محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - کمتر از ۴ هفته پیش بود که هر نیم ساعت یک بار بهاره رهنما یک استوری عذرخواهی با لحنهای مختلف در اینستاگرامش منتشر میکرد و از مردم لرستان عذرخواهی میکرد. دلیل این عذرخواهیهای پی درپی، انتشار ویدئوی کوتاه از او بود که در برنامه شام ایرانی که از طریق پلت فرمهای مجازی پخش میشود، خانم رهنما وقتی بحث از مشکلات جوانان شده بود، در بخشی از حرف هایش توهینی به مردم لر کرده بود که شایدبازنشرش در یک متن رسمی خوب نباشد.
این حرف بعدها با توضیحهای مختلف خانم رهنما و ربط دادن آن به فیلم دختر لر همراه شد، اما حقیقت ماجرا آن قدر واضح بود که نمیشد با صفتهای تقطیع شده و شیطنت رسانهای و توجیههای دیگر آن را حل کرد و هر چندبار هم که کلیپ کامل را میدیدیم، بازهم توهین در آن واضح بود. بعد از این اتفاق حملهها و انتقادهای زیادی به خانم رهنما شد و او هم بارها عذرخواهی کرد.
اما دوسه روزی است که فضای رسانهای ما تحت تأثیر کلیپ کوتاهی است که در فضای مجازی و به شکل گسترده پخش شده است و میتوان از آن برداشتهای گوناگونی کرد. فرق عمده این بار با دفعه قبل در این است که این بار این اتفاق نه در یک برنامه اینترنتی که در رسانه ملی انجام شده است، اما آیا شدت و غلظت اتفاق اخیر آن قدر هست که بتوان آن را توهین رسانهای تلقی کرد؟ اصل ماجرا چه بوده است و واکنشهای مسئولان و میهمان برنامه و کاربران مجازی به این اتفاق و نظرشان درباره اتفاقات مشابه چیست؟
برای چندمین بار؟
در زمینه برخورد رسانه با اقوام ایرانی، ۲ بحث همیشه مطرح است؛ یکی موضوعی قدیمی است که در آن سازندگان فیلم و سریالها همیشه میگویند که شوخی با یک لهجه یا یک شهر ایران یا حتی نشان دادن شخصیتهای منفی در فیلمهای جدی که اهل خطهای از کشورمان هستند، به معنی توهین به آن عده نیست و الزامات نمایشی باعث میشود که در شخصیت پردازی، افراد اهل جایی باشند! این موضوع هنوز هم که هنوز است انگار حل نشده است و از برنامه عموهای فیتیلهای که به علت استفاده از لهجه ترکی تعطیل شد تا سریال سرزمین کهن که به دلیل تلقی توهین به قوم بختیاری توقیف شد، دنیای برنامه سازی و سریال سازی ایران همیشه تحت تأثیر بوده است.
اما موضوع دوم نحوه برخورد و صحبت با اهالی مناطق مختلف ایران در برنامههای تلویزیونی و مستندهاست. چیزی که واضح است، این است که وظیفه رسانه حفظ حرمت همه اهالی ایران با هر نژاد و باور و گویشی است و گاهی یک خطای کوچک میتواند تبعات سخت و پیش بینی نشدهای داشته باشد.
مثل اتفاقی که چند روز پیش در شبکه ۲ سیما افتاد و وقتی مجری از میهمانی که لباس کردی بر تن داشت به اشتباه پرسید این لباس چوپانی چیست که بر تن دارید؟ تقطیع و پخش آن باعث تلقی توهین شد و انتشار گسترده آن واکنشهای زیادی را به دنبال داشت. میهمان این برنامه که برای ترویج فرهنگ اقلیم زیبای کردستان در خیلی از برنامههای تلویزیون با لباس کردی ظاهر میشود، بلافاصله توضیحی در صفحه شخصی اش داد و گفت که جواب مجری را داده و قصد توهین هم نبوده است. بعد هم کلیپی از حضور او در برنامه چند سال قبل رضا رشیدپور منتشر شد که در آن از این لباس و فرهنگ مردم کردستان تقدیرهای زیادی انجام میشد و مجری برنامه با افتخار لباس کردی را بر تن میکرد.
اگر به کلیت فیلم نگاه کنیم و فقط به آن بخش پخش شده اکتفا نکنیم، در لحن مجری برنامه توهین یا تمسخری دیده نمیشود و او به اشتباه لباس را لباس چوپانی میخواند و بعد از آن هم درباره خوبیهای این لباس حرف میزند. اما به هرحال موضوع قومیتها همیشه مسئله مهمی است و این حساسیت دلیل درستی هم دارد، زیرا رسانهها به ویژه رسانه ملی آینهای برای همه مردم ایران است که خود را همیشه و به زیبایی در آن ببینند، اما واکنشها به این فیلم خیلی تندتر از این حرف هاست. بحث از تکرار چندین باره اشتباهات این چنینی و قصد و غرض مطرح است.
ما همه باهم هستیم!
از آقای نیکزاد، نایب رئیس مجلس، که از پیگیری این مسئله حرف زده است تا جمعی از نمایندگان که نامهای سرگشاده دراین باره نوشته اند و واکنش کاربران کردزبان، بیشتر بر تکراری بودن این اتفاقات تأکید میشود، موضوعی که در نوع خود درخور تامل است. صداوسیما با همه انتقادهایی که در خیلی از زمینهها میتوان به آن داشت، دراین زمینه همیشه طرف دار حمایت از همه اقوام ایرانی و آنتن دادن به آنان بوده است و در صورت مکدرشدن شماری از هم وطنان، چنان که پیشتر گفتیم، برنامهها را از جدول پخش به راحتی کنار میگذارد یا مجری و برنامه سازان را موظف به عذرخواهی میکند.
شاید نظرهایی که در فضای مجازی این اتفاقها را تکراری میدانند، نه فقط درباره صداوسیما که درباره کلیت محتواهای تولیدشده حرف میزنند. البته که اگر در این موضوع هم دقیق شویم، در کشور ما مسئله توهین به نژادها و لهجههای دیگر با شیب خوبی رو به کاهش است و فرهنگ سازی و حساسیتهای این چنینی باعث شده است دراین زمینه خاص، دست کم در رسانههای رسمی اوضاع بدی نداشته باشیم و یکدلی مردم در زمینه احترام به اقوام ایرانی زیاد باشد.
در پایان شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنیم که در برنامههای غیرنمایشی بهتر است همیشه چنین حساسیتهای درستی وجود داشته باشد؛ ضمن این که شاید این داستان و حاشیههایش بهانهای باشد برای تلنگر به خودمان با هدف افزایش فرهنگ نقدپذیری. مخصوصا در فضای مجازی که هر حرف و هر اتفاقی میتواند به شکلی دیگر تعبیر و بازنمایی شود.