گروه ورزش/شهرآرا،امیرعابدزاده در دروازهبانی هرگز شبیه به پدرش نیست. او با جثهای جمع و جور و ری اکشنهای سریعتر شمه دیگری از دروازهبانی خانواده عابدزاده را برابرمان قرار میدهد. احمد رضا عابدزاده حتی در دوران جوانی که قبراقی بیشتری داشت هرگز گلری با واکنشهای سریع نبود. احمدرضا هرآنچه داشت از دید بالا، جای گیریهای عالی و اعتماد به نفس فوق العاده بود وگرنه او برای مهار موقعیتهای حریف چندان همچون امیرش خود را به تکاپو نمیانداخت وبیشتر میکوشید از فیزیک ترسناکش نهایت بهره را ببرد. شاخصه مهم دروازهبانی احمد رضا اما اعتماد به نفسی حاصل از سختیهای دوران کودکی ونوجوانی هم بود به طوری که به بینندهاش القاء میکرد که انگار از هیچ بازدارندهای نمیترسید! موهبتی که مهاجمان حریف را برآن میداشت تا با انگیزه و گاها افراط بیشتر در برابر او قد علم کنند.
احمد رضا به حدی در دروازهبانی نافذ بود که صدای فریادهای یورگن کلیزمن را بعد از گلزنی به تیم ملی ایران در جام جهانی 1998فرانسه درآورد. کلینزمنی که فاتح دروازههای بسیاری در عرصه بازیهای جهانی و اروپایی بود وقتی احمد رضا را تسلیم کرد چنان تور دروازه ایران را با انگشتانش کشید که تصور میشد گل قهرمانی آلمانها در جام جهانی را به ثمر رسانده است.احمد رضا به لحاظ رفتاری ویژگیهایی داشت که روح و روان عالی ترین مهاجمان جهان را هم به هم میریخت. هیبی تنومند، اندامی ورزیده و بازوانی ستبر از احمد رضا معجونی منحصر به فرد ساخته بود؛ دروازهبانی با فیزیک قوی اما با هوش و سرشار از اعتماد به نفس.
آنچه این روزها اما در وجود امیررضا عابدزاده میبینیم متفاوت از چیزی است که احمدرضا برایمان به نمایش میگذاست. امیر با فیزیکی متعادل تر که شیرجه زدنهای سریع را سهل تر میکند و تبحر بیشتر در مهار موقعیتهای نزدیک به دروازه در فوتبال پرتغال پیش تازی میکند. تردیدی نیست اگر احمد رضا بخشی از استعدادش را پشت دیوارهای تیرخورده آبادان پنهان و جنگ زدگی را تجربه نمیکرد و فرصت داشت همچون امیرش مسیری آکادمیک را در فوتبال اروپا سپری کند، چه بسا در فوتبال اروپا نیز به دروازهبانی درجه تبدیل میشد.
احمدرضا علاوه براز دست دادن بخش مهمی از زندگی ورزشی به واسطه جنگ و کوچ به اصفهان بعد از دورانی که در دروازه استقلال آقایی میکرد با مصدومیتی شدید نیز مواجه شد که آن آسیب دیدگی نقشی انکار ناپذیر در از بین رفتن سالهای مهمی از دوران ورزشی اش داشت اما درهرحال احمدرضا به واسطه استعدادی بی نظیر دردروازهبانی در همان سالهای باقی مانده نیز موفق به فتوحات بسیاری با تیم ملی ایران شد و سرانجام دروازهبانی درجام جهانی را هم تجربه کرد؛ تجربهای که کمترین شایستگیاش بود.
فرزند احمدرضا اکنون درمسیری است که شاید برای احمدرضای دهه 70 تا 80 رویا بود. عابدزاده بزرگ هیچ گاه در طول دوران زندگی ورزشی شانس پرورش یافتن در فوتبال اروپا و باشگاههای بزرگ نداشت. او از مسیری سخت و باشگاههایی گاها با حداقل امکانات به جام جهانی رسید و به یکی از محبوب ترین دروازهبانیهای تاریخ فوتبال ایران تبدیل شد. پرواضح است که اگر عابدزاده پدر همچون پسر میتوانست در فوتبال اروپا الفبای دروازهبانی را بیاموزد و زیر نظر به روز ترین مربیان تمرینهای دروازهبانی را سپری کند، به یک شاهکار بی نظیر تبدیل میشد اما چه سود که آنروزها راه برای احمدرضا باز نبود واو حالا باید نمایش دست پروردهاش در قفس توری مارتیمو را تماشا کند و آرزو کند که امیربخشی از آرزوهایش در تسخیر فوتبال اروپا را با حقیقت پیوند بزند.
درخشش پسر درشب بازی با پورتو ومهار یک پنالتی مقابل قهرمان اروپا نشان داد امیر با ویژگیهای خاص فیزیکی و تکنیکی خود در دروازهبانی در جاده پیشرفت قدم میگذارد وشاید روزی بتواند سر از تیمهای بزرگ تر نیز درآورد. البته برای امیر نیز رسیدن به چنین جایگاهی سهل به دست نیامدهاست. دوری از وطن شاید از امیرنیز به مانند پدرروحیهای تلاش گر پدید آورده باشد تا شاید بیش از این در فوتبال اروپا دوام بیاورد و به درخشش ادامه دهد.