نمایش آخرین تلگراف؛ تجسمی انسانی از کشتی یونانی | درخشش مشهدی‌ها در جشنواره تئاتر کوتاه کیش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۸ دی ۱۴۰۳ آغاز اکران آثار منتخب هجدهمین جشنواره سینما حقیقت در سینما ویلاژتوریست مشهد + جدول اکران پوستر جشنواره چهل و سوم فیلم فجر اصلاح می‌شود آغاز فصل دوم برنامه برمودا + زمان پخش یک خبرنگار تئاتر درگذشت + علت اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳
سرخط خبرها

دستورالعمل‌هایی کوتاه در شعر خیام نیشابوری

  • کد خبر: ۸۹۷۶۸
  • ۰۷ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۲
دستورالعمل‌هایی کوتاه در شعر خیام نیشابوری
شاید برای بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات این پرسش مطرح باشد که در میان این همه علم و تخصص خیام، شعر از کدام روزنه نورانی وارد ساحت اندیشه و احساس انسانی چون او شده است؟

عاطفه رنگ‌آمیز طوسی | شهرآرانیوز - شعر، خود به‌تمامی جامع‌العلوم است و شاعر را در گستره‌ای وسیع از دانسته‌ها و مکشوفات قرار می‌دهد. شعر احاطه شاعر را بر جهان درون و بیرون آن‌قدر وسعت می‌بخشد که معانی از اندیشه و احساس او سرریز می‌شوند و در قالب کلمات به آن جاودانگی ابدی دست پیدا می‌کنند و به ثبت می‌رسند. جهان شاعران شگفت‌انگیز زیادی را به خود دیده است. وقتی از شاعران شگفت‌انگیز سخن به میان می‌آید، مقصود آن دسته از شاعرانی هستند که شعر جزو جدانشدنی زندگانی و حیات و هستی آن‌هاست، نه آنان که از سر تفنن و دارابودن طبع و قریحه شاعری گاهی دست‌به‌قلم می‌شوند. یکی از این شاعران شگفت‌انگیز عالم حکیم عمر خیام نیشابوری است؛ مردی همه‌چیزدان، عالم به فلسفه، آگاه به نجوم و مسلط بر ریاضیات و جهان اعداد و ارقام و حکیمی فرزانه در میان مردم عصر خویش که نامش تا امروز و همیشه پرآوازه بوده و خواهد بود. شاید برای بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات این پرسش مطرح باشد که در میان این همه علم و تخصص، شعر از کدام روزنه نورانی وارد ساحت اندیشه و احساس انسانی، چون خیام شده است؟

این رباعیات پرحکمت و عمیق که سرشار از تحلیل و تفسیر‌های گوناگون در حوزه‌های مختلف هستند و جهان‌بینی متفاوتی از زندگی و مرگ را در خود نهفته دارند، تا چه‌اندازه برای خیام اهمیت ارائه به دیگران داشته‌اند که انگار آن‌ها را با نظمی آگاهانه مانند فصل‌های متوالی یک دایرةالمعارف جامع کنار هم چیده است؟
وقتی می‌گوید:‌

«این کهنه‌رباط را که عالم نام است

وآرامگه ابلق صبح و شام است

بزمی‌ست که وامانده صد جمشید است

قصری‌ست که تکیه‌گاه صد بهرام است»

می‌بینیم که ضمن ارائه برداشت خود از کلیت زندگانی این‌جهانی، چه از منظر قدرت‌های اکتسابی دنیایی و چه از زاویه توصیفگر گذر ایام و زمان، به‌وضوح از این عالم به‌عنوان کهنه‌رباط یاد می‌کند. عالم برای او در تک‌تک اشعار هم اهمیت دارد و هم آن متاعی نیست که انسان را دعوت به این کند که خودش را برای به‌دست‌آوردن و بیشترماندن در آن، به آب‌وآتش بزند و به تکلف بیندازد. به نظر می‌رسد با تکیه بر فلسفه هستی‌شناسانه و حکمت و اندیشمندی خود سعی دارد به انسان پیام‌های سرنوشت‌سازی را ارسال کند.

وقتی چنین می‌گوید:

«امروز تو را دسترس فردا نیست

واندیشه فردات به‌جز سودا نیست

ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست

کاین باقی عمر را بها پیدا نیست»

خیام مکرر درصدد تسلای انسان دربرابر اندوه و رنج زیستن برمی‌آید و او را دعوت می‌کند که با شادی و به‌دور از دغدغه‌های دست‌وپاگیر روحی زندگی کند و از کیفیت زندگی به‌اندازه استطاعت وجودی خود بهره‌مند شود و لذت ببرد. حال آنکه برخی این را دعوت به بی‌قیدی و پوچ‌انگاری نیز تلقی کرده‌اند. درصورتی‌که با تأمل در همه اشعار و آثار او و تحلیلی جامع‌نگرتر می‌شود به سلامت از مرز این تردید در معنا گذر کرد و به جوهره اصلی کلام او نزدیک شد.
او دارد فریاد می‌زند که‌ای انسان! این تویی که بیهوده نیستی و این جهان است که فرسوده است و هر آن در حال فروریختن و تغییر.

«ای دل غم این جهان فرسوده مخور

بیهوده نه‌ای غمان بیهوده مخور

چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید

خوش باش غم بوده و نابوده مخور»

او انسان را به قدرت خودش ارجاع می‌دهد و تولیت‌داشتنش بر جهان را یادآور می‌شود؛ بنابراین این کلمات به‌دور از آن هستند که حتی قادر است طعم و رنگ و بوی زیستن در زمان حیات را به کام انسان تلخ کند و او حضور خود در فاصله تولد تا مرگ را در زندگی بی‌نتیجه و زاید بداند.

«مقصود ز جمله آفرینش ماییم

در چشم خرد جوهر بینش ماییم

این دایره جهان چو انگشتری است

بی‌هیچ شکی نقش نگینش ماییم»

خیام در جهان‌بینی چندبعدی خود، چه آنجا که بین شک‌وتردید‌های فلسفی‌اش با ما سخن می‌گوید و چه آنجا که اندوه و رنج‌های معمول و مرسوم زندگی را در نظرمان کوچک و حقیر جلوه می‌دهد، همواره از فن و نبوغ مهندسی خود غافل نیست و ساختار و فرم اشعارش ضمن هدفمندی و حساب‌شدگی زبان و معنا در کنار یکدیگر، از ظرافت‌های شاعرانه و آفرینش تصاویر هنرمندانه و بدیع نیز غافل نیست. چنان‌که‌ می‌گوید:

«این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بند سر زلف نگاری بوده است

این دسته که بر گردن او می‌بینی

دستی‌ست که بر گردن یاری بوده است»

شعر خیام شعری است که از جنس تغزل‌های عاشقانه سعدی و غزل‌پردازی‌های خیال‌انگیز حافظ و شورمندی‌های خاص مولانا نیست. شعری است که خود شناسنامه خود است و می‌تواند همانند دستور‌العمل‌هایی کوتاه، موجز و کاربردی در لحظات گوناگون زندگی همراه مخاطبان خود باشد. بازخوانی و تأمل در شعر خیام می‌تواند دریچه‌های نوینی را در تفکر و احساس انسان معاصر بگشاید. شعر خیام شعری است هوشمندانه برای کشف ظرافت‌های زندگی.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->