یاسر سماوات/شهرآرانیوز، سه بازیکن دورگه تیم ملی بسکتبال ایران در مجموع سه دیدار ایران در المپیک عملکرد بسیار ضعیفی داشتند و آمار آنها حقانیت منتقدان در نقد این بازیکنان را ثابت میکند.
فیلیپ (پویان) جلالپور، مایک رستمپور و آرون گرامیپور در سه دیدار تیم ملی بسکتبال در المپیک توکیو، سرجمع ۸۶ دقیقه و ۳۵ ثانیه بازی کردند.ماحصل حضور این سه بازیکن، اما ۷ امتیاز، ۱۶ ریباند و مجموع کارایی ۶ بود! عملکردی که برای سه بازیکن در سطح المپیک بسیار ضعیف است.
مهران شاهینطبع در حالی روی انتخاب این بازیکنان اصرار میورزید که چهرههایی مانند سجاد مشایخی، محمد ترابی، آرمان زنگنه، میثم میرزایی و حتی سالار منجی و مهدی کامرانی میتوانستند در آوردگاه توکیو کمک بیشتر و بهتری به تیم ملی بکنند. این میان کامرانی که در پایان دوران بازی حرفهایاش قرار دارد، میتوانست ضمن کمک فنی و روحی به تیم ملی، وداعی شایسته نامش در میدانی بزرگ داشته باشد.
گذشته از این سرمربی تیم ملی باید به این پرسش پاسخ دهد که دستاورد المپیک برای بسکتبال ایران چه بود؟ زمانی که نوید رضاییفر با نمایش خیره کننده خود همه را به آیندهاش امیدوار میکند، چرا دو سه بازیکن جوان دیگر جای (پورها) که نمایشی ناامیدکننده داشتند، همراه تیم ملی به توکیو نرفتند؟ واقعا اگر جوانانی مانند سالار منجی یا متین آقاجان پور در فهرست این تیم قرار میگرفتند، نمایشی ضعیفتر از دورگههای مورد علاقه شاهین طبع داشتند؟
متاسفانه از آنجا که غیر از علاقهمندان خاص بسکتبال، اقبال عمومی چندان درگیر اتفاقات ریز و درشت و حواشی این ورزش نیست، فدراسیون و مسئولان تیم ملی، طی سالهای گذشته همواره افکار عمومی را به طرفی که مطابق میل شان بوده سوق دادهاند، اما این میان منتقدان و خبرنگاران تخصصی بسکتبال به این سادگیها با توجیهات آنها کنار نمیآیند. حالا سرمربی تیم ملی باید پاسخگوی سوالاتی باشد که طرح آنها حق رسانههای منتقد است. پاسخهایی که درست مثل سوالات صریح باشند نه توسل به بازی با کلمات و ترفندهای نخنمای تخطئه پرسشگر و انگ نژادپرستی و دشمنی با این آب و خاک، که فکر نمیکنیم شخص سرمربی تیم ملی هم در ضمیر خود به چنین اظهاراتی باور داشته باشد.
در نبرد توجیهات
شوربختانه فرار رو به جلو سالهاست به مانعی بزرگ سر راه رشد بسکتبال ایران تبدیل شده است. شک نکنید مضامین مصاحبهها در بازگشت به میهن از عزیزمان را میدانیم. البته به لطف غیبت خبرنگاران تخصصی بسکتبال در المپیک (که این هم ترفند ناپسند دیگر فدراسیون است) هیچ سوالی که سرمربی یا دیگر عوامل تیم ملی را به چالش بکشد دستکم در ژاپن مطرح نمیشود. کافی است فقط به مصاحبه ویدئویی سیمای ایران یا مهران شاهینطبع در پایان دیدار با فرانسه دقت کنید. گزارشگر ذوب در شخصیت سرمربی تیم ملی جای پرسش، خودش جواب خودش را چاشنی سوالش میکند و در پایان با افتخار به اینکه چنین نتایجی با سرمربی ایرانی حاصل شده از شکستهای ایران (که یکی از آنها سنگین ترین باخت بسکتبال ایران در ادوار المپیک و ضعیفترین نتیجه یک تیم تا این لحظه در المپیک توکیو است) احساس غرور ملی میکند! واقعا با چنین رفتارهایی انتظار رشد داریم؟ (صد البته که هرگز به توانایی بازیکنان غیور کشورمان شک نداریم، اما این را هم میدانیم که با این نتیجه در مقام افتخار نیستیم)
ما و آینده
امروز المپیک برای بسکتبال ما تمام شد و آنچه از این پس اهمیت دارد نوع تفکر و نگاه ما به تیم ملی است. اینکه به شکستهای ریز و درشت تیم ملی افتخار کنیم و در باد شکست با اختلاف کم به تیمی که مقابل قدرتهای دنیا حرفی برای گفتن نداشت بمانیم! یا اینکه دلایل این را که چرا در چنین بازیهایی خودمان برد را پس میزنیم و به شکست خفیف قناعت میکنیم، بررسی کنیم. میتوانیم چشم بر عملکرد ضعیف «پورها» ببندیم یا پرسشگر باقی بمانیم و در پی یافتن دلایل حضور آنها (هر دلیلی) در المپیک باشیم.
انسان در جستجوی معنی!
در پایان باید روی این موضوع تاکید کنیم که خوب میدانیم فدراسیون بسکتبال چه توجیهاتی را برای پاسخ به رسانهها آماده کرده است. بگذارید پیش از آنکه توضیحات (توجیهات) تکراری اعم از ظرفیت ما همین است... زیرساختهای ما چنین است... روبنای ما چنان است... امکانات سختافزاریمان فلان و امکانات نرم افزاری مان بهمان است. بازی تدارکاتی نداشتیم و نباید از بیش از این انتظار داشته باشید و مطرح شوند، این را یادآور شویم که هیچکدام از پیشرفتهای بشری مبنای تمام منطقی نداشتهاند! انسان هرگز به خود نگفت من بال و پر ندارم! بلکه رفت و پرواز کرد... انسان به قعر اقیانوسها رفت و روی کره ماه قدم گذاشت!
آری انسان تمام پیشرفتش را مرهون افرادی است که متفاوت میاندیشیدند.