رمان «دیوید کاپرفیلد» ترجمه مسعود رجب‌نیا به چاپ سیزدهم رسید آغاز فیلمبرداری فیلم جدید جوئل کوئن در اسکاتلند پخش دوبله فارسی «جاده یخی انتقام» در شبکه نمایش خانگی قاتل «متیو پری» در دادگاه مجرم شناخته شد دوبله فیلم ترسناک «آلوده» برای پخش از تلویزیون مستند «آقای نخست‌وزیر» روی آنتن + زمان پخش وحید تاج و حسام‌الدین سراج در قونیه | حضور گسترده خوانندگان ایرانی در فستیوال بین‌المللی «دولت عشق» در قونیه پژمان بازغی و منوچهر هادی در تیم فوتسال ستارگان هنر ایران + عکس انتشار ۲ آلبوم موسیقی «بانگ عشق» و «کیکاوس» آوازخوانی حسام‌الدین سراج در مراسم تشییع استاد فرشچیان + فیلم فیلم «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» شهرام مکری در جشنواره بوسان بازیگر نقش جایگزین مصطفی زمانی در نسخه آمریکایی سریال «یوسف پیامبر» چه کسی است؟ + عکس و بیوگرافی سعید روستایی از احتمال اکران «برادران لیلا» خبر داد + عکس «پوست شیر» رقیب سریال‌های ترکی در برزیل شد + عکس
سرخط خبرها

این کتاب باقلوای یزد بود!

  • کد خبر: ۶۲۴۳۱
  • ۰۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۱
این کتاب باقلوای یزد بود!
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی

در آستانه سال نو تحفه‌هایی رنگارنگ به دستم رسید و بعضی ناشران محترم و نویسندگان ارجمند با ارسال کتاب‌های جدید خود، عیدانه‌هایی دلپذیر و زیبا محبت کردند و نوروزم را رونق بخشیدند و عیدم را ساختند؛ هر یک از دیگری شیرین‌تر و دلچسب تر، این نان برنجی کرمانشاه و آن سوهان قم، یکی گز اصفهان و دیگری کلمپه کرمان یا پادرازی مشهد.

 

اما در این میان یکی باقلوای یزد بود، چنان که نه دلم می‌آمد لحظه‌ای رهایش کنم و کنارش بگذارم و نه طاقت داشتم تمام شود و لذت خواندنش به پایان برسد. نمی‌دانم وقتی آقای دکتر حسینی کتاب "آینه در برابر خورشید" را در ساعات پایانی سال به دستم رساند خودش می‌دانست که چه گوهر گرانبهایی را در دامن نوروزم می‌گذارد یا نه.


کتاب حاصل گفتگو‌هایی است با استاد ارجمند و فرزانه حضرت آقای دکتر احمد مهدوی دامغانی که از خاطرات کودکی در مشهد قدیم شروع می‌شود و به سال‌های اقامت در آمریکا می‌رسد.


بوی دلپذیر وطن دوستی و رایحه مطبوع دلباختگی به سلطان خراسان چنان از هر صفحه کتاب برمی خیزد که در هر لحظه مشام جان خواننده را معطر می‌کند و روح معنوی باطن صاحب سخن چنان آتش نهفته‌ای دارد که در هر کلمه و هر جمله کتاب گرما و نور مهر و محبت هویداست.


هر چه فکر کردم در معرفی این کتاب چیزی بنویسم، دیدم بهتر از آنچه استاد بزرگ دکتر شفیعی کدکنی نگاشته اند نمی‌توان گفت؛ عین عبارات ایشان در بخشی از یادداشت معرفی کتاب چنین است؛
" برای خودم نیز باورکردنی نبود که دکتر مهدوی تن به چنین گفت و گویی بدهد و یک چنین اثر خواندنی و جذابی را به وجود آورد. از ته دل در حق شما دعای خیر و آرزوی سعادت دارم که باعث شده اید بخشی از تاریخ و فرهنگ خراسان معاصر ثبت شود"


بعد از این استاد شفیعی کدکنی چنین نوشته اند:" آدم در زندگی کمتر کسی را می‌تواند "دربست" قبول داشته باشد، هر قدر به آن شخص ارادت و اخلاص داشته باشد. اما من دکتر مهدوی را "دربست" قبول دارم و او را نمونه یک ایرانی دانشمند و ایده آل می‌دانم. این مسأله از نوادر امور است و استثنا از قاعده‌ای عامّ و جهان شمول. شما هر قدر فانی در وجود کسی باشید، باز از اختلافات جزئی نمی‌توانید برکنار بمانید، اما در مورد دکتر مهدوی من این چنین حالتی دارم.

دکتر مهدوی از نظر من مظهر ایمان در معنی خالص و زلال آن است. این همه دانش و جهان دیدگی و نشست و برخاست با همه نوع مردم در ایران و فرانسه و آمریکا، هیچ نتوانسته است کوچکترین خدشه‌ای در تجربه روحی و ایمانی او ایجاد کند"


ایشان یاددداشت خود را در باره این کتاب چنین پایان داده اند:"آنچه به دست آمده است و من آن را با لذت، و گاه با گریه شوق، خواندم، اثری است در نوع خود بی مانند"


کسانی که با دکتر مهدوی دامغانی و خاندان ایشان آشنا باشند یا به خراسان و مشهد قدیم تعلق خاطری داشته باشند، به طور طبیعی با این کتاب انس ویژه‌ای خواهند یافت، اما دیگران نیز در خاطرات بسیار جذاب و خواندنی استاد و لحن شیرین و بیان دلنشین ایشان "آنی" خواهند دید که به آسانی در هر جایی نمی‌توان پیدا کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->