پخش زنده بازی منچستریونایتد و نیوکاسل (۱۰ دی ۱۴۰۳) + تماشای آنلاین درباره اسم‌های بزرگی که حول نیمکت پرسپولیس می‌چرخد | تکرار سریال تکراری سفر وزیر ورزش به مشهد در روز‌های پایانی هفته (۱۰ دی ۱۴۰۳) کونسیسائو رسماً سرمربی میلان شد نتیجه و ویدئو خلاصه بازی ستارگان ۹۸ و پیشکسوتان سرخابی‌ها (۱۰ دی ۱۴۰۳) | برد پرگل منتخب ۹۸ ویدئو | سوپرگل سهراب انتظاری به تیم ستارگان ۹۸ (۱۰ دی ۱۴۰۳) فرشید سمیعی به نقل از وزیر ورزش: بازی استقلال و سپاهان در ورزشگاه آزادی برگزار شود خداداد عزیزی: ۱۶ میلیارد تومان کمک خیریه آماده ارسال به خراسان جنوبی است کاوه رضایی بازی با استقلال را از دست داد نحوه خرید بلیت بازی پرسپولیس و هوادار در هفته پانزدهم + لینک و قیمت اخراج، سرنوشت محتوم فونسکا در میلان ایوب جانشین میلاد محمدی می‌شود؟ سازمان لیگ: آمادگی برگزاری بازی استقلال - سپاهان در ورزشگاه آزادی را داریم سازمان لیگ موافق برگزاری بازی استقلال و سپاهان در آزادی | در انتظار تأیید نهاد‌های مرتبط بازگشت امیری در نیم فصل انتقاد پیشکسوت استقلال از سازمان لیگ| بازی با سپاهان را در ورزشگاه آزادی برگزار کنید استقلال به اردو می‌رود شمس‌آذر گزینه سقوط باقی می‌ماند غیبت ستاره استقلالی مقابل استقلال جدایی چیکالشی از تراکتور
سرخط خبرها

رونمایی از خاطرات «امیر عابدزاده» از روز‌های حضورش در اروپا

  • کد خبر: ۹۸۱۵۹
  • ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۴
رونمایی از خاطرات «امیر عابدزاده» از روز‌های حضورش در اروپا
امیر عابدزاده، ستاره این روز‌های فوتبال ایران، در گفت‌وگویی مفصل از مسیر سختی که از ابتدای شروع کارش تا امروز طی کرده، صحبت کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ امیر عابدزاده، ستاره این روز‌های فوتبال ایران، در گفت‌وگویی مفصل از مسیر سختی که از ابتدای شروع کارش تا امروز طی کرده، صحبت کرده است. او در بخشی از صحبت‌هایش از تأثیر عشق به فوتبال و پدرش روی پیشرفتش پرده برداشته و همچنین از حس‌وحال بازی مقابل بازیکنان بزرگ گفته است.

همه مسیری که طی کرده‌ام درست بوده است

من از گذشته همیشه دوست داشتم در اروپا بازی کنم و هدف اصلی‌ام این بود که در اسپانیا بازی کنم و حتی قبل از اینکه در آمریکا اولین قرارداد حرفه‌ای‌ام را ببندم، هدفم همین بود. یک شانس هم داشتم؛ فردی که در تیم ما بود، پسر یکی از لژیونر‌های رئال‌مادرید بود و من در یواس‌بلوز عملکرد خوبی داشتم و سنم هم خیلی کم بود و شانس این را داشتم که در تیم کوردوبا تست بدهم، ولی نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. فکر می‌کنم همه مسیری که در آن بودم، درست بوده است و باید از همین مسیر می‌رفتم و تکاملم را طی می‌کردم. نشد و به ایران آمدم و چند سال در ایران بودم. شاید سال‌های عالی من نبود، اما سنم هم کم بود و آن‌قدر جا نیفتاده بودم که به دروازه‌بانی نوزده‌ساله در لیگ‌برتر بازی بدهند.

