محکومیت با پابند مهدی یراحی پایان یافت (۸ دی ۱۴۰۳) مرگ ۷ نفر بر اثر گازگرفتگی در تهران عوارض روحی سقط جنین در مادران چیست؟ خودروهای شوتی ۲۶۹ نفر را به کام مرگ کشاندند در چه صورتی سقط جنین باعث مرگ مادر می‌شود؟ همه آنچه باید درباره تجربه دندان درآوردن کودکتان بدانید | چالش‌های یک اتفاق دندانی تصادفات جاده‌ای در خراسان‌رضوی ۱۷ مصدوم بر جای گذاشت (۸ دی ۱۴۰۳) روغن‌کاری چرخ زنگاری توسعه از طریق نخبگان تسهیلات اشتغال تبصره ۱۸ به تأسیسات گردشگری استان خراسان رضوی پرداخت می‌شود ضرب و شتم شدید بازرس غذا و دارو در کرج میز کار مخصوص کمردرد ابداع شد افزایش قابل‌توجه آمار ابتلا به آنفلوانزا در کشور (۸ دی ۱۴۰۳) پراید، آلاینده‌ترین خودروی مشهد است معوقات حقوق بازنشستگان در ۳ ماه باقی‌مانده از سال ۱۴۰۳ با اعمال متناسب‌سازی واریز خواهد شد هشدار پلیس فتا درباره دو شگرد معروف کلاهبرداران تلفنی و پیامکی سقط جنین و خطر جدی باقی‌ماندن بقایای جفت در بدن مادر آنفلوانزا در رأس فهرست ویروس‌های درگردش کشور پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (شنبه، ۸ دی ۱۴۰۳) | بارش باران و برف در روز‌های پایانی هفته بازسازی صحنه نزاع منجر به قتل | دوئل مرگ‌بار دهه‌هشتادی ها آیا حق عائله‌مندی برای زنان بازنشسته تأمین اجتماعی برقرار می‌شود؟ پارابن، عامل مهم سرطان پستان ده ماده غذایی برای رشد خوب مو‌ها خطرات جدی سوخت مازوت برای سلامت مردم اعتراف «بوقلمون‌های شمشیرکش» به ۶۰ فقره زورگیری | این زورگیران را شناسایی کنید + عکس کدام استا‌ن‌های کشور در هفته جاری بارانی می‌شود؟ (۸ دی ۱۴۰۳) + فیلم قتل پدر پولدار توسط پسر و عروس به خاطر تجدید فراش آلودگی هوا به مغز جنین آسیب می‌رساند «تناسب اندام» باعث سلامت مغز در سالمندان می‌شود دارو‌هایی که خطر لخته‌شدن خون را افزایش می‌دهند زنگ خطر سوختگی در زمستان چگونگی تامین انواع شیرخشک در داروخانه‌ها رشتخوار خراسان رضوی لرزید (۷ دی ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

برای توسعه گردشگری روستایی چه باید کرد؟

  • کد خبر: ۴۴۶۷۵
  • ۰۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۷
برای توسعه گردشگری روستایی چه باید کرد؟
سازمان جهانی گردشگری هر سال برای روز جهانی جهانگردی (۲۷ سپتامبر برابر با ۵ مهر) شعاری انتخاب می‌کند. «گردشگری و توسعه روستایی» شعار امسال این روز است. سازمان جهانی گردشگری با انتخاب این شعار، حتما به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستا‌ها نظر داشته است.
فاطمه خلخالی استاد | شهرآرانیوز؛ موضوع انشای اول مهر بچه‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰ مشخص بود: تعطیلات خود را چگونه سپری کردید؟ بعد‌ها که پیک نوروزی آمد، صفحه آخر هم باید همین انشا را می‌نوشتی. نوشتن از سفری که رفته بودیم شرح این انشا بود. بچه‌هایی که مسافرت رفته بودند ۲ دسته بودند: یا شمال رفته بودند (این‌ها معمولا خانواده‌هایی بودند که وضعیت مالی بهتری داشتند) یا به روستای مادربزرگ و پدربزرگشان سرکشی کرده بودند.
 
اما سفر به روستا مباهاتی نداشت. اصلا نمی‌شد بابتش پز داد. حتی سفر محسوب نمی‌شد. یعنی این طور نبود که خانواده‌ای تصمیم بگیرد برود فلان روستای نادیده را ببیند و کشف کند. هرکسی روستا می‌رفت حتما می‌خواست به خانواده اش سربزند و دیداری تازه کند. در واقع، روستا مقصد سفر نبود. دلیلش هم معلوم بود. آن موقع آبادی‌های ما نه آب داشتند، نه برق و گاز. مسیر‌ها سنگلاخ و خاکی و حتی خطرناک بود. یک بقالی فکسنی هم توی آن دهکوره پیدا نمی‌شد. حمام بی حمام! یا از سرما باید سگ لرز می‌زدی یا از گرما پوست می‌انداختی. سرشب وقت خوابیدن بود، چون نفت اضافه نبود که روشنایی بدهد. با این شرایط، معلوم بود مردم جای گرم و نرم خودشان را توی شهر رها نمی‌کردند دنبال سختی راه بیفتند. بماند که روستانشینی سبک زندگی پیش افتاده و حتی عقب مانده‌ای به حساب می‌آمد و شهری‌ها دلشان نمی‌خواست با روستایی‌ها چندان دمخور شوند.
 
حالا چقدر تغییر کرده ایم! گسترش راه‌ها و جاده‌ها و وسایل حمل و نقل و توسعه ارتباطات جهانمان را دگرگون کرده است. گردشگری روستایی آن قدر جا افتاده که حالا یک فرهنگ شده است. روستارفتن و اقامت کردن در مناطق دورافتاده و پرت نشانه به روز بودن گردشگرهاست. حالا مردم گزینه‌ها و انتخاب‌های مختلفی در گردشگری روستایی دارند. اقامتگاه بروند یا چادر بزنند؟ مهمان خانه‌های روستایی شوند؟ صبح کجا صبحانه بخورند؟ روی تخت یا وسط مزرعه؟ روز خود را چطور سپری کنند؟ دوچرخه برانند، قایق سواری کنند یا پیاده گز کنند؟ می‌توانند پخت غذای محلی را تماشا کنند، با روستایی‌ها دمخور و از صنایع دستی شان باخبر شوند. جاذبه‌هایی مثل آثار قدیمی و باستانی و منظره‌های بکر و حیات وحش و بازار‌های محلی هم هست.

سازمان جهانی گردشگری هر سال برای روز جهانی جهانگردی (۲۷ سپتامبر برابر با ۵ مهر) شعاری انتخاب می‌کند. «گردشگری و توسعه روستایی» شعار امسال این روز است. سازمان جهانی گردشگری با انتخاب این شعار، حتما به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستا‌ها نظر داشته است. هرآنچه درباره گردشگری روستایی مطرح است در ادامه این گزارش از زبان گردشگران ایرانی می‌توانید بخوانید.
 
 

چرا اطلاعات گردشگری این قدر شلخته و آشفته است

این را که حالا علاقه‌مند هستیم به روستا‌ها سفر کنیم بگذاریم کنار. چقدر باخبریم که کدام روستا‌ها منحصربه فرد هستند؟ همه ما به این جمله حساسیم: فقط برای یک بار در زندگی!
مسلما برای بیشترمان این امکان نیست که دائما در سفر باشیم و همه جا را ببینیم. به ‎ همین دلیل، باید گزیده سفر کنیم. ترجیحمان این است جا‌هایی برویم که تجربه آن‌ها را جای دیگری پیدا نمی‌کنیم و یک بار در زندگی با آن روبه رو می‌شویم.
 
آیا به راحتی می‌توانیم این مکان‌ها را پیدا کنیم؟ واقعیت این است که برخلاف آنچه تصور می‌کنیم، با جست وجو در فضای مجازی نمی‌توان خیلی هم به مقصود رسید. سایت‌های گردشگری معمولا مطالبی تکراری دارند و ۴ جای مشخص را مدام به ما توصیه می‌کنند. شاید از صفحات شخصی بیشتر بتوان جواب گرفت، اما به اطلاعات هرکسی نمی‌توان اعتماد کرد و ذائقه‌های گردشگران با هم فرق دارد. از طرفی گوشمان پرشده از معرفی‌های یک خطی مردم در صفحات شخصی شان: یک روز عالی با دوستان در ارتفاعات فلان جا. زندگی و هیجان را در تپه‌های بکر فلان جا تجربه کنید. اینجا بهشت روی زمین است.
 
در حقیقت، این‌ها دردی دوا نمی‌کند. نیاز ما یک چیز است: وجود یک منبع اطلاعاتی قابل اعتنا و مستند.
حیدر رضایی، مبتکر پروژه عکاسی گروهی از مناطق محروم، که از سال ۹۴ تاکنون به روستا‌های محروم
۲۱ استان مختلف سفر کرده است، مشکل بزرگ گردشگری را نداشتن شبکه اطلاع رسانی می‌داند: ما هرجا می‌رفتیم اطلاعات درستی از آن نداشتیم. حتی افراد بومی روستا‌ها هم خیلی چیز‌ها را نمی‌دانستند. ما به عنوان افراد رسانه، تازه می‌رفتیم تحقیق می‌کردیم و به اطلاعاتی می‌رسیدیم. در حوزه گردشگری هیچ اطلاعاتی نیست. اگر هم باشد شلخته و آشفته است.»
 
به گفته رضایی، وقتی حتی خود بومی‌ها از ظرفیت‌های منطقه شان باخبر نیستند، چطور می‌توانند از صنعت گردشگری، این صادرات نامرئی، پول به دست بیاورند و تکانی به وضعیت اقتصادی شان بدهند؟ او ادامه می‌دهد: به دلیل همین نداشتن آگاهی و اطلاعات و بهره برداری نکردن از منابع و ظرفیت ها، می‌دیدیم که مردم روی ثروت نشسته اند درحالی که فقیرند. البته در ۵۰ درصد مواقع و شاید هم بیشتر، این اتفاق تعمدی بود. اگر فقیر آنجا از فقر درمی آمد و ثروتمند می‌شد، برای منافع بعضی‌ها مشکل ساز می‌شد. مثلا جایی بود در همین سراوان کردستان که ما رفته بودیم و به دلیل کولبری و این چیز‌ها خیلی هم معروف است. آنجا یک منطقه بکر و طلایی برای کشاورزی است، اما مردم کولبری می‌کنند. شخص حال ندارد بکارد و برداشت کند. حاضر است یک یخچال سایدبای ساید را از این طرف کوه ببرد به آن طرف کوه و روزانه ۲۰۰ هزار تومان بگیرد، ولی چیزی نکارد.
 
این به علت نداشتن آگاهی در بهره برداری از ظرفیت هاست. مسئولان باید آنجا اطلاع رسانی‌ها را انجام دهند و مردم را تشویق کنند تا آن منطقه به قطب کشاورزی تبدیل شود. اگر این اتفاق بیفتد، گردشگر می‌آید. فضای سبز به وجود می‌آید. گردشگر می‌آید و خیلی اتفاقات دیگر می‌افتد. به تبع همین، ثروت به منطقه می‌آید. ولی به دلیل مدیریت‌های ضعیف و تأمین منافع یک عده محدود و نادانی یا ناکارآمدی، خیلی از این مناطق محروم مانده اند.
 
 

وقتی به روستا می‌روی به مهمانی پایتخت نمی‌روی!

بیایید فرض بگیریم حالا با هر روشی بوده مقصد سفرمان را به روستایی باز کرده ایم. مایی که شهرنشین هستیم و به هر حال در معرض فرهنگ و تمدن شهری قرار داشته ایم حالا باید آداب دان باشیم و متشخص بودنمان را نشان بدهیم. آداب دانی و بافرهنگ بودن ما در روستا به چه معناست؟

دل روستایی‌ها خیلی از دست شهری‌ها پر است. قبل تر‌ها وقتی مسافر‌ها و گردشگر‌ها وارد روستایی می‌شدند، به دلیل پوشش شهری شان در اصطلاح خودمان خیلی تابلو بودند. روستایی‌ها از بعضی پوشش‌ها و بی قیدی‌ها می‌رنجیدند. حتی شاید بینشان بحث و دعوا می‌شد، اما حالا بعضی روستایی‌ها تسلیم شده اند. دیدند اگر قرار باشد از گردشگری روستایی پولی به دست بیاورند، باید جا‌هایی سکوت کنند. فکر می‌کنید راه درستی رفته ایم؟ حق با چه کسی بوده است؟
 
گردشگران حرفه‌ای می‌گویند حق با روستاییان است. آن‌ها می‌گویند وقتی یک گردشگر به منطقه‌ای پا می‌گذارد، باید به قوانین و عرف آنجا تا حد امکان پایبند باشد. این قانون جهانی است. دانیال حسنی، گردشگر جوانی که تاکنون سفر‌های زیادی به داخل و خارج از کشور رفته است، می‌گوید: یکی از اصول گردشگری پایدار این است که وقتی به منطقه‌ای وارد می‌شویم به فرهنگ آنجا احترام بگذاریم، ولی خب، بسیاری از گردشگران ایرانی این را رعایت نمی‌کنند.
 
این یک بحث اعتقادی نیست بلکه اصول گردشگری است. اصلا نباید در یک روستا طوری لباس بپوشی که در یک مهمانی در تهران لباس می‌پوشی. گاهی مردم در روستا‌ها طوری ظاهر می‌شوند که حتی در تهران هم این طوری نمی‌چرخند. اعتقاد هم دارند که روش درست همین است و ما باید روستایی‌ها را با این مسائل آشنا کنیم. یعنی خیلی جالب است که حق به جانب هم هستند!
 
جوان‌های ایرانی برای کشف جای جدید سفر نمی‌کنند. برای پرکردن کمبودهایشان به مکان‌های بکر هجوم می‌برند: کار به جایی می‌رسد که در جزیره هنگام شاهد بودیم افرادی با لباس‌های بسیار نامناسب و ناهنجار یوگا کار می‌کردند.
 
درد وقتی عمیق‌تر می‌شود که جای اینکه روستایی‌ها فرهنگشان را به توریست‌ها منتقل کنند، آدم‌هایی که نام «گردشگر» را یدک می‌کشند بر فرهنگ روستا اثر بگذارند و به قول حسنی، دختر نوجوان عشایر با اینکه بلد نیست آرایش کند، به تقلید این کار را انجام دهد: دولتمردان در کشور‌های دیگر از فرهنگ روستا‌های خود حمایت می‌کنند. مثلا در مالزی به عشایر پول می‌دهند و می‌گویند ما شما را تأمین می‌کنیم، ولی شما شکل عادی زندگی خود را داشته باشید.
 
حفظ محیط زیست روستایی و آسیب نزدن به آن از دیگر نکاتی است که این گردشگر به آن اشاره می‌کند: ما پاموکاله ترکیه رفته بودیم. به محض اینکه با دمپایی روی رسوبات رفتیم، سریع یک نفر دوید و گفت باید پابرهنه باشید. ولی ما حالا نمونه خیلی قشنگ‌تر از آن را که چشمه‌های رنگی باداب سورت است داریم. می‌روند آنجا نیسان می‌شویند! یا می‌روند بالای پلکان آن عکس می‌گیرند، تخریب می‌کنند. می‌دانید؟ همه این‌ها از نبود آموزش است و اینکه شخص نمی‌داند اصلا این مکان‌ها و آثار چقدر ارزش دارد. فکر می‌کند این را خراب بکند فردا دوباره جایش درمی آید!
 
 

با عینگ گردشگری به روستا برو نه با تعصب!

سیامک درفشی که راهنمای طبیعت و حیات وحش است درباره تفاوت و تعارض باور‌های اعتقادی بین مردمان شهر و روستا صحبت می‌کند. از نظر او این بزرگ‌ترین معضلی است که در گردشگری روستایی مطرح است: درکشور‌های خارجی، این تعارض‌ها بین جامعه شهری و روستایی وجود ندارد. اگر هم باشد، با آموزش به گردشگر‌ها این مسئله را حل کرده اند. مثلا در سریلانکا جلو معابد یک نفر بود که خیلی محترمانه می‌آمد و دقیق سه چهار نکته را می‌گفت: اینکه نباید کفش داشته باشید، نباید کلاه بر سرتان باشد و نباید لباس باز داشته باشید. حتی آنجا لباس‌هایی داشتند که به گردشگر‌ها می‌دادند. کلا در معابدشان این اتفاق می‌افتد و در همان جا قید می‌کردند که نمی‌توانید با بودا عکس بگیرید. با مجسمه‌ها و بت هایشان نمی‌توانستید عکس بگیرید و این‌ها همان جا این تعارض را حل می‌کردند. حالا برخی از توریست‌ها می‌پذیرفتند و آن‌هایی که نمی‌پذیرفتند وارد نمی‌شدند.
 
اگر اتفاقاتی از این دست در ایران هم بیفتد، خیلی خوب می‌شود. مثلا وقتی به عنوان راهنما مسافر را می‌بریم، به روستا که نزدیک می‌شویم، باید هر چند دقیقه یک بار نکاتی را تذکر بدهیم، ولی هرقدر هم که به مسافر توضیح می‌دهید دلیلش این است و هر زمان به شهر خودت رسیدی هر کاری دلت می‌خواهد بکن، باز هم این تعارضات وجود دارد. حتی اگر پشت بعضی باور‌های روستاییان خرافات هم باشد، باید از زاویه گردشگری به آن نگاه کرد، نه از زاویه تعصب.
 
 

گردشگری خوراک را جدی بگیریم

حامد اَسیو یکی دیگر از گردشگران ایرانی، نگران این است که روستاییان فرهنگ و آیینشان را به تدریج تغییر دهند و به فراموشی بسپارند. او بحث زبان‌های مختلف ایرانی را پیش می‌کشد: خیلی از زبان هایمان متأسفانه درحال مرگ است. زبان مادری خودم تاتی است که فقط در مناطق محدودی است و باید حفظ شود. اطراف قزوین است. ما حدود ۲۰ زبان محلی داریم که شرایط وخیمی دارند و رو به فراموشی گذاشته اند. در روستا‌ها دیگر مکالمه به آن زبان‌ها انجام نمی‌شود. یعنی حتی پدر‌ها و مادر‌ها با بچه هایشان به آن زبان صحبت نمی‌کنند و آینده این زبان رو به خاموشی می‌رود. به نظرم، اگر قرار است کاری بکنیم، باید قدر این‌ها را بدانیم.

اسیو آموزش روستاییان را لازمه توسعه گردشگری می‌داند. به اعتقاد او، یک روستایی باید بداند گردشگر دنبال تجربه فرهنگ و مراسم روستایی است نه اینکه پی امکانات آمده باشد. در این صورت است که می‌تواند درآمد کسب کند. اسیو به تأسیس مؤسسات گردشگری که بحث آموزش را پیگیری می‌کنند اشاره می‌کند و می‌گوید: آیا می‌توان هر جایی مؤسسه گردشگری تاسیس کرد؟ قطعا نمی‌شود. شیوه‌ای که در آن می‌توان سریع‌تر جواب گرفت آموزش برخط است. من، خودم، در این حوزه هم فعالیت می‌کنم. می‌توان همین آموزش‌ها را مدون کرد و در قالب یک دوره آموزشی به اقامتگاه‌های روستایی و به شورای روستا ارائه کرد. به میزبان‌ها اطلاع رسانی شود که بدانند با میهمان چطور برخورد کنند. از طرف دیگر، تور‌های گردشگری به گردشگر‌ها آموزش دهند که چگونه با میزبان رفتار کنند.
 
گردشگری خوراک موضوعی است که اسیو به آن اشاره می‌کند که بسیار پرطرف دار است: ما نان‌ها و غذا‌های محلی خیلی جالبی داریم. روش‌های پختمان هم متنوع است. بعضی غذا‌ها در تنور پخته می‌شوند، بعضی زیر خاکستر، بعضی روی آتش. این، خود، یک مقوله بسیار جذاب است که می‌شود ساعت‌ها درباره آن صحبت کرد و مخاطبان زیادی خواهد داشت. گردشگر‌ها می‌آیند که این‌ها را ببینند. در گردشگری خوراک، مسافران از کشور‌های مختلف دور هم جمع می‌شوند و آن روش پخت را تست می‌کنند. یعنی خودشان می‌خواهند تجربه کنند.
 
در واقع، الان گردشگری تجربه گرا دارد جا می‌افتد. گردشگری کشاورزی هم یکی دیگر از انواع گردشگری تجربه گراست. فرد می‌آید در مزرعه شما کار می‌کند. فقط در ازای اینکه به او جای خواب و خوراک بدهید، در کاشت محصول و برداشت آن به شما کمک می‌کند. یکی از دوستانم که در خراسان است مزرعه دارد. یک نفر از فرانسه و نفر دیگری از هلند آمده بودند و به ایشان کمک می‌کردند. بسیار خوشحال و راضی بودند از تجربه کشاورزی به سبک ایرانی. واقعا چیز‌های ارزشمندی داریم که فراتر از سطح ملی است و می‌تواند برای جهان جذابیت داشته باشد.
 
آداب آبادی گردی
 

گردشگری روستایی را خود مردمانش می‌چرخانند، نه دولت

با اینکه تاکنون روستا‌های زیادی در ایران به عنوان هدف گردشگری شناسایی شده اند و برنامه‌هایی برای آنان اجرا شده است، هنوز با استاندارد‌های گردشگری روستایی فاصله زیادی داریم. بسیاری از روستا‌های ما هنوز امکانات اولیه ای، چون سرویس بهداشتی و سطل زباله ندارند. تعداد اقامتگاه‌های بومگردی بسیار کم است و جاده‌ها ناهموار. تا این زیرساخت‌ها حل نشود، یک پای گردشگری روستایی می‌لنگد.
 
جعفر علیزاده گلستانی که تاکنون به قاره‌های مختلف اروپا، آفریقا و آسیا سفر کرده است می‌گوید: توی همین کنگ خودمان سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد. نباید این طور باشد که گردشگر‌ها نارضایتی داشته باشند. اقامتگاه‌های بومگردی باید گسترش پیدا کنند. در بعضی روستا‌ها جوانانی هستند که حاضرند این کار‌ها را بکنند. باید از طریق دولت، تسهیلاتی در اختیار آن‌ها قرار داده شود که خانه‌های روستایی را تعمیر و بازسازی کنند تا گردشگری روستایی ما توسعه پیدا کند. ایران با این وسعتش، روستا‌های بسیار نابی دارد که در خارج از کشور پیدا نمی‌شوند. من رفته ام و دیده ام. در اروپا، در آفریقا، در دل جنگل‌ها پیش رفته ام. می‌بینم دست ما پر است از این جهت.
 
روستا‌های ایران با داشتن ۴ فصل آب و هوایی مناظر منحصربه فردی به نمایش می‌گذارند. حتی در یک زمان مشخص از سال، ممکن است یک روستای ایران بسیار سرد و جای دیگر بسیار گرم باشد، ویژگی‌ای که برخی کشور‌ها آن را به صورت مصنوعی برای گردشگران فراهم می‌کنند. آبادی‌های ایران اقلیم‌های متنوعی دارند. تنوع فرهنگ ها، آیین‌ها و موسیقی در آن‌ها بی اندازه است. فقط طی یک ربع که از یک روستا به روستای دیگر می‌روی، فرهنگ و فضا و طبیعت دگرگون می‌شود. همه این‌ها می‌گوید گردشگری روستایی می‌تواند در جغرافیای ایران نه تنها بر درآمدزایی روستا که بر اقتصاد کشور مؤثر باشد.
 
به نظر زهرا آجرلو، تا اینجا آنچه گردشگری روستایی را سرپا نگه داشته همت و فعالیت خود روستاییان بوده است، نه دولت: درست است که دولت امکانات اولیه‌ای را به روستاییان داده، مثلا از بومگردی حمایت کرده، ولی خود روستاییان هستند که دارند به این گردشگری رونق می‌دهند و آن را می‌گردانند. یکی از تفاوت‌های اساسی ما با کشور‌های دیگر این است که روستاهایمان برای گردشگری بسترسازی نشده اند، در حالی که روستا‌های ما در مقایسه با کشور‌های خارجی بسیار غنی و خاص هستند.
 
 

برای سفرکردن پول داری یا زمان؟

به نظر می‌رسد گردشگری روستایی در ایران بیشتر بر اساس نیاز گردشگر شکل گرفته باشد تا تقاضای روستاییان، نیازی که اگر درست هدایت شود، می‌تواند جلو متروکه شدن آبادی‌ها را بگیرد، و به اقتصاد و اشتغال زایی در روستا کمک کند. راهکار‌هایی که تاکنون دولت برای توسعه روستایی به کار گرفته، نتوانسته است سطح این مناطق را به استاندارد لازم برساند. شاید بخش خصوصی صنعت گردشگری بتواند این کار را انجام بدهد. باید امیدوار بود. خود روستاییان می‌توانند بر رونق این صنعت بسیار تأثیرگذار باشند. شناسایی مخاطبان و تدارک امکانات و نیاز‌های آنان یکی از مهم‌ترین نکاتی است که باید یاد بگیرند.
 
گردشگرانی که به روستا سفر می‌کنند گروه‌های مختلفی را شامل می‌شوند: سالمندانی که بازنشسته شده اند و پول و وقت کافی را برای گذراندن در محیط روستایی دارند. آنان دنبال مکانی ساکت برای استراحت هستند. افراد میان سال شاغلی که درآمد خوبی دارند، اما وقت کمی دارند و فشرده سفر می‌کنند و دنبال رفتن به مقاصد جدید هستند. جوان تر‌هایی که درآمد کافی ندارند، اما زمان کافی برای در سفر ماندن دارند. آن‌ها به دنبال هیجان و تجربه و ارتباط با آدم‌های جدید هستند. دسته دیگر خانوادگی سفر می‌کنند و دوست دارند نیاز‌های کودکانشان برطرف شود. گروه‌های دیگری را هم می‌توان اضافه کرد که شناسایی آنان کار دشواری نیست و توجه کردن به خواسته هایشان و تهیه بسته‌های تفریحی و بهداشتی برای آنان می‌تواند محرک سفر‌های بعدی باشد تا چرخ گردشگری روستایی نیز روی مدار پیشرفت و ترقی بیفتد.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->