سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز - حدود نیمقرن است که واژه صنعت در کنار هنر پویانمایی نشسته و به این محصول خلاقانه، وجهه تجاری نیز بخشیده است. این روزها تولید پویانمایی در دنیا به چند کشور محدود نیست، بلکه جنبه جهانی پیدا کرده است؛ صنعتی که از فرهنگ بیبهره و ویژه مکان و زمان محدودی نیست.
فرهاد عظیما یکی از هنرمندان پویانمایی باسابقه مشهدی است که توانسته است این بخش از توانمندی ایران را با تولید آثار ضدصهیونیستی اش به جهان معرفی کند.
پویانماییهای نیمهبلند عملیات مکه، راشل کوری، سخت و خشن و نبرد خلیجفارس ۱ و ۲ ازجمله کارهای شاخص او و همکارانش است. آخرین ساخته او، یعنی «نبرد خلیجفارس ۲» انیمهای بیستدقیقهای است که بهمن ۱۳۹۵ ساختش به پایان رسید و در سینماهای سراسر کشور به روی پرده رفت، اما به گفته این هنرمند، سئانسهای نامناسب و سالنهای محدود و کمجمعیت به دیدهنشدن موفق این اثر در ایران دامن زد، هرچند که در جهان توجه ویژهای به آن شد.
عظیما در مصاحبهای بیان کرده بود: «میخواستم در این انیمیشن، استعارهای از شخصیتی قدرتمند و کاریزماتیک داشته باشم تا بتوانم فضای خاصی را به نمایش بگذارم. سردارسلیمانی در این کار نماد وحشت برای دشمنان و نماد امید برای دوستان و دوستداران ایران است.
من در این کار از شباهت چهره این شهید بهعنوان کسی که در جنگ سخت در خط مقدم دشمن حضور دارد، در جبهه جنگ نرم استفاده کردهام.» از این رو بود که این هنرمند توانست با تولید اثرش در ژانری خاص رسانههای دنیا را متوجه ایران و هنرمندش کند.
از آنجا که جنبه صنعتی و اقتصادی پویانمایی در دنیا از اهمیت ویژهای برخوردار شده است، در گفتگو با این هنرمند، نقش تولیدات پویانمایی در معرفی جهانشهر مشهد را بررسی کردهایم که در ادامه میخوانید.
ما جایگاه بلند ایران را در انیمیشنمان نشان دادیم و خوشبختانه این اثر هم در رسانههای دنیا مطرح شد. اگر نام انگلیسی اثر را جستوجو کنید، میبینید که رسانههای بزرگ دنیا ازجمله بلومبرگنیوز (خبرگزاری بینالمللی مستقر در ایالت نیویورک)، رویترز، سیانان، یواسای تودی (روزنامه سراسری آمریکایی)، گاردین، بیبیسی و دیگر رسانهها درباره آن صحبت کردهاند. درحالیکه خیلی از فیلمسازان ایرانی دوست دارند یکی از این رسانهها درباره آثارشان حرف بزنند، حدود سی رسانه درجهاول جهان درباره این انیمیشن صحبت کردهاند و بازتابهای زیادی در زمان خودش داشت.
متأسفانه حقوق مادی و معنوی این اثر نادیده گرفته شد و خیلی زود در فضای مجازی پخش و اکران رایگان کردند و طبیعی است که دیگر کسی برای تماشای این اثر هزینهای نپردازد. البته جایش بود که باز هم این انیمیشن خریده شود، اما من خسته شده بودم. چون ۷۰ درصد انیمیشن ساخته خودم بود و از نفس افتاده بودم. مشکلات بسیاری هم در زمان نمایش داشتیم، درحالیکه هنرمندها میخواهند از اکران برای ساخت کار بعدیشان پول دربیاورند، اما چیزی دست ما را نگرفت. تقریبا پولها را سازمانها برداشتند و اصلا اجازه ندادند اکران شود که پول دستمان بیاید. حوزه هنری و شرکت بهمن سبز برای فروشش طوری مهندسی کردند که کار آنطور که انتظار داشتیم، فروش نرفت؛ بدترین زمانهای پخش، پخش همزمان چند انیمیشن و...
بله، اما در مشهد کارهای هنری نمود آنچنانی ندارد. بیشتر کارهای دینی و جشنوارههای دینی در اینجا برگزار میشود. فضای مشهد را با بحثهای مذهبی میشناسند و کارهای هنری بیشتر سمت تهران است. وقتی شما یک کار هنری خوب را در مشهد شروع میکنید، سریع خبرش میپیچد و علیه شما موضع گرفته میشود. کمک که نمیکنند هیچ، نان طرف را هم آجر میکنند. شاید بتوان گفت کار خوب در مشهد انجام میشود، اما استمرار ندارد.
زمانی که انیمیشن تولید میکردیم، گروهی در مشهد بود که کارشان هم خوب بود. سطح کار از تهران هم بالاتر بود. یعنی معادل انیمیشن «نبرد خلیجفارس» را هیچجایی تولید نکرد.
بله، سال ۱۳۹۰ فضا عالی بود؛ اما در سالهای اخیر گرانیها از یکسو و نبود سفارش کار از سوی دیگر به ما هنرمندان ضربه زد. هنرمندانی که انیمیشن سهبعدی میساختند، اصلا کنار رفتند.
بله. به باور عدهای ام روزه انیمیشن به رسانه تأثیرگذاری تبدیل شده است که برای انتقال مفهوم نیاز به متخصص دارد تا هنر و علم را همزمان به خدمت بگیرد. با این حال، من معتقدم انیمیشن در ایران جایگاه ندارد. مردم فیلم میبینند، اما انیمیشن نه. خیلیها همراهی نمیکنند. چون این فرهنگ جا نیفتاده است که برای دیدن انیمیشن پول بدهند. کار انیمیشن فقط باید در سینما و در زمان خوبی اکران شود تا بفروشد. باید سازمانها با هم هماهنگ باشند.
کمی آنطرفتر از تأسف. جالب است بدانید کشورهای غربی به ما پیشنهاد زندگی در این کشورها را میدهند. همچنین از آمریکا و رژیم صهونیستی پیشنهادهای میلیاردی داشتم مبنی بر اینکه اثری شبیه کارهای قبلی نسازم. با اینکه به این پیشنهادها توجه نداشتم، درمقابل از داخل کشور هم توجهی ندیدم. دوست داشتیم در ایران بمانیم، ولی از تولید «نبرد خلیجفارس» تا امروز که پنج سال میگذرد، کسی به ما کار سفارش نداده است. بهکل فراموش و دلسردمان کردند. بیشتر دنبال نفع شخصی خودشان هستند تا اینکه بخواهند دنبال هنر و پیشرفت هنر باشند. بعضی که به سازمانهای پرپول وصل هستند، بیشتر دوست دارند کارهای سطحی انجام شود و به بزرگی ایران کار نداشته باشد.
متأسفانه انیمیشن تجاری در ایران و مشهد نداریم. بیشتر بودجهها به تهران میرسد که آنها هم تولید خاصی نمیکنند. تا زمانی که پول نداشته باشید، ساخت انیمیشن شوخی است. باید چندین انیمیشن در طول سال ساخته شود، ولی مشهد آنچنان انیمیشن تولید نمیکند، مگر تولید کارهای دوبعدی و کارتونی برای گذران زندگی هنرمندان.
باید هم تولید و هم عرضه قوی داشته باشیم. من خیلی دوست دارم ساخت انیمیشن در مشهد دوباره تقویت شود، ولی هم باید بودجه باشد و هم عَرضه. گاهی میگوییم عرضه جهانی، اما در سطح استانی هم نیست. در عمل آقایان باید کمک کنند. نمیشود هنرمند هم تولید کند و هم برای عرضه تلاش کند یا عرضه تولیدها را به سازمانها بسپارند. زمانی میگوییم عرضه جهانی که مثل «نتفلیکس» کار کنیم. اکنون «بنتن» و «اسپایدرمن» را تقریبا همه میشناسند. اگر ما توانستیم در یکی از شهرهای ژاپن نام یکی از انیمیشنهایی را که میشناسیم، بشنویم، آنجا میتوانیم ادعا کنیم جهانشهری شدهایم.
آنها فیلمشان را برای همه دنیا عرضه میکنند. نظام فرهنگی ایران هم متأسفانه طوری است که آثار خاصی را میپسندد. ما باید کاری کنیم که عرضه محصولاتمان آنقدر گسترده باشد که دستکم از هر هزار نفر صد نفر بگویند بله، دیدهایم. در آمریکا طوری فیلم میسازند که یکونیم برابر جمعیت ایران را به سینماها میکشانند. این مهم است که آثار ما طوری ساخته شود که بتواند فرهنگ ما را در سطح جهان عرضه کند. البته عرضه قدرتمند تولید قوی میطلبد و امیدوارم این اتفاق بیفتد.
اگر پولش جور شود، دوست دارم انیمیشن بسازم. زمانی قول ساخت «نبرد خلیجفارس ۳» را دادم که خوشبین بودم، اما آقایان با خوشبینی ما رفتار خوبی نداشتند. امیدوارم در آینده اتفاقهای خوبی برای صنعت پویانمایی مشهد بیفتد.