خانه‌هایی که حکم بهشت را دارند «پدر»؛ مایه رحمت، مظهر قدرت | بررسی بایدهای نقش پدر خانواده براساس آموزه‌های دینی رونمایی از پایگاه تخصصی «مقاومت» در کتابخانه آستان قدس رضوی (۲۹ آبان ۱۴۰۳) برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی کار و تلاش برای سعادت خلق و رضایت خدا | چند توصیه اقتصادی برگرفته از سیره امام محمد باقر (ع) تولیت آستان قدس رضوی: کارکرد‌های علمی، اجتماعی و فرهنگی مسجد گوهرشاد باید احیا شود آداب سخاوتمندی گفتگو با مؤلف کتاب «اسرار نماز» درباره نقش بنیادین نماز در حیات آدمی استقبال بی‌نظیر زنان ایرانی از پویش «هبه» | جمع‌آوری ۱۲۰ هزار دست لباس گرم برای آسیب‌دیدگان لبنان تعداد ۷۰۰ مددجوی کمیته امداد امام‌خمینی(ره) از قزوین، به حرم امام‌رضا(ع) مشرف شدند شمال خراسان به رنگ ارغوان برپایی محافل قرآنی ویژه شهادت حضرت زهرا(س) در حرم مطهر رضوی حسینیه شهدای حرم امام‌رضا(ع)، میزبان عزاداران فاطمی عطیه الهی، امام درونی آیاتی برای فتح و ظفر | ۳ پیشگویی مهم در سوره نصر که بر پیامبر (ص) نازل شد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: متجاوز به ایران را رها نمی‌کنیم آیین بزرگداشت شهید «علی غیور اصلی» در مشهد برگزار شد| پاسداشت غیرت «غیور» +ویدئو ویدئو| ماجرای جابه‌جایی حوض زیبای صحن جمهوری در حرم امام رضا علیه السلام حضور خادمان امام‌رضا (ع) در جمع مردم جنگ‌زده لبنان + عکس
سرخط خبرها

شوق زیارت در لالایی مشهد

  • کد خبر: ۸۵۳۴۱
  • ۰۴ آبان ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۶
شوق زیارت در لالایی مشهد
گذری بر تاریخ لالایی در خراسان که تأثیرگرفته از حضور پر برکت امام‌رضا (ع) در این خاک است.

هما سعادتمند | شهرآرانیوز - ۲۹ مهر بود که یک خبر درگذشت ناگوار دیگر در رسانه‌ها منتشر شد؛ «پروین بهمنی رفت.» کسی‌که همگان او را با پسوندی که در تعریف نامش می‌آمد، می‌شناختند؛ «مادر لالایی‌های ایران». سال گذشته هم «بانو خانگُل مصرزاده» حوالی همین فصل رفت و لالایی‌های خراسان بدون مادر شد؛ غمنامه‌ای که تنها زنان می‌دانند و با آن، خود را با تاریخشان در‌میان می‌گذارند. این رخداد سبب شد در سطر‌های بعدی، از تاریخ پیدایش لالایی بگوییم وبه بررسی مضمون، محتوا و موسیقی لالایی زنان در خراسان بپردازیم.

تاریخ پیدایش و اهمیت لالایی‌ها

بهار و زمستانش فرق نمی‌کند و اینکه زاویه تابش آفتاب چگونه است و روشنایی از کدام جهت و با چه تقلایی می‌خواهد خودش را از شکاف دیوار‌ها یا درز دری چفت‌ناشده به داخل بیندازد. مادر هست و نور از صدایش می‌پاشد وقتی با پیراهنی که عطر گل‌های کوهی را دارد، پای گهواره چوبی می‌نشیند و همه ناگفته‌هایش در لالایی‌خواندنش، کلمه می‌شوند. می‌خواند و در سوز صدایش، سوختن و عاشقی‌کردن معنا می‌گیرد و ما، همه ما، آن را کم‌رنگ یا پر‌رنگ به‌شکلی و در جایی به‌عنوان نخستین تجربه‌های زیستی در خاطر داریم. خاصیتش هم این است که با هر زبان و گویش یا صدایی که بشنویم باز حال، همان حال خوشی است که روزگاری در لحن مادرمان تجربه کرده‌ایم.

حرف درباره لالایی بسیار است؛ زیرا به گفته پژوهشگران، کاربرد لالایی در آوایی برای خواباندن فرزند خلاصه نمی‌شود و نخستین آموزش‌ها و انتقال فرهنگ‌های بشری با آن انجام می‌شده است. نویسنده مقاله «مضمون و موسیقی در لالایی‌های ایرانی» می‌گوید: «گوناگونی لحن‌ها، تنوع نغمه‌ها و راز‌و‌رمز‌های نهفته در لالایی ایرانی، موضوعی مهم برای مطالعه و پژوهش در‌کنار سایر موضوعات متنوع فرهنگ مردم ایران است.

