مرتضی اخوان - صدای سوت قطار گوش سالن را کر میکند، اما کشتیگیران غرق هیاهوی مشق جنگ روی دایره طلایی هستند. نوجوانها و جوانترهای آفتابسوخته کوچههای حاشیه ریل، با عشق زیر دوخم میگیرند و تلخیهای روزگار را خاک میکنند. سالن پنجاهونهساله کشتی راهآهن شاید تنها چراغ روشنمانده ورزش این باشگاه قدیمی در مشهد باشد که حالا چیزی از نام و نشانش برجا نیست. در میان تیمهایی که روزی در ورزش این شهر خوش میدرخشید، باشگاه راهآهن شاید تنها باشگاهی بود که در چند رشته ورزشی تیمهایی در شأن ورزش استان داشت که همیشه در سطح کشور نمایش قابل احترامی داشتند. با این همه، امروز از باشگاه ورزشی راهآهن چیزی نمانده است جز نامی نیک و کورسوی چراغی که در سالن کشتی آن روشن است.
زندگی راهآهنیها
حاشیهنشینان ریل شبها با صدای سوت قطار بیخواباند و سحرگاه چرتشان با لرزه لوکوموتیوی بر جان خانهشان میپرد، مردمانی که در حاشیه ریلهای قطار در مشهد زندگی میکنند سهمشان از هیاهوی قطار و لذت سفر مسافرانش، سختی و ملال زندگی است. با این همه، زندگی راهآهنیها از همان قدیمها با ورزش راهآهن گره خورده است. شبهای رمضان، خداداد و رضاداد عزیزی، تنها ۲ نماینده از نسل جوانهایی بودند که جلو سالن راهآهن در قالب فوتبال گلکوچک، هنرمندی میکردند. سهم فوتبال از راهآهن مشهد تنها گلکوچکهای شبهای رمضان نبود. ۲ زمین خاکی پشت راهآهن میزبان بیش از ۱۷۰ تیم در طول سال بود که در آن زمینها به رقابت میپرداختند، زمینهایی که روزی با داغ شدن تنور جنگ عراق و کویت و به سبب راهبردی بودن منطقه و ترس از حملات احتمالی، خاکریزها و پدافندها میهمانشان شدند. البته بعدها پدافندها و خاکریزها رفتند، اما زمینخاکیهای راهآهن دیگر هیچوقت همان زمینهای سابق نشدند. فقط از دل آن ۳ زمین، یک زمین چمن به یادگار مانده است.
تیمداری قبل و بعد از انقلاب
راهآهنیها برای خودشان در ورزش بروبیایی داشتند. حساسیتهای مسابقات ورزش راهآهنهای کشور دست کمی از لیگهای کشوری در رشتههای مختلف نداشت. کشتی راهآهن پیش و بعد از انقلاب همیشه از رشتههای اصلی بود که راهآهن مشهد در آن سرآمد بود و همیشه نتایج قابل دفاعی در سطح کشور میگرفت. سالن کشتی راهآهن مشهد در سال ۱۳۳۹ افتتاح شد. قبل از آن پهلوان وفادار و حاج محمد خادم، ۲ چهره نامی کشتی مشهد، کنار ریلها و در دریزینخانه راهآهن تمرین میکردند. دریزینخانه جایی است که قطارها را در آنجا تعمیر میکنند. آنجا زمینی بود که تشک کشتی انداخته بودند و چهرههای بسیاری در آن کشتی تمرین میکردند. اما بعد از انقلاب، اوج تیمداری راهآهن مشهد در رشته کشتی به سالهای ۸۱ تا ۸۸ برمیگردد، زمانی که امیر توکلیان، عنواندار آسیا و جهان که خود مشهدی بود، در قامت مربی کشتی راهآهن مشهد، بارها در لیگ برتر کشتی حضور پیدا کرد و نتایج درخشانی هم گرفت. کشتی تنها رشته ورزشیای نبود که برای باشگاه راهآهن مشهد نام نیک به جا گذاشته بود. راهآهنیها با ورود قطارهای تندرو به سیستم ناوگان ریلی، تیمی با نام «توربو» در لیگ فوتبال استان که آن سالها (دهه ۶۰) لیگی پربار با تیمهایی مقتدر داشت به میدان فرستادند. تیمی که در سطح استان همیشه شانهبهشانه بزرگانی، چون ابومسلم، پیام، هدف گلکار، دهداری، هواپیمایی و ... فوتبال کرد و گاه گربهسیاه بزرگان فوتبال خراسان هم شد. باشگاه ورزشی راهآهن مشهد پیش از انقلاب در مقطعی تیم والیبالی قدرتمند را روانه مسابقات جام پاسارگاد کرد که همان لیگ برتر کنونی والیبال کشور محسوب میشد، تیمی که با ستارههایش در سطح کشور صاحب عنوان بود و همه تیمها از رویارویی با آنها هراس داشتند. این تنها فعالیت راهآهن در ورزش مشهد نبود و تیمداری و عناوین متعدد کشوری در رشته تنیس روی میز و گلبال از دیگر فعالیتهای باشگاه راهآهن مشهد بود که امروز دیگر خبری از آنها نیست.
ستارههای راهآهن، از تختی تا امیر
نقش نقاشی آقا تختی روی دیوار سالن کشتی راهآهن هنوز خودنمایی میکند. جامهای کهنه و نو زیادی هم کنارش چیده شده است تا نمادی باشد از افتخاراتی که در دل این باشگاه رقم خورده است. تختی اولین و آخرین چهره نامداری نبود که به عنوان یک قهرمان ملی در عرصه ورزش به استخدام راهآهن درآمد. او کارگر نجارخانه راهآهن در عرصه ورزش بود و تا مدال المپیک جلو رفت و به نمادی از هویت ورزش راهآهن تبدیل شد. بعد از تختی هم چهرههای ورزشی زیادی به استخدام راهآهن درآمدند، از حاج محمد خادم بگیرید تا مرحوم جوانشیر والیبال و احتشامزاده تنیس روی میز؛ آخرینش هم امیر توکلیان.
ضربه بزرگ به پیکر ورزش راهآهن
مسابقات ورزش راهآهن در سطح کشور با حرارت خاصی برگزار میشد. ورزشکاران از جان مایه میگذاشتند و منتخب آنها در لباس تیم ملی راهآهن ایران به مسابقات جهانی اعزام میشدند. محمد خادم میگوید: «یک بار با قطار به مسکو، محل برگزاری مسابقات جهانی راهآهنها، اعزام شدیم. یادم میآید یکی از واگنها را خالی و تشک کشتی پهن کردیم و تا خود مسکو بچهها با هم تمرین میکردند. فاصله تهران-مسکو زیاد بود و این بهترین فرصت برای تمرین بود.» با وجود این، لذت مسابقات جهانی راهآهنها از ورزش راهآهن کشور گرفته شد. پرداخت نکردن حق عضویت در برههای از زمان، سبب شد ایران از عضویت فدراسیون جهانی خارج شود و بعد از آن، دیگر هیچکس پی کار را نگرفت. شاید این بزرگترین ضربه به پیکر ورزش راهآهن ایران بود. امیر توکلیان، قهرمان اسبق کشتی آسیا و جهان که حالا رئیس تربیت بدنی راهآهن مشهد است، در این باره میگوید: «ریلهای راهآهن همهجای دنیا به هم وصل است و یک ارتباط با هم دارند. کنفدراسیون جهانی دارند و مسابقات برگزار میشود. بعد از آنکه حق عضویت داده نشد تا این تبادل و ارتباط برقرار نشود و این ارتباط ریلی ورزش راهآهن ایران با جهان قطع شود.»
فصل خداحافظی کنار ریل
اواسط دهه ۸۰ بود که محمدحسن انصاریفرد، مدیرعامل کنونی باشگاه پرسپولیس، به عنوان مدیرعامل ورزش راهآهنهای کشور سر کار آمد. حضور انصاریفرد به عنوان یک ورزشی در راهآهن نهتنها راهگشا نبود، موجب نابودی ورزش راهآهن کشور شد. محمد کفشدار، کارشناس تربیت بدنی راهآهن مشهد و سرمربی سابق تیم ملی تنیس روی میز جانبازان و معلولان ایران، در این باره میگوید: «از زمانی که انصاریفرد آمد، ورزش راهآهن نابود شد. او ورزش راهآهن را تعطیل کرد و چسبید به فوتبال. بعد از مدتی هم گذاشت و رفت.» با وضع قوانین جدید کشوری و مجاز نبودن به تیمداری در بخش حرفهای، ورزش راهآهن آرامآرام به محاق رفت تا جایی که امروز دیگر خبری از آن تیمهای صاحب نام راهآهن در رشتههای مختلف ورزش کشور نیست. امیر توکلیان میگوید: «قانون گذاشتند که شما هیچ خدماتی به غیر راهآهنی نمیتوانید بدهید! قانون گذاشتند که فقط به فرزندان راهآهن میتوانید خدمات بدهید! پس این بچههایی که در حاشیه ریل زندگی میکنند و با صدای سوت قطار از خواب میپرند، تکلیفشان چه میشود؟ حقی ندارند؟!» شاید امروز دیگر خبری از ورزش راهآهن به شکل حرفهای نباشد و کسی انتظار آن را نداشته باشد تا از سالن کشتی راهآهن قهرمان ملی بیرون بیاید، اما دستکم مسئولان راهآهن میتوانند با تسهیل شرایط حضور نوجوانان و جوانانی که در منطقه کمبرخوردار و حاشیه ریلهای راهآهن زندگی میکنند، رسالت اجتماعی خود را در قبال آنان انجام دهند.