نشوید و تا انتها با آن همراه شوید، حتما دلتان میخواهد درباره موضوعات علمی عجیبی که مطرح کرده است، بیشتر بدانید. در این مطلب سعی کردیم توضیحات مختصری درباره هریک از این موضوعات بدهیم تا هم با کلیت نظریهها و مفاهیم علمی آن آشنا بشوید و هم ارتباطشان را با هم درک کنید، گرچه هریک از بحثهایی که دستمایه ساخت سریال تاریک قرار گرفته، چندین واحد درسی پر از رابطه ریاضی است که اینجا از آن قسمتهایش چشمپوشی میکنیم.
زمان و مکان ۲ موضوع جدا از هم نیستند
وقتی از زمان حرف میزنیم، تصور ما چیزی نامرئی است که در حال گذر است و همیشه رو به جلو بوده و هیچوقت به عقب باز نگشته و هرگز هم متوقف نشده است، اما آیا زمان چیزی بیرون از ساعتهای مچی ما و طلوع و غروب خورشید است؟ وقتی میگویید ساعت ۵ فلان کار را انجام میدهم، ممکن است تصور کنید زمانی برای انجام کاری تعیین کردهاید، اما این زمان مربوط به یک مکان مشخص است. شما ساعت ۵ در یک نقطه جغرافیایی مشخص از یک کشور قرار است کاری را شروع کنید و این زمان بدون در نظر گرفتن مکان آن بیمعناست! عجیب و باورنکردنی به نظر میرسد، اما این حقیقتی است که زمان بدون وجود مکان بیمعناست. مکان میتواند هر نقطهای از فضا باشد، اینجا روی زمین یا جایی در فضا. به همین علت است که اینشتین زمان را بهعنوان بعد چهارم در نظر گرفت. بهعبارتی فضا دارای ۳ بعد است که شامل طول و عرض و ارتفاع میشود و زمان هم بهعنوان مختصه چهارم به این مجموعه اضافه میشود تا بتوانیم موقعیت یک جسم را مشخص کنیم. همانطور که میبینید، زمان و فضا (مکان) از هم جدا نیستند و بهشدت به هم وابستهاند. هیچیک بدون دیگری معنای مستقلی ندارند و در کنار هم معنای مشخصی پیدا میکنند. ایده سفر در زمان از نظریه نسبیت اینشتین گرفته شده است که نشان میدهد چگونه مسئله گذشت زمان نسبی است و به سرعت سفر در زمان بستگی دارد. هرچقدر سریعتر پیش برویم، به زمان بیشتری برای حرکت آرام نیاز داریم.
زمان نسبی است یا مطلق؟
مسافرت در زمان و جابهجا شدن در عصرهای مختلفی که به آن تعلق نداریم، حتی در تصور هم ماجرایی پرکشش و جذاب است، اما به همان اندازه که ما را به حیرت و شگفتی وامیدارد، میتواند رعبآور هم باشد.
سالهاست که فیزیکدانها درگیر حل تناقضات زیادی هستند که همراه با سفر در زمان ایجاد میشود. تناقض هایی که تا به امروز راهحلهای مختلفی برایشان پیشنهاد شده است، اما همچنان شوکهکننده و عجیباند. در اینجا با هم چندتا از مهمترین تناقضهای مربوط با سفر در زمان را مرور میکنیم.
تناقض پدربزرگ: یکی از تناقضهایی که در ماجرای سفر در زمان مطرح است، تناقض «پدربزرگ» است. این تناقض بزرگ را فارغ از اخلاقیات و مسائل خانوادگی در نظر بگیرید. چون فقط یک مثال برای بررسی یک پدیده علمی است. فرض کنید شخصی بتواند در زمان سفر کند و به گذشته برود و درست زمانی که پدربزرگش پسر جوانی است، او را بکشد. همانطور که میبینید، تناقض ماجرا آشکار است. چون در این صورت هرگز خودش هم وجود نخواهد داشت که در زمان سفر کند و پدربزرگش را از بین ببرد.
ماجرای علت و معلول در شکلگیری این تناقض نقش دارد. علت وجود شما پدر و مادرتان هستند و وقتی پدربزرگتان وجود نداشته باشد، پس فرزندی هم نخواهد داشت و درنتیجه شما هیچوقت متولد نمیشوید. شما معلول حضور آنها هستید و نمیتوانید علت خودتان را از بین ببرید. چون در این صورت اصلا وجود نخواهید داشت. علیت در سفر به آینده هم خودش را نشان میدهد. اگر شما بتوانید به گذشته بازگردید و چیزی را در گذشته تغییر دهید که برایتان سرنوشتساز است، وقتی به آینده سفر کنید، به آینده تغییریافته خود رفتهاید و نه به آیندهای که طبق شرایط عادی زندگیتان پیش میرفته است. این ماجرا یک چرخه عجیب است که درباره سفر به گذشته همیشه مطرح بوده و هست و بهتازگی بعضی از محققان با ارائه توضیحاتی در مقالاتشان مدعیاند که این تناقض را با مفاهیم فیزیک کوآنتوم حلشدنی است.
تناقض دوقلوها: این تناقض از نظریه «نسبیت خاص اینشتین» مطرح شد و درباره سفرهای فضایی و ارتباطشان با زمان نکته مهمی را به ما یادآوری میکند. اگر با نسبیت خاص آشنا نیستید، اصلا نگران نباشید. برای فهم آن کافی است شرایطی را تصور کنید که شما یک برادر دوقلوی همسان با خودتان دارید. شما با یک فضاپیما از زمین دور میشوید و مدتی را به گشتوگذار در فضا سپری میکنید. وقتی به زمین برگردید، خواهید دید که برادر دوقلویتان مسنتر از قبل است.
درواقع نظریه «نسبیت خاص اینشتین» نشان داد که زمان برای اجسامی که در حال حرکت هستند، کندتر از اجسامی است که در جایی ثابت قرار دارند؛ بنابراین وقتی شما با سرعتی معین در فضا در حال حرکت باشید و برادر دوقلویتان روی زمین باقی بماند، انگار زمان برای او طولانیتر از شما گذشته است. برای اینکه این مثال را دقیقتر درک کنید، فرض کنید دوقلوهای بیستسالهای داریم که یکی از آنها در سفینه فضایی در حال مسافرت است و در نزدیکترین ستاره که ۴ سال نوری* با زمین فاصله دارد، بتواند با سرعتی معادل نزدیک به سرعت نور حرکت کند. او پس از بازگشت به محل اولیه خود در زمین، ۵ سال خواهد داشت، درحالیکه برادر دوقلویش که روی زمین باقی مانده است، بیش از ۱۰ سال از عمرش خواهد گذشت. این یکی از عجیبترین خاصیتهای زمان است که اینشتین آن را کشف و فرمولبندی کرد. او توضیح داد زمان بر خلاف تصور ما چیز ثابتی نیست، بلکه نسبی است و از دید هر ناظری با توجه به سرعت او در فضا تغییر میکند. یعنی اگر ناظر یک رویداد در حال حرکت باشد یا بهصورت ساکن جایی ایستاده باشد، رویدادها میتواند با زمان متفاوتی برایش اتفاق بیفتند.
*سال نوری: به مسافتی که نور در یک سال و با سرعت ۳۰۰ هزار کیلومتربرثانیه طی میکند سال نوری گفته میشود. سال نوری بر خلاف ظاهرکلمهاش واحد سنجش فاصله است، نه زمان.