سرودن لالایی متأثر از ساختار‌های فرهنگی یک جامعه است و از‌آنجا‌که درون‌مایه ذهنی افراد متأثر از ساختار‌های فرهنگی است، مفاهیم نهفته در لالایی‌ها همراه با رشد کودک، ذهن او را آماده پذیرش شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه می‌کند و به‌گونه‌ای مسیر تعالی و رشد معنوی او را فراهم می‌سازد. برای نمونه مادر‌های ترکمن، سیستانی، خراسانی و آذربایجانی در لالایی‌های خود به عید قربان و آداب این عید همچون قربانی‌کردن گوسفند نذری و هدیه‌دادن یا عید نوروز و مراسم مربوط به آن مانند تهیه لباس عید و عیدی‌دادن اشاره می‌کنند.»

بهروز وجدانی در مقاله «لالایی، موسیقی نقش زن در انتقال فرهنگ شفاهی» هم چنین نتیجه‌گیری کرده است: «لالایی موسیقی زنان است و الگو‌ها و ارزش‌های مادر ایرانی در قصه‌ها، ترانه‌ها، نوازش‌های کلامی و لالایی‌ها به‌وضوح دیده می‌شود. به‌این‌ترتیب زنان در قالب اشکال مختلف ادبیات شفاهی، هنجار‌ها و ناهنجاری‌های جامعه را به فرزندان خود منتقل می‌کنند.»

در دسته دیگری از پژوهش‌های مرتبط با لالایی، به مضامین، لحن، کلام و مفاهیمی که از میان ابیات کوتاه اشعار لالایی بر‌می‌آیند و به ذهن متبادر می‌شوند، توجه شده است. کاووس حسن‌لی در پژوهشی با عنوان «لالایی‌های مخملین؛ نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی‌های ایرانی» تأکید می‌کند که در لالایی‌های ایرانی زبان محاوره است و شرایط اجتماعی و اقلیمی مناطق مختلف جغرافیای ایران بر درون‌مایه اشعار آن تأثیرگذاشته است.

سوای محتوا، پژوهش‌ها برای واژه لالایی، چند ریشه را معرفی می‌کند. برخی معتقدند در زبان پارسی واژه «لالا» معادل «لَلِـه» به معنی دایه است. در فرهنگ عمید در تعریف این واژه آمده است: «مردی که پرستار و مربی کودک است.» در این میانه پژوهشگرانی، چون «هوشنگ‌جاوید» و «دکتر محمود اکرامی‌فر» نظرات در خور تاملی درباره لالایی، معنا، مضمون و محتوا و موسیقی آن دارند.

لالایی، نخستین ابزار آموزشی بشر بوده است

به گفته هوشنگ جاوید، لالایی‌ها زمانی پدید آمده اند که بشر شروع به استفاده از آوا و آواز برای غلبه بر تنهایی اش کرده است. این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران توضیح می‌دهد: «لالایی ریشه در جمله «لال آیی» یعنی «ساکت شوی» دارد و ابزاری بوده که مادران در گذشته برای غلبه بر وهم و ترس خود از آن استفاده می‌کرده اند. در آن دوران که مردان اغلب در جنگ بوده اند یا کمتر در خانه حضور داشته اند، لالایی وسیله‌ای برای در میان گذاشتن تنهایی مادر با فرزند بوده است.»

او با توجه به این موضوع تأکید می‌کند که نمی‌توان قدمت و دیرینگی مشخصی برای لالایی‌ها در نظر گرفت. تنها می‌توان بر اساس اسناد، آن را به پیش از ورود اسلام به ایران نسبت داد و گفت که لالایی‌ها پیش از این دوران نیز وجود داشته اند.

نکته دیگری که جاوید به آن اشاره می‌کند، آموزش کودک از طریق لالایی خواندن است؛ چنان که این پژوهشگر، آن را نخستین ابزار آموزش در گذشته عنوان می‌کند؛ «زمانی که نه رسانه‌ای وجود داشته و نه سیستم آموزشی به شکل امروزی در دسترس بوده، مادر خود نقش آموزش و پرورش را ایفا می‌کرده و از طریق همین لالایی‌ها نخستین نکات آموختنی را به فرزند خود منتقل می‌کرده است.»

او در ادامه از تأثیر شرایط تاریخی بر نوع لالایی‌ها و محتوای آن می‌گوید و توضیح می‌دهد: «تاریخ و تغییر زندگی بشری را می‌توان در برخی لالایی‌های به جای مانده ایرانی دید. برای نمونه در یک لالایی که خود من در استان گلستان با آن برخوردم، خبر کوچ قوم گرایلی را که به دعوت حکومت صفوی بوده می‌توان مشاهده کرد. بر همین اساس می‌توان گفت این لالایی قدمتی به این درازا دارد. لالایی‌هایی هم بوده اند که در آن‌ها به چراغ لامپا اشاره می‌شود و می‌توان از مضمون آن حدس زد که حدود دو قرن پیش سروده شده است.

سوای این، در لالایی‌ها می‌توان نشانه‌هایی از قصه‌ها و افسانه‌های کهن را دید؛ مثلا در سیستان یک لالایی معروف به نام «بابا گل افروز» هست که در آن، قصه دخترکی روایت می‌شود که از دست نامادری فرار می‌کند و توسط دو ترک به ترکستان، سپس به هندوستان برده می‌شود و او در خلال این سفر از حوادثی می‌گوید که بر وی گذشته است.»

جاوید، اقلیم و جغرافیا را دومین عامل مؤثر بر لالایی‌ها می‌خواند و می‌گوید: «شرایط جغرافیایی و اقلیم نیز بر لالایی‌ها اثرگذارند. جغرافی زیستی لالایی خوان با لالایی او ارتباط مستقیم دارد، مثلا در خراسان، مادران در لالایی‌های خود از واژه «ملا» بسیار استفاده برده اند که این نشان از اهمیت باسواد شدن فرزند نزد مادر دارد. وجود بارگاه مقدس حضرت رضا (ع) و آرزوی غلامی فرزند، یکی دیگر از نمود‌های اقلیمی در جغرافیای این سرزمین است.»

«پیش آمدن همگام با صنعت و مدرنیته سبب شده است در گذر این تغییرات، ما بسیاری از لالایی ها، نقش و کارکرد آن‌ها را از دست بدهیم و متأسفانه تاکنون برای حفظ آن‌ها کاری انجام نشده است.» این پژوهشگرپس از بیان این موضوع، درباره فراموشی و از بین رفتن لالایی‌ها در دوران کنونی می‌گوید: «لالایی، نخستین ابزار آموزش، انتقال فرهنگ و باور‌ها بوده است. ب

رای همین است که معتقدم درباره لالایی‌ها باید اندیشید. آن قدر این موضوع مهم است که به باور‌های مذهبی کشیده شده است؛ مادران ایرانی سال هاست در لالایی‌های خود گهواره حضرت علی اصغر (ع) را تکان می‌دهند و برایش لالایی‌ها می‌سرایند. این سندیت تاریخی ندارد. یعنی جایی نوشته نشده که حضرت علی اصغر (ع) گهواره داشته است یا مادران ایرانی آن روزگار نمی‌دانسته اند که لالایی‌های زنان عرب چگونه بوده است. این تنها یک همذات پنداری زیباست که زن عامی از آن آگاه نبوده، ولی باور‌های مذهبی خودش را این گونه و با این ذهنیت به فرزندش منتقل کرده است.
این تنها یک نمونه است که بیان شد؛ لذا تاکید دارم لالایی‌ها ارزش حفظ کردن دارند و باید مورد توجه قرار بگیرند.»

لالایی تنها ژانری است که زنان خلق کرده‌اند

دکتر محمود اکرامی‌فر، شاعر و پژوهشگر، با بیان اینکه «لالایی یک ژانر در فرهنگ عامه است» آن را تنها ژانری تعریف می‌کند که خالق آن مادران و زنان بوده‌اند. او می‌گوید: «زنان بر ژانر‌های ادبی بسیار تأثیرگذار بوده‌اند، اما پژوهشگران حوزه فرهنگ عامه و فولکلور معتقدند تنها ژانری است که زنان آفریدگار آن بوده‌اند، لالایی است.»

اکرامی‌فر در ادامه با تأکید بر اینکه این ژانر تاریخ تولید ندارد، توضیح می‌دهد: «ما نمی‌توانیم تاریخ آفرینش لالایی‌ها را بگوییم، همان‌طور‌که نمی‌توانیم برای خلق داستان‌ها و افسانه‌ها تاریخ بدهیم؛ زیرا همه این‌ها درخلال زندگی بشری رخ داده و شکل گرفته‌اند.»

به گفته او، محتوای لالایی‌ها در نگاه نخست، بیانگر دغدغه‌ها، غصه‌ها و اندوه‌‍، ترس و شکوه‌های یک مادر است. حرف‌هایی است که او با هیچ‌کس نمی‌توانسته در‌میان بگذارد؛ «در عصر پدر‌محوری و مرد‌محوری که زن، فرصت و حتی اجازه بیان دردها، رنج‌ها و دغدغه‌هایش را نداشته، لالایی یک ابزار بوده برای بیان و مادر همه این‌ها را در گوش فرزندش زمزمه می‌کرده است.

در‌واقع فرزند، گوش امن و سوپاپ اطمینانی برای او بوده است تا خودش را از رنج‌هایی که محاصره‌اش کرده‌اند، خالی کند. برای نمونه وقتی مادری می‌خواند «لالالالا گل زیره/ بابات رفته زنی گیره/ ننه ت از غصه می‌میره» مشخص است که در عصر چند‌همسری، او کاملا آشکار از دردش با فرزندش گفته است.

کاربرد بعدی لالایی، بیان آرزو‌های مادرانه برای فرزند یا وسیله انتقال اعتقادات او به جگرگوشه‌اش است. برای نمونه وقتی مادری می‌خواند که «لالا لا به مشهد شی/ به پای تخت حضرت شی» او سوای اعتقاد‌های مذهبی دارد از آرزویش می‌گوید. در‌واقع می‌توان گفت که لالایی‌ها کارکرد انتقال فرهنگی داشته‌اند.

در بررسی موسیقایی لالایی نیز اکرامی‌فر از توصیف ملایم و نرم استفاده و تأکید می‌کند که لالایی‌ها با زبان گفتار و به گویش‌های محلی سروده شده‌اند و زبان معیار در آن‌ها نقشی ندارد.

اقلیم، محیط پیرامون و تأثیر آن بر مضمون لالایی، موضوع دیگری است که این پزوهشگر با مثال‌زدن لالایی‌های مشهد، آن را چنین توضیح می‌دهد: «اقلیم، تأثیر عمیقی بر لالایی‌ها داشته است، چنان‌که لالایی یک زن در کناره دریای مازندران با زنی در ساحل دریای عمان یا زنی کویر‌نشین در خراسان متفاوت است؛

زیرا سبک زندگی، مشاغل، عقاید و باورها، تجربه زیستی و در کل، حیات و مماتشان با هم تفاوت دارد. همین است که ما نام و نقش امام‌رضا (ع) را در لالایی مشهدی بسیار زیاد و پررنگ‌تر مشاهده می‌کنیم؛ زیرا مواجهه با حرم و تجربه مادر مشهدی از امام (ع) با زنی که در دور‌دست‌ها زیست می‌کند، تفاوت دارد.»

چند نمونه لالایی خراسانی و مشهدی

گل پسته

لالا لالا گل پسته، بابات رفته به گلدسته
بچه م آرُم نمی‌گیره، شدم از دست او خسته
لالا لالا گل گرجه، سه تا کفتر به یک برجه
یکی سخته، یکی پخته، یکی ذکر خدا گفته
لالا لالا گل آلو، نهال سیب و زردآلو
نهال سیب رِ او برده/ دل باباش رِ خُو برده
لالا لالا گل سوسن، سرت بردار لبت بوسم
لبت بوسم که بو دِرِه، که با گل گفتگو دِرِه

پای تخت حضرت (ع)

لالا لالا به مشهد ری، به پای تخت حضرت ری
اگر حضرت بفرمایه، تو جاروکیش مرقد ری
لالا لالا تو خو (خواب) دری، تو میل شیر گو (گاو) دِری (داری)
که شیر گو خنه صاحب، دمش مونه تو خو دری
بخواب‌ای گل بخواب‌ای گل، بخواب‌ای خرمن سنبل
بخواب‌ای گل که خو دری، که میل شیر گو دری
لالا لالا گلم مَگری (گریه نکن)، کسی با تو نکرد جبری
اگر با تو کنه جبری، خدا مرگش دهه فوری

چغوک زرد صحرایی

لالا لالا عسل باشی، دلم می‌خواس پسر باشی
به هر مجلس که بنشینی، تو جادار پدر باشی
لالا لالا گلم باشی، تسلای دلم باشی
بخوابی از سرم واشی، نمیری همدمم باشی
لالا لالا به صحرا شی، به پای تخت زهرا شی
اگر زهرا بفرمایه، غلام شاه رضا بِشی
لالا لالای لالالایی، چغوک زرد صحرایی
تو ر دادُم که ملا شی، ندادم از سرم وا شی

به گل مانی

لالا لالای لالالایی، تو ر دادم به ملایی
تو رِ دادُم که ملا شی، ندادُم از سرم واشی
لالا لالا به گل مانی، به آب زیر پل مانی
سحرگاهان که ورخیزی، به خرمن‌های گل مانی
لالا لالای لالالایی برو لولوی صحرایی
برو لولو برو گمشو، تو از بچه م چه می‌خواهی
لالالالا گل نعنا، بابات رفته شدم تنها
لالا لالا گل عناب، شدم از گریه هات بی تاب
لالا لالا گل یاسم، نگین سبز الماسم

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->