می‌دانستم اتفاقات بزرگ از راه می‌رسند

توقعات از من زیاد بود و البته خودم هم توقع زیادی از خودم دارم. راه‌آهن هم در سال دوم وضعیت عجیبی داشت و ساعت دو شب رفتیم قرارداد ببندیم. من رفتم و با مربی هم صحبت کردم، اما یک‌دفعه گفتم من این را نمی‌خواهم و بیشتر از این‌ها را می‌خواهم. در خودم می‌دیدم که می‌شود اتفاقات بزرگ از راه برسند و، چون این مسیری که می‌روم، خوش‌حالم نمی‌کند، به جای خوبی ختم نمی‌شود. دنبال خوش‌حالی‌ام رفتم و می‌دانستم دقیقا چه می‌خواهم. بازی در اروپا را می‌خواستم و ترس نداشتم به اروپا بروم و آزمون بدهم و از پایین شروع کنم.

بوسیدن دست پدرم برنامه‌ریزی نشده بود‌

می‌دانستم بابا به ورزشگاه می‌آید و بین نیمه و بعد از بازی نگاه می‌کردم که او را پیدا کنم، اما پیدا نکردم. وقتی صعود کردیم، سامان از آن‌طرف دوید و روی دوشم پرید و خوش‌حال بودیم. بانوان هم آمده بودند و انرژی خاص جدیدی هم در ورزشگاه بود. به کسانی که دور زمین هستند و می‌توانند پیج کنند، می‌گفتم پدرم را داخل زمین بیاورید، دوست دارم او را بغل کنم. برنامه‌ریزی نشده بود و وقتی که او را دیدم، خودبه‌خود به‌سمتش رفتم و آن اتفاق افتاد. دوستت دارمی که به او گفتم، از ته دل بود و گفتم برای توست، چون می‌دانم خیلی زحمت کشیده است.

عشق به فوتبال باعث پیشرفتم شد

بعد از راه‌آهن سه‌چهار ماه تیم نداشتم و این مسئله تلنگری به من زد که امیر تو بدون فوتبال نمی‌توانی زنده باشی. عشق فوتبال را آنجا بیشتر حس کردم و فهمیدم فرصتی دوباره می‌خواهم که پیشرفت کنم و مهم نیست چه اتفاقی رخ می‌دهد. وقتی توانستم به پرتغال بروم و این فرصت را به‌دست بیاورم، تمرینم عصر‌ها بود و از صبح می‌رفتم و سه‌چهار ساعت تمرین می‌کردم. آن زمان دوست داشتم در خروج‌هایم پیشرفت کنم و توپ را می‌انداختم و سعی می‌کردم جمع کنم. این عشق کار را جلو انداخت.

سال‌های خوبی در ماریتیمو داشتم

تیم دوم ماریتیمو هم در همان لیگ بود و آن‌ها من را خواستند و رفتم که قرارداد ببندم، تیم اصلی ماریتیمو هم این‌طور است. آن‌ها برای اینکه به بازیکن جدیدی که به تیم می‌آید، روحیه بدهند، اولین جلسه با تیم اصلی تمرین می‌کنند. وقتی من به تیم اصلی رفتم، دروازه‌بان اصلی آن‌ها مصدوم شده بود و در تمرین اولی که با بزرگ‌سالان بودم، دیدند که من از آن‌ها بهتر هستم و بعد آن یک‌بار هم با تیم دوم تمرین نکردم و چهارسال‌ونیم خیلی خوبی در ماریتیمو داشتم.

بازی مقابل برونو فرناندز سخت بود

برونو فرناندز در سال۲۰۱۸ در پنالتی به من گل زد، اما واقعا در لیگ پرتغال بهترین بازیکنی که مقابلش بازی کردم، همین بازیکن بود. وقتی شوت می‌زد و به تیر دروازه می‌خورد، من می‌گفتم شکر.

خارج از ایران کسی اهمیت نمی‌دهد پسر احمدرضا هستم

فکر می‌کنم من دو داستان دارم؛ یکی آن‌طرف که کسی زیاد داستان من و پدرم را نمی‌داند و یک داستان هم این‌طرف. از هر دو لذت می‌برم و این‌طور نیست که بخواهم چیزی را ثابت کنم یا از زیر سایه پدرم دربیایم. از هر دو لذت می‌برم. هرموقع به تیم‌ملی می‌آیم، حس‌وحالی خوب دارم و انرژی می‌گیرم و آن‌طرف هم مسیرم را به‌دنبال هدف‌هایم پیش می‌روم